جریان سرخ عاشورا در رگ و پی سنتهای کهن نیز نشست و همه آن ارزشهایی را که شایسته دوام در جریان فرهنگ بود، با خود همراه کرد و به این ترتیب بر محور بینش و جهانبینی مردمان این سرزمین، مراسم ماه محرم، جلوهگاه ملموس نبرد نور، ظلمت و نماد ستیز و داد و بیداد شد و رویارویی حق و باطل را در نمونه شکوهمند عاشورای کربلا به نمایش گذاشت، بنابراین، مراسم ماه محرم، در کلیت خود یک نماد است.
اما، تعریفی از فرهنگ و توضیحی درباره نماد و نشانههای نمادین میتواند ما را بيش از اين در اين مسير رهنمون شود، فرهنگ، کل متشکلی است که از موجودیت نقشمند عناصر متعدد آن جان میگیرد و باز آن جان یافته را در وجود همه آن عناصر میدمد و زندگی بدینسان در فضای فرهنگ جریان مییابد.
فرهنگ مجموعهای نظاممند و به اصطلاح سیستمی است که هر یک از اجزاء و عناصر آن، در رابطه ساختاری و سازمانیافته، با عناصر و اجزاء دیگر و با کل مجموعه، نقش خود را ایفا میکند و خود نیز به همین ایفای نقش زندهاند.
مراسم و آیینها عناصر فر هنگی سیالی هستند که به تبع کیفیت خود، با همه اجزاء مجموعه، در تماسند و فرهنگ و جامعه را استواری و استحکام میبخشند.
مراسمها، در میان مجموعه عناصر فرهنگ، از جمله این نقش و وظیفه را دارند که آن جان یافته را در وجود همه عناصر بدمند.
مراسم محرم در ایران در کنش متقابل خود با مجموعه فرهنگ عناصر نمادین را به خود گرفته و آنها را از اندیشه پیشگام شیعه سرشار ساخته و باز به فرهنگ و فرهنگ مردم پس داده است.(محمد میرشکرایی )
در اين فرایند پيرس نشانهها را به سه دسته تقسيم میكند، شمايل، نمايه و نماد؛ شمايل به موضوع خود شباهت داشته و در نشانههای تصويری آشكارتر از همه است. مانند شباهت يک عكس به صاحبش، نمايه رابطه وجودی مستقيم با موضوع دارد، مثلاً دود نمايه آتش بوده و نماد، نشانه است كه ارتباط آن با موضوع در چارچوب قرار داد، توافق با قاعده میگنجد.( فسيك، 1386، ص44-75).
انسان میتواند به واسطه اصل دلالت نمادين، از محيط مادی و طبيعی اطراف خود فراتر برود، انسانها برای كسب اطلاع از موضوعات، ضرورتاً نيازمند تجربه مادی و طبيعی نيستند.
هر فرهنگی، نمادهای مختص به خود را دارد و كسانی كه در بافت يک فرهنگ متولد میشوند، نظامهای نمادين فرهنگی آن بافت و معانی آنها را میآموزند.
درک و فهم مشترک اين نظامهای نمادين، راهگشای برقراری ارتباط و تعامل ميان افراد هر جامعه در حوزههای انتزاعی خواهد بود.( مالفيت، 1386، ص 24-25).
نمادهای مذهبی علاوه بر فراهم کردن چهارچوبی برای فهم جهان و جای انسانها در آن، در سطح دیگری نیز قابل شناسایی هستند، این نمادها فی نفسه بسیار اهمیت دارند و به صورت جایگاهها، بنا ها، مزارها و بناهای یادبود، یادگارها، کتابها، نوشتهها، واژهها و... تقدیس مییابند.
از سویی برای دوستدارانشان معنی دارند و بر ارزشها و باورداشتهای بنیادی اجتماع دلالت میکنند.( دانیل بیتس . انسان شناسی فرهنگی ص 674)
چنان كه از لحاظ كاركردهای اجتماعی مردم بدون ريا و تزوير علمها را بر دوش میگيرند و آن را در ميان صفوف عزادران حركت میدهند، چرا كه اثر روان درمانی آن و بسياری از اين مقوله رفتارهای فرهنگی قابل توصيف نیست، گويی فرد با اين رفتار وی از گناه مبرّا شده و به ارتباط نزديكتری با خالق خويش دست يافته است .
بدینسان آنچه که در این رهگذر مهم است مردمی بودن محرم و عناصر وابسته به آن است، عناصری که مفاهیم فرهنگی معقول را در خود مستتر داشته باشند، با فرا رسیدن این موضوع حسی که در ابتدای امر میتوان دید، این است که با آغاز دهه اول ماه محرم، آرام آرام در و دیوار شهر و مساجد سیاهپوش میشود و نمادها و نشانههای عاشورایی در هر گوشهای فرا رسیدن محرم را به نمایش می گذارند و شاید سر آغاز این اظهار وجودها در علمبندان باشد. همه سعی میکنند با مال و جان و وقت و حتی با پوشش ظاهری در چنین مراسمی سهیم باشند و بگویند که ما هم آماده احیای سنتهای دینی هستیم.
آنچه که از این فرهنگ مستفاد میشود پیوند مسلمین با هم و همگرایی در وحدت و عدلدوستی برگرفته از اسوههای اخلاقی امام، مبارزه با نظامهای ظالمانه، توجه به شعائر دینی، ظلمستیزی و همچنین ترویج احکام اسلامی در خودآگاهی افراد است که میتواند با تک تک این عناصر ارتباطی برقرار کرد که از جمله کارکرد فرهنگی ایام محرم و تاسوعا و عاشورا است.
انتهای پیام/