در دوره ساسانی اشاعه و آموزش احکام و اخلاقیات دین باستانی زرتشتی از سوی موبدان انجام میشد و از آنجا که مهمترین محل استقرار موبدان آتشکدهها بود؛ نیاز به احداث بناهای مذهبی و آتشکدهها موجب رشد و گسترش معماری مذهبی با ویژگیهای متنوع شد. از دیگر سو گسترش تعالیم دین زرتشتی از سوی حکومت ساسانی و نفوذ این دین در دستگاه حکومت ساسانی به ویژه در دوره کرتیر نوعی از رسمی شدن مذهب زرتشتی را به وجود آورد که این مسأله خود باعث گسترش بناهای مذهبی در این دوره شد.
این شرایط موجب تبادل و انتقال ارزشهای انسانی در دوره ساسانی شد و نوعی از معماری مذهبی با فرم عمده چهارطاقی را به جهان معماری معرفی کرد که در جزئیات از ویژگیهای متنوعی بهره میگرفت. بنای آتشکده آتشکوه نمونه بارزی از این معیار مهم تلقی میشود.
آتشکوه نمونه برجسته تاریخ معماری
ابداع عنصر معماری گنبد و ایجاد آن بر روی فضای چهارضلعی، ارمغان ایران به جهان معماری است. این ابداع مهم و کاربردی در دوره ساسانی شکل گرفت و بناهای متعددی از این روش بهره گرفتند. چهارطاقیها نیز بر آن اساس احداث شدند و چهارطاقی آتشکوه نمونه برجسته و بارزی از این گونه بناها است که مرحله مهمی از تاریخ معماری انسان را در بخش بزرگی از جهان در دوره باستان نمایندگی میکند.
عمده چهارطاقیهای ساسانی امروزه در استانهای فارس و کرمان و نیز منطقه عراق عجم، که استان مرکزی بخشی از این منطقه مهم تاریخی است، متمرکز شدهاند. روستای آتشکوه در جنوب شرقی استان مرکزی قرار گرفته و از توابع بخش مرکزی شهرستان محلات محسوب میشود. این روستا در 6 کیلومتری جنوب شرق شهر نیمور و ۱۶ کیلومتری جنوب غرب دلیجان و در مسیر راه ارتباطی شهرهای دلیجان و محلات قرار گرفته و نام خود را از بنای آتشکدهای که در آن قرار دارد اقتباس کرده است.
نیمور در متون تاریخی
متون تاریخی متعدد در قرون گذشته از نیمور و آتشکده آن سخن به میان آوردهاند. قدیمیترین مولفی که از این منطقه تاریخی یاد کرده است محمدبن حسن قمی است که در کتاب پر ارزش تاریخ قم (378هجری) به نیمور، بند نیمور و آتشکده اشاره کرده و مینویسد: «نیمور از حیازات انار است و آتشکده آن و آتش در آن بشتاسف مَلِک نصب کرده است و برافروخته و آن را چندین اوقاف است و گویند که نیمور را سه برادر بنا کردهاند درونه و یزدانفست و ستیستاد... . و صحیح آن است که آتشکده آن بستاسف ملک بنا کرده است و بندهاد، بندویه بن سنفاد خال کسری پرویز بنا کرده است.» (قمی،1361: 74).
در کتاب نزههالقلوب نوشته حمدالله مستوفی، در سده هفتم هجری، درباره نیمور آمده است: «نیمور از اقلیم چهارم است. جمشید پیشدادی ساخت و در آنجا جهت خود قصری عالی کرده بود و آثار آن هنوز باقی است و گشتاسف در او آتشخانه ساخت و هوایش خوب و معتدل است...»(مستوفی،1362: 69).
حمزه اصفهانی مؤلف عصر صفویه در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان درباره نیمور و آتشکده نوشته است: «گشتاسب در ممنور از روستای انارباد واقع در ولایت اصفهان آتشکدهای ساخت و آبادیهایی از روستا بر آن وقف کرد.»(اصفهانی،1349: 37).
در کتاب بستان السیاحه مربوط به سده سیزدهم هجری آمده است: «نیکور، قریهای است خجسته اثر در زمین فرحانگیز و قرب رود گوهر خیز واقع و اطرافش واسع از توابع محلات و هوایش به جهت آیات، آبش خوب و خاکش مرغوب است. قدیمالایام شهری بوده و مرور دهورش قریه نموده. باغات فراوان دارد و مردمش همگی شیعی مذهب مکرر مشاهده شده است.» (شیروانی،]بی تا[: 596 ).
امروزه در ادبیات نوشتاری و شفاهی نیمور به صورت نیمهور نیز استفاده میشود. در باب وجه تسمیه این شهر ابراهیم دهگان در کتاب گزارشنامه یا فقه اللغه اسامی امکنه، برای نام نیمور آورده است: «دهی در حوالی محلات به نام نیمور و همینطور سدی است در حوالی آن. این واژه مرکب از دو لغت نیم چون میم یا نیما چون سیما و ور همچو سر است. کلمه نیم بین کلمات پارسی بیشتر صورت اصلی خود را حفظ کرده و در معنی نصف و میانه از قدیم اطلاق گردیده و اکنون هم به همان صورت باقی مانده است. این لغت در صورت اوستایی نیما و در مشتقات فارسی نم یا نیم باقی مانده و مراد از همه نیما باشد یا نم و یا نیم در صورت دیگر نیمه به معنی نصف و میانه است و در اسماء امکنه باین صورت محله، ده، بلوک تا به شهر و استان محلاتی دیده میشود بسیاری از دهات محل وسط ده را محل میان یا نیمده میگویند... . عضو دوم لغت نیمور ور به فتح اول و سکون ثانی پسوند است و به معنی صاحب و خداوند و دارنده معنی کردهاند به نقل استاد پورداود در پهلوی به صورت ور از ریشه بر به معنی بردن و گزیدن و برتری دادن آمده است یا مالک پیشوند خود بودن است در کلمات بهوَر، تاجوَر، باروَر، گنجوَر و مزدوَر همه به معنی مالک عضو اول خود است. کلمه نیمور یعنی عضو دوم که به معنی خداوند و صاحب و برگزیده است یا به عبارت ساده نسبت را میرساند آنکه این نقطه منتسب به میان زمین یا میان بلوک یا میان مثلاً شهرستان است.»(دهگان،1342: 247)
استفاده از مصالح بومی در آتشکده
آثار تاریخی مختلفی از جمله قلعه دِز با شالوده ساسانی، تپه سیاه با قدمت دوره ساسانی و بقعه قاجاری امامزاده اسماعیل، در روستای آتشکوه به جای مانده است. مهمترین اثر تاریخی این روستا آتشکده است که به فاصله حدود 200 متری جنوب غرب روستا و در پایه ارتفاعاتی که از طرف اهالی به کوه بتخانه شناخته میشود، قرار دارد.
بنای آتشکده آتشکوه با مصالح بوم آورد، سنگ تراورتن و ملاط گچ همراه با مقداری ماسه و سنگریزه، ساخته شده است. نمای بنا با استفاده از سنگهای تخت در اندازههای بزرگ و کوچک تزئین شده است. در ستونهای شرقی چهارطاقی از سنگهای تخت نسبتاً بزرگ استفاده شده؛ در حالیکه در نمای دو ستون غربی سنگهای به کار رفته به نسبت کوچک هستند. گنبد چهارطاقی نیز با آجر بنا شده بوده که در حال حاضر فرو ریخته است.
این یادمان تاریخی، به لحاظ ساختار معماری، نوعی چهارطاقی است که از دو بخش اصلی تشکیل شده، چهارطاقی و ایوان مرکزی و اتاقهای اطراف آن، بخش چهارطاقی بنا دارای اضلاعی به ابعاد 12/5در 12/5 متر است که در قسمت جنوبی مجموعه بنای آتشکده قرار دارد. گنبد چهارطاقی که امروزه فرو ریخته است بر روی چهارستون سه وجهی یا قلبی قرار داشته است. فرم پایه این ستونها مکعبی است و بخش بالایی ستونها نیز به شکل مکعبی است که از سمت داخل به صورت قائمه برش خورده است. به علت وجود شیب طبیعی زمین از سمت جنوب به شمال پایههای جنوبی و شمالی بنا در یک سطح قرار نداشته و بلندی ستونهای شمالی بیشتر از ستونهای جنوبی است به این صورت با حل مشکل اختلافِ سطح ناشی از شیب طبیعی زمین، طاقهای بنا در ارتفاع یکسانی ایجاد شدهاند.
با توجه به وضعیت قرارگیری چهارطاقی در ضلع جنوبی که در جهت شیب طبیعی زمین قرار دارد امکان ایجاد دالان طواف اطراف چهارطاقی وجود نداشته و بنا فاقد این عنصر معماری است.
در قسمت شمالی چهارطاقی و دقیقاً در محور آن و به فاصله حدود 2/80 متری چهارطاقی، ایوانی به عرض 5/5 و طول 8/40متر ساخته شده است. ضخامت این دیوارها 1/40 متر است. هیچگونه اتصالی بین دیوارهای ایوان و چهارطاقی وجود ندارد. ضمن آنکه دیوارهای ایوان و جرزهای چهارطاقی فاقد هر گونه پوشش سقف هستند. در طرفین ورودی ایوان دو نیم ستون برج مانند ساخته شده است و در دو سوی شرقی و غربی ایوان دو اتاق ساخته شده که هر یک از آنها درگاهی به عرض 2 متر در دو سوی ایوان دارند. دیوارهای دو طرف ایوان به منزله دیوارهای طولی اتاقهای جانبی نیز هستند.
بنا بر اظهار نظر گدار، دیوارهای طرفینِ اطاقهای جانبی خشتی بوده که تخریب شدهاند. در کاوش سال 1379 که به سرپرستی مهدی رهبر انجام شد اگرچه هیچگونه اثری از دیوارهای خشتی به دست نیامد و پشته خاکی که ناشی از تخریب این دیوارهای خشتی باید وجود داشته باشد، به دست نیامد؛ اما مقطع دیوار اتاق غربی نشان میدهد که دیواری غیر از دیوار ساخته شده با سنگ و گچ به آن متصل شده است. همچنین آنچه که از وجود فاصله 2/80 متری فضای چهارطاقی با ایوان و همچنین اختلاف ارتفاع این دو قسمت که به وسیله پلهایی به هم مرتبط شدهاند استنباط میشود؛ این است که این دو فضا اگر چه در یک دوره، اما در دو زمان متفاوت از هم با توجه به نیازهای زمان ساخته شدهاند و فضای چهارطاقی نیز فاقد دالان طواف است.
ساخت بنا در دو دوره تاریخی متفاوت
به طور کلی عمدهترین ویژگیهای معماری بنای آتشکده آتشکوه را میتوان به شرح زیر بیان کرد که بیانگر وجوه تمایز این بنا با سایر بناهای مشابه در دوره ساسانی است، بهره گیری از فرم ستونهای سه وجهی و قلبی شکل، ایجاد سرستونهایی با برشهای قائم به منظور اجرای سکنج و ایجاد گنبد، عدم اتصال ایوان به فضای چهارطاقی، احداث بنا در یک دوره تاریخی اما در دو زمان متفاوت.
بر این اساس بنای آتشکده آتشکوه چهارطاقی ایوانداری فاقد فضاهای اطراف چهارطاقی و دالان طواف است و هیچ گونه شواهدی دال بر وجود این عنصر معماری در آن وجود ندارد. از سوی دیگر عدم اتصال ایوان به فضای چهارطاقی وجه تمایز بنای مذکور با سایر بناهای مشابه دوره ساسانی است. همچنین معماری دو بخش بنا اگر چه در اصول کلی شباهت دارند و در یک دوره تاریخی( ساسانی) ساخته شدهاند، اما متعلق به دو زمان متفاوت هستند. به عبارت دیگر فضای چهارطاقی در یک زمان و فضای ایوان در زمانی دیگر، با توجه به نیازهای به وجود آمده بعدی، ساخته شدهاند.
1 حیازات (به کسر حا و فتح زا): گردآوری، به دست آورردن چیزی. حوز: جایی که گرداگرد آن برآورده باشند، جمع کردن و گردآوردن هر چیزی و محیط شدن بر آن( لغتنامه دهخدا، حرف ح، صص 736 و 844).
2 انار نام قدیم محلات است.
3 ابراهیم دهگان پدر تاریخ اراک و نویسنده کتاب تاریخ اراک است که در دهه 60 شمسی بدرود حیات گفت.
4 اهالی آتشکوه ارتفاعات جنوب روستا را کوه بتخانه مینامند. این نام ظاهراً به سبب وجود آتشکده به این محل اطلاق شده است. نامی که پس از اسلام انتخاب و استفاده شده است(رهبر، 1379: 6).
* گزارش از محسن کریمی، دکترای باستانشناسی
انتهای پیام/