سرزمین فارس با توجه به سیاست حاکمان آن و تعامل آنان با مهاجمان مغول از ویرانی، غارتگری و خونریزی آنان در امان مانده است، این امر موجب شد هنرمندان در فضایی آرامتر به فعالیت بپردازد. در این زمان هنرمندان برجستهای از دیگر مراکز هنری به شیراز مهاجرت کردند و به شکوفایی هنر نگارگری فارس کمک شایانی کردند.
در دوره آل اینجو ترکیببندیهای جدید و رنگبندی شاخص و کاربست طلا را در این رنگبندیها تجربه کرده است.
سبک اینجو سبکی پرقدرت، تأثیرگذار اما بهعنوان هنری قومی مورد تأثیر قرارگرفته است نقاشیهای این سبک با شیوهای بیپروایانه در رنگ گذاری با طراحی مستحکم، اما با دقت کمتر در دورگیری و رنگآمیزی شاخص شده است.
در نیمه دوم قرن هشتم هجری شیوه جدیدی را در فضاسازی و ترکیب افراد در نگارهها میبینیم در این شیوه افراد و اشیا در متن منظره در سطوح گوناگون بر رویهم قرار دارند نه بر روی یک خط که در سبکهای پیش شاهد آن بودیم این شیوه از فضاسازی قبلاً در تبریز به کار میرفت ولی در شیراز با توجه بیشتر و مناسب با فضای بعدی هماهنگ رواج پیدا کرد.
در این زمان رنگهای متنوعتر و پختهتر و لطیفتر شد و انواع رنگها ارغوانی صورتی قرمز و سبزهای بسیار زنده زرد و اخرائی به سایر رنگهای افزوده شد که مبین تکامل دانش نگارگران در این دوران و پسازآن است.
در دوره مظفریان ویژگیهای مکتب شیراز بیشازپیش خود را نشان میدهد این ویژگیها که شامل تپههای گره، افق رفیع، زمین پوشیده از بوتهها پیکرهای لاغر باسرهای بزرگ و چهره سه رخ ریشدار، طراحی ظریف و گاه خامدستانه در دورههای بعدی نیز باقوت بیشتری انجام شد، بهطورکلی عناصر ترکیببندی بیش از بیش خصلت مفهومی و نمادین پیدا میکند و تأکید بر روابط صوری خط و رنگ است و نه قابلیت توصفی آنها درنهایت در مکتب شیراز رنگها و غنی است؛ اما همیشه موزون و هماهنگ نیست و در پی تحصیل نمودهای حساس است. رنگ مایهها در آن نرمتر و عمیقتر بوده و در ترکیببندی، تأثیرات نگارگری بغداد و تبریز از همان آغاز محسوس و معلوم است. در پیکرهای انسان و حیوانی از گرایشها و رویکردهای طبیعتگرایانه نیست و یا کم است و در منظره هم نوعی پیش طراحی نسبتاً قراردادی وسعتی پیگیری شده است. معالوصف میتوان دریافت که نقاشان صرفاً اسیر صورتبندی ثابت نبودند بلکه پسزمینه نسبتاً منقوش و والایی را خلق میکردند.
* کارشناس ارشد صنایع دستی
انتهای پیام/