گرچه فن چاپ توسط چینیها بین سالهای 712-756 در بخش وسیعی از سرزمینهای شرقی و به شکل ابتدایی آن با استفاده از چاپ قالبی رایج بود، اما چاپ بهصورت کندهکاری و استنساخ کتب، کاری بسی دشوار و با صرف هزینه زیاد انجام گرفت. پس از چاپ نیز استفاده از کتب برای افراد معروف و انگشتشمار، مقدور و میسر شد، نخستین گام بزرگی در فن چاپ، اختراع حروف متحرک فلزی «Types-Marable» بود که توسط گوتنبرگ آلمانی در سال 1450 میلادی (حدود سال 854 ق) انجام گرفت که صنعت چاپ را از شکل چوبی بهصورت سربی درآورد. اختراع چاپ با حروف متحرک این امکان را به وجود آورد که دروازههای تمدن بشری بر روی همه افراد طالب علم و دانش گشوده شود.
اختراع چاپ که نقطه عطفی در تمدن بشری محسوب میشود، بهتدریج از کشور مبدأ آلمان به فرانسه، هلند، انگلستان، سوئیس و ایتالیا راه یافت. کشور ما نیز در نیمه اول قرن سیزده با این دستاورد آشنا شد.
تاریخ چاپ در ایران به پنج قرن قبل از میلاد یعنی به زمان پادشاهان هخامنشی و به مهرهای سلطنتی میرسد که برای تأیید احکام و فرامین حکومتی از آن استفاده میکردند.
ورود واژه چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری و به زمان سلطنت گیخاتون، پسر اباقاخان مغول (690-694 ق) نسبت میدهند و آن پولهای کاغذی بوده که به آن چاو یا کاو Cao میگفتند.
عدهای نیز معتقدند که واژه چاپ همان چاپ یا چهاپه است که در زبان هندی به مفهوم مُهری بر روی پارچه نقش میزدند. ورود چاپخانه به ایران در اواسط قرن یازده در عهد صفویان (1640 م) توسط بازرگانان ایرانی انجامگرفته است.
اما نخستین چاپخانهای که در ایران اقدام به چاپ کتاب با حروف فارسی و عربی نمود، چاپخانه سربی یا تیپوگرافی بود که به دستور عباس میرزا نایبالسلطنه در تبریز دایر شد.
عباس میرزا نایبالسلطنه، قبل از بازگشت میرزا صالح شیرازی به ایران و پس از امضای صلحنامه گلستان بین ایران و روس (1228 ق) ورود چند دستگاه چاپ را به روسها سفارش داد.
پس از این سفارش هم، شخصی بنام میرزا زینالعابدین تبریزی به سنپترزبورگ اعزام شد تا فنون چاپ و روش ساختن مرکب را فرا گیرد.
چهار سال بعد، یعنی در سال 1232 ق، میرزا زینالعابدین تبریزی به ایران برگشت و با خود یک دستگاه پرس چاپ و مقداری هم حروف سربی آورد و بعد هم چاپخانهای را در تبریز به راه انداخت.
علاوه بر ماشین چاپ لوازمات حروفچینی را نیز میرزا زینالعابدین با خود از روسیه آورده بود که شامل چند نوع حروف متوسط سربی، قلم عربی و مقداری لوازم حروفچینی شامل: گودارد، بابوشکه، چند عدد گارسه، دو عدد ورساد، دو عدد رانگا، شییپی و مقداری حاشیه سربی و خط برنج بود.
بدین ترتیب میشود گفت که او اولین کسی است که چاپخانه حروف سربی فارسی (عربی) را در ایران راهاندازی کرد.
اولین کتاب که در این چاپخانه انتشار یافت. رساله جهادیه میرزا ابوالقاسم قائممقام در سال 1233 ق بود که چاپ دوم آن به قطع رقعی در «دارالنطباع» تبریز در روز سهشنبه 17 ذیحجه 1234 ق چاپ آن به پایان رسیده است.
عدهای از محققان بر این باورند که قبل از رساله جهادیِ رساله دیگری بانام «فتحنامه» تألیف میرزا ابوالقاسم قائممقام پسر قائممقام اول در همان سال 1233 ق و در همان چاپخانه سربی تبریز به چاپ رسیده که درباره فتوحات عباس میرزا و عهدنامه گلستان است. «هوتم شیندلر» در این زمینه، در نامهای به نویسنده روزنامه کاوه مینویسد:
«در سال 1233 ق شخصی موسوم به آقا زینالعابدین تبریزی اسباب و آلات مختصر باسمه خانه تیپوگرافی، یعنی چاپ حروفی را به تبریز آورده، تحت حمایت عباس میرزا نایبالسطنه که در آن زمان، حکمران آذربایجان بود، مطبعه کوچکی را برقرار نمود و بعد از مدتی کتابی موسوم به «فتحنامه» اتمام کرد. این کتاب، نخستین کتابی است که در ایران به حروف عربی طبع شد. مصنف کتاب مذکور، میرزا ابوالقاسم قائممقام بود که در آن کتاب، قصه جنگ سال 1227 میان دولتهای روس و ایران واقع شد و بالاخره با صلحنامه گلستان مورخه اکتبر 1813 /16 ذیقعده 1228 به انتشار رسید.»
دومین کتاب چاپشده در تبریز «مآثر سلطانیه» و سومین کتاب «ابواب الجنان» اثر محمد رفیع واعظ قزوینی بود.
در نیمه اول قرن نوزدهم، در آذربایجان، پنج چاپخانه موجود بود. در آن زمان، کتابهای «قرهباغنامه»، «دربند نامه» و کتاب درسی به زبان ترکی آذربایجانی که توسط میرزا شفیع واضع و گریگوروف در قفقاز نوشته شده بود و تعداد زیادی کتب مختلف در چاپخانههای تبریز چاپشدهاند.
بنا به نوشته محمدعلیخان تربیت:
«نظر به اینکه تبریز اولین شهری است که دارای مطبعه شد و زبان ترکی هم در اینجا معمول بود، بدینجهت لفظ ترکی «باسمه تخانین در ایران برای مطبعه معمول و متداول شد. لغت چاپ نیز که در ایران برای طبع استفاده میشود، از لغت چاو که لفظ مغولی است، گرفته شده است.»
میرزا زینالعابدین، پس از راهاندازی چاپخانه در تبریز، به امر فتحعلیشاه به تهران فراخوانده شد و با کمک منوچهرخان معتمدالدوله اولین چاپخانه سربی دارالخلافه تهران را راهاندازی کرد.
شاگردان زینالعابدین در تبریز و تهران
میرزا زینالعابدین در تبریز و تهران شاگردانی را تربیت کرد که هر یک خدمات گرانقدر و ارزشمندی در پیشبرد صنعت چاپ نمودند. در کتاب سرگذشت مطبوعات ایران در شرححال او چنین نوشته شده است: «باید از میرزا زینالعابدین بهعنوان نخستین معلم در عهد قاجار یادکرد. بسیاری از شاگردان او خود بانی چاپخانههایی شدند. رزاق اصفهانی که در سال 1244 ق چاپخانههایی را در اصفهان تأسیس کرد، از جمله شاگردان او بود.»
از چاپگرهای دیگر این دوره که از شاگردان زینالعابدین بودند، محمدباقر تبریزی، خلیل تبریزی، علی بن محمدحسین تبریزی در دارالسلطنه تبریز، محمد اسماعیل متخلص به سرباز و عبدالکریم در دارالخلافه تهران مشغول طبع بودند.
ازجمله افراد دیگر که با چاپ کتابهای متعدد، سرآمد صنعت چاپ در تبریز هستند، فرزندان حاج میرزا محمدحسین امین الشرع تبریزی است.
محمدعلیخان تربیت ضمن اشاره به فرزندان محمدحسین امین الشرع مینویسد: «حاج محمدحسین امین الشرع دو پسر به نام آقا علی و آقا رضا داشت که این دو با پسرهای آقا رضا به نامهای آقا محمدحسین و اسد آقا هر کدام صاحب مطبعه بوده و بهترین مطبوعات سنگی ایران در مطبعه آنان چاپ شده است.»
اسد آقا نیز یک پسر دارد که در تبریز مشغول عمل طبع است و الحال بیشتر از صدسال است که این خانواده به مطبعه و مطبوعات ایران خدمت کرده و میکنند.
طی دهه چهارم قرن نوزدهم، آقا علی پسر بزرگ امین الشرع به کار چاپ سنگی پرداخت و در چاپخانه چاپ سنگی که میرزا صالح در آغاز سالهای دهه چهارم در تبریز تأسیس کرده، مشغول به کار شد. اسدآقا باسمهچی فرزند آقا رضا و نوه میرزا محمدحسین امین الشرع نیز سالیان متمادی در صنعت چاپ در تبریز مشغول به فعالیت بود.
محمدعلیخان تربیت با بیان خدمات «اسد آقا باسمه چی» مینویسد:
«از جمله مطبوعات آنجا «امتحان الفضالء» و یا «تذکرة الخطابین» میرزا سنگالخ مشهدی است که در سه جلد به سال 1295 ق در تبریز به خط میرزا محمدعلی بن میرزا شفیع خوشنویس معروف به طبع رسیده و آن مشتمل است بر سیاحتنامه و سرگذشت مشارالیه در مصر و عثمانی و ایران و ترجمه حال شصتوپنج نفر از مشاهیر خطاطان و متأخرین و رسائل ثالثه مداد الخطوط میرعلی هروی و منظومه سراط السطور سلطانعلی مشهدی و آداب المشق میرعماد معروف در آخر آن مجالت به طبع رسیده و کلیه دمنه ابوالمعالی نصرالدین عبدالحمید منشی است که در سال 1300 ق برحسب سلیقه و تصویب حسنعلی خان امیرنظام و تصحیح حاجی وکیل معروف و میرزا باقر خوشنویس در مطبعه مشهدی اسد آقا چاپ شده است.
بالجمله مقدار کثیری از امهات کتب در مقدمات و ادبیات و احادیث و اخبار و فقه و اصول و تواریخ و امثال آنها در تبریز به طبع رسیده است و هر کتابی که به خط میرزا رحیم و مال کاظم چاپ شده است، کمال امتیاز را دارد و بهترین مطبوعات آنجا هم کتابهای است که به سعی و اهتمام مشهدی اسد آقا پسر آقا رضا طبع شده که خودش و پدرش و عمویش آقا علی پسران امین الشرع بیشتر از هشتاد سال در عالم مطبوعات آذربایجان خدمت کردهاند.»
از دیگر اعضای چاپگر خاندان امین الشرع، محمد اسماعیل فرزند آقا محمدحسین، نوه آقا رضا است که نامش به عنوان چاپگر در صفحه آخر برخی از جمله، کتاب عقاید االسلام، محقق اردبیلی که در سال 1322 ق در مطبعه مشهدی آقا اسدآقا به طبع رسیده آمده است. کتاب عقائد االسالم، به زبان ترکی در سال 1378 ه.ش با تعلیقه و تحشیه نگارنده مقاله "هادی هاشمیان" در قم چاپ شده است.
چاپ سنگی
گرچه درباره ورود چاپ سنگی به ایران روایات متعددی وجود دارد، ولی به نظر میرسد، همین قول که چاپ سنگی برای اولین بار هشت سال بعد از چاپ حروفی به مساعدت میرزا صالح شیرازی و میرزا جعفر تبریزی راه افتاده، صحیح باشد. میرزا صالح که از سوی دولت ایران، برای فراگیری هنرهای جدید به فرنگ رفته بود، در بازگشت یک دستگاه ماشین چاپ سنگی با خود به تبریز آورد.
اولین مدیران این چاپخانه، آقا علی امین الشرع تبریزی بود که در همین چاپخانه ابتداء قرآن مجید و سپس زادالمعادی را چاپ کردند.
هزینه نازل و سهولت کار با چاپ سنگی، این روش را طی مدت کوتاهی بر چاپ سربی مسلط کرد، به طوریکه سالهای 1269 تا 1270 را از نظر نوع چاپ کتاب، سالهای چاپ سنگی میشناسند. لیلی و مجنون مکتبی شیرازی اولین کتاب مصوری است که در چهار مجلس به سال 1259 ق در تبریز با چاپ سنگی منتشر شده است. صنعت چاپ سنگی مدت 50 سال یگانه روش چاپ در ایران بود و تا اواخر دوره قاجاریه تقریباً هر چه در ایران چاپ میشد با چاپ سنگی بود و پس از آن مجدداً چاپ سربی که از ابتدای صنعت چاپ در ایران بود رواج یافت. استفاده از چاپ سنگی هنوز در بعضی نقاط جهان مانند هند و پاکستان که با زبان اردو مینویسند، رواج کامل دارد.
نحوه کار چاپ سنگی
دستگاه چاپ سنگی عبارت بود از میزی به پهنای یک ذرع و قد یک ذرع و نیم. وسط این میز تخته ضخیمی به ضخامت چهار انگشت و عرض دو وجب و طول چهار وجب محکم شده بود. این تخته کاملاً تراشیده و به قول امروز کف تراشی بود که روی آن را با مشمع مانندی بطور صاف و یکنواخت چسبانده بودند. کاغذی که قرار بود چاپ بشود در محل معلوم کردهای روی این تخته میگذاردند و بردار میکردند. سنگ دیگری را هم که حروف روی آن نوشته شده بود، در بالای این تکه الوار و در جای معینی قرار میدادند. خود این سنگ هم روی تخته محکمی چسبانده شده بود، وسط این تخته، قالبی قرار داشت که به آن طناب محکمی را گره میزدند و سر دیگر طناب را به دور یک چرخ کاملاً شبیه چرخ مقنیها (چرخ آب کشی چاه) ولی کوچکتر، بسته شده بود. زمانی که این چرخ را میچرخاندند باعث میشد که طناب سنگ اصلی را بالا کشیده و رها کند که سنگ با شدت هر چه تمامتر روی کاغذ مورد چاپ فرو میآمد و کار چاپ را انجام میداد و البته هر بار صدای مهیبی هم همراه بود، کار گرداندن چرخ موصوف به عهدة کارگر سادهای بود.
که به او «چرخ گردان» میگفتند. این شخص طوری بر روی سکوی بلندی پشت چرخ می نشست که کاملاً بر آن مسلط بود بعد هم با دو پا چرخ را به عقب و جلو حرکت میداد و همانطور که گفتیم با یکبار کشیدن و رها کردن طناب و در نتیجه بلند شدن و پائین افتادن سنگ موصوف یک صفحه سند یا کتاب چاپ میشد. در طرف راست این دستگاه سنگ مرکب رسانیدن و نورد آن بود و به طرف چپ دستگاه هم کاغذهای چاپ شده و نشده بود که کنار دستشان باشد.
مهمترین قسمت کار در این چاپخانهها آماده کردن «باسمه» یا کلیشه و به بیان دیگر سنگ اصلی چاپ بود. البته لازم به یادآوری است که اوایل از صفحات به جای سنگ برای کلیشه استفاده میکردند، لیکن به زودی نظر به استحکام و دوام بیشتر، قابلیت استفادههای مکرر و سنگینی برای عمل چاپ ترجیح دادند از سنگ استفاده کنند. اما طرز آماده سازی این سنگها به این صورت بود:
«ابتدا برای صفحه جدید، سنگ را از تخته جدا کرده و شروع به سائیدن آن میکردند. سپس با سمباده زبر میسائیدند و پس از مدتی که سنگ صاف میشد، با سمباده نرم آن را پرداخت میکردند. تا در نهایت سنگ صاف و یکدست میشد. روز بعد به خطاط میآوردند و او شروع به نوشتن روی سنگ صاف میکرد.
خط نویس مجبور بود از چپ به راست و وارونه بنویسد تا در زمان چاپ، نوشته طبیعی به نظر رسد. مثل حکاکی روی مهرها که از این شیوه پیروی میکرد. وقتی سنگ نوشته شد، نصف روز آن را میگذاشتند تا خشک شود، این سنگ سفید یکدست تراشیده و صیقلی شده بیشتر به سنگهای مرمر امروزی شباهت داشت و ابعاد آن به حساب متر سی در چهل سانتیمتر، یعنی قطع وزیری و سلطانی میشد.
باری، سنگ را پس از اینکه خشک شده از طرف نوشتهها در داخل یک ظرف مسی به شکل مربع مستطیل که تمام کف و دیوارههای آن قیر اندود شده بود، میگذاشتند. در داخل این ظرف که شبیه دیس شیرینی پزها بود، محلول جوهر نمک یا تیزاب ریخته بودند و سنگ چند ساعتی در داخل آن باقی میماند. وقتی سنگ را از داخل ظرف بیرون میآوردند، مشاهده میشد که جای خطوط برجسته و بالا افتاده و بقیه صفحه خورده و فرو رفته بود.
در همین جا لازم به توضیح است که مرکب مصروف برای نگارش این سنگ، مخلوط با صابون یا چربی بوده، لذا اسید چرب این مرکب صابون مانع میشد که تیزاب خط را از بین ببرد و در نتیجه خطوط باقیمانده و اطراف آن خورد و گود میشد.
پس از این عمل حک، صفحه را با تربانتین و آب میشستند و از این پس آماده کار بود. بعد از این مرحله روی یک صفحه سنگی دیگر مرکب میمالیدند و نورد را روی آن چرخانده و زمانی که کاملاً آغشته به مرکب میشد، آن را با احتیاط و مهارت روی سنگ و نوشتههای موصوف میچرخاندند، آن هم فقط یکباره و به این ترتیب خطوط رنگ میگرفتند. سپس سنگ را بر روی تخته طناب و قرقره دار وصل میکردند و به ترتیبی که گذشت، چرخگردان شروع به کار میکرد، با این مرکب دو یا سه برگ چاپ میشد.
تیراژ کتابهایی که به این ترتیب چاپ میشدند نظر به فرسوده شدن اسباب و کم بودن خریداران معمولاً از هفتصد نسخه بیشتر و از سیصد نسخه هم کمتر نبود.
قطع کتابهای چاپ سنگی تبریز
قطع کتب چاپ سنگی مخصوصاً ًدر تبریز ادامه قطع کتابهای خطی و دستی است. تعیین قطع کتاب که امروزه متداول است، با توصیفی که سابقاً در میان کتاب داران ایرانی معمول بوده، متفاوت است به این معنی که اکنون قطع کتاب را به اندازه دقیق ثابت و معین و بیشتر با اطلاق اصطلاحات مخصوص اندازه کتاب را تقریبی مشخص می میکنند.
معروفترین اندازههای تقریبی قطعهای سنگی به شرح زیر است:
1 -بازوبندی – با اندازه تقریبی از 20 30 میلیمتر.
2 -بغلی- با اندازة تقریبی از 40 60 میلیمتر.
3 -جانمازی – با اندازه تقریبی از 70 120 میلیمتر.
4 -حمایلی – که همان اندازه جانمازی ولی با قطر بیشتر است که آن را در زیر لباس رو و بطور مایل
آویزان میکردند.
5 -نیم ربعی- با اندازه تقریبی 160*240 میلیمتر.
6 -وزیری کوچک – با اندازه تقریبی 160*220 میلیمتر.
7 -وزیری- با اندازة تقریبی 160*240 میلیمتر.
8 -سلطانی _ با اندازه تقریبی 300*400 میلیمتر.
9 -رحلی کوچک – با اندازه تقریبی 250*400 میلیمتر.
10 -رحلی – با اندازه تقریبی 300*500 میلیمتر.
11 -رحلی بزرگ – با اندازه تقریبی 350*600 میلیمتر.
12 -بیاض – صورتی است که طول و عرض کتاب برخلاف معمول است.
13 - خشتی – صورتی است که طول و عرض کتاب، تقریباً چهار گوش به یک اندازه است.
* گزارش از هادی هاشمیان
انتهای پیام/