تصور عموم مردم از موزه این است که آثار تاریخی را داخل ویترین به نظاره بنشینند، یعنی محور بازدید، همین آثار به نمایش درآمده در موزه هستند که به این موزهها شیءمحور میگویند، این اشیا یا در مخازن وجود دارند که در اثر کاوشهای علمی باستانشناسی بهدستآمدهاند، اهدا شدهاند و یا از قاچاقچیان اموال فرهنگی ضبط و توقیفشدهاند.
موزهها به لحاظ آنچه به نمایش میگذارند، به چند نوع تقسیم میشوند، موزههای تاریخ و باستانشناسی که از آنها بهعنوان موزههای مادر و ملی نیز یاد میکنند، سایت موزهها، نمایشدهنده آثار غیرمنقول یا یکبخشی از معماری تاریخی و بهجای مانده هستند که امکان انتقال آن بهجایی دیگر میسر نیست، موزههای مردمشناسی ساخته و پرداخته آیین و آداب و رسوم و مشاغل و پیشههای قدیمی هستند، کاخموزهها، بیانگر وضعیت و نحوه زندگی صاحبشان هستند، موزههای هنری، انواع هنرهای تزیینی و تجسمی که از زیباییشناسی بالایی برخوردار هستند را به نمایش درمیآورند، موزههای علوم و تاریخ طبیعی، محلی و منطقهای، موزههای سیار، پارک موزهها، موزههای نظامی و خانه موزهها همگی یک نمایش مشترک و آنهم محور قرار داشتن آثار منقول و غیرمنقول است و علاقهمندان حتماً باید از نزدیک بروند و بازدید کنند که قطعاً، از نزدیک مشاهده کردن آثار موزه، جذابیت خاص خودش را دارد و به چرخه اقتصاد گردشگری هم کمک میکند.
حال که ویروس منحوس کرونا، برای بازدید حضوری، محدودیت ایجاد کرده و چهبسا که در آینده، محدودیتهای دیگری هم پیش بیاید، چه باید کرد؟ باید موزهها را تعطیل کرد؟
در بعضی از کشورهای دنیا، سعی شده که موزه ها از اشیا محوری خارج و به سمت محتوی محوری پیش بروند و در حقیقت برآیند میراثفرهنگی ملموس و ناملموس یا منقول و غیرمنقول و حتی آینده را در دستور کار خود قرار دادهاند.
شاید این فضای ایجادشده را بتوان شبیه یک استودیوی پیشرفته عکاسی دانست، ولی واقعیت امر این است که در این نوع موزهها محتوی را بر محور، ارجح دانستند و بیدلیل نیست که از سال گذشته ایکوم شورای جهانی موزهها، تعریف جدیدی از موزهها را به شور گذاشته است.
باید و نبایدهای زیادی را میشود حدس زد، صرفاً وجود یک سایت و پورتال اینترنتی نخواهد توانست کمک زیادی به حضور مجازی موزهها داشته باشد و بهمرور زمان، ارتباط موزه با مخاطبان کاهش مییابد.
هماکنون که ویروس کرونا منجر به تغییر سبک زندگی شده و بسیاری از داد و ستدهای مردم بهصورت غیرحضوری انجام میگیرد، ضرورت دارد که موزهها نیز از غافله عقب نمانند و جایی برای خودشان در شبکههای اجتماعی و مجازی پیدا کنند و یا سهم خودشان را از این فرصت مهیا شده بگیرند، با علاقهمندان ارتباط داشته باشند و برای حفظ آن تلاش کنند.
در غیر این صورت و مرور زمان، ارتباط خودشان را با مخاطبان از دست داده و از میزان علاقهمندی آنها کاسته شده و به انزوا خواهند رفت.
بنابراین ضرورت حضوری شایسته، بایسته و با زبان و بیان هنر و زیباشناسی هنری برای تمام موزهها در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی وجود دارد.
امروز بیشتر افراد جامعه یک موبایل هوشمند در اختیار دارند که علاوه بر گذراندن اوقات، دیگر نیازهایشان را برآورده میکنند، موزهها هم باید تلاش کنند که از این فرصت، بهخوبی بهره گیرند و علاوه بر حفظ رسالت موزهای خود، زمانی از سبد وقت مردم را به تماشای موزهها و آثار به نمایش درآمده اختصاص بدهند و به یک سایت و پورتال اینترنتی اکتفا نکنند و در تمام شبکههای اجتماعی و مجازی و پیامرسانهای مختلف حضور داشته باشند.
انتهای پیام/