باستانشناسی که بهمثابه یکرشته علمی در اروپا شکل گرفت، در ابتدا صورت علمی و آکادمیک نداشت و شامل گردآوری اشیای باستانی و پر کردن موزهها بود و با عنوانهایی هم چون «علم عتیقات»، «عتیقهشناسی»، «گنج یابی» و «طلا شویی» شناخته میشد. از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، پژوهشهای علمی باستانشناسی وارد مرحله تازهای شد و در دهههای اخیر، تحول در مبانی نظری و روشهای میدانی این شاخه علمی، هم چون سایر علوم شتاب دوچندانی یافت. امروزه باستانشناسی بهعنوان حافظه ملتها، به کمک سایر رشتههای علمی و علوم میانرشتهای هم چون زمینباستانشناسی، گیاه باستانشناسی، باستانجانورشناسی، مطالعات دیانای، علوم ژنتیک و... با جستوجو در آثار بهجای مانده، به شناخت، توضیح و بازسازی شیوههای زندگی، معیشت، اعتقادات، باورها، روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انسان درگذشته میپردازد. باستانشناسی به دنبال پاسخدهی به پرسشهای بنیادینی همچون چگونگی زیست، انطباق و پراکنش انسانهای اولیه در بیش از 3 میلیون سال پیش، نخستین گامها برای یکجانشینی، شروع کشاورزی و اهلی سازی حیوانات، شهرنشینی، آغاز نگرش، پیچیدگی جوامع پیشازتاریخ و... است. با اینکه پژوهشهای باستانشناسی هرمزگان از اوایل قرن بیستم میلادی آغاز میشود، دانش ما در این خصوص آنچنانکه باید کافی نیست. با اینحال در یک دهه گذشته، این پژوهشها وارد مرحله تازهای شده است و نتایج اولیه بهدستآمده، بیانگر ظرفیت قابلتوجه هرمزگان در این حوزه پژوهشی است.
دیولافوا نخستین باستانشناس در هرمزگان
نخستین باستانشناسی که قدم به هرمزگان گذاشت، مارسل دیولافوا (Marcel-Auguste Dieulafoy) و همسرش ژان دیولافوا (Jane-Auguste Dieulafoy) بودند. آنها در دهه 1260 در راه رسیدن به شوش، از بندرعباس دیدن کرده و یادداشتها و طرحهایی از مشاهداتشان را به چاپ رساندند.
اما نخستین فعالیتهای علمی باستانشناسی در منطقه، پژوهشهای سر ارول استاین (Sir Aurel Stein) باستانشناس مجاری الاصل تبعه انگلیس، در سالهای 12-1311 بود. او با حمایت دانشگاه هاروارد و موزه بریتانیا (British Museum) بررسی خود را از جنوب، جنوب شرق و شرق ایران آغاز کرد و تا آذربایجان را درنوردید. او طی این فعالیتها مناطقی همچون رهدار، دهبارز، قلعه کمیز، تپه پیشازتاریخ سلطان میری، و تپه مارو در رودان را بررسی کرد و اقدام به جمعآوری نمونههایی از یافتههای سطحی کرد. او همچنین از بقایای هرمز کهنه و قلعه میناب نیز بازدید کرد و در ادامه به جزیره هرمز سفر و گزارشی از قلعه پرتغالیها تهیه کرد. سپس در ادامه مسیر خود به سمت غرب، مناطقی همچون خمیر، برکه سفلین، بندر معلم، بندر کنگ، بندرلنگه، بندر چارک، بندر مقام، شیبکوه و گاوبندی را بررسی کرد. پس از او، در دهه 1330 لویی وندن برگ (Louis Vanden Berghe) باستانشناس بلژیکی نیز در خلال بررسیهای خود در استان فارس، برخی از نواحی هرمزگان همچون طارم حاجیآباد، بندرعباس، بندرلنگه و بستک را مطالعه کرد.
شناسایی 1200 محوطه کار مشترک ایران-انگلیس
در بین سالهای 49-1347 یک هیات مشترک انگلیسی ـ ایرانی به سرپرستی اندرو ویلیامسون (Andrew Williamson) بررسیهای وسیع و گستردهای در مناطق جنوبی ایران در حدفاصل بندر بوشهر تا بندر جاسک انجام داد که طی آن نزدیک به 1200 محوطه شناسایی شد. نتایج این بررسیها یکی از بهترین و مهمترین پژوهشهای انجامشده در مناطق جنوبی ایران است که طی آن 157 محوطه در شهرستان میناب شناسایی شد.
«بررسی باستانشناسی استان ساحلی» نخستین فعالیت علمی باستان شناسان ایرانی در هرمزگان محسوب میشود. این طرح به سرپرستی جهانگیر یاسی، جواد بابک راد، غلامعلی شاملو و حسین بختیاری بین سالهای 1348 تا 1356 باهدف «بررسی جزایر خلیجفارس و دریای عمان» و «بررسی مناطق خشکی» بهصورت پراکنده انجام شد که شامل شناسایی محوطه و چند کاوش و گمانهزنی بود. پروژه بررسیهای باستانشناسی استان ساحلی، با بررسیهای بابک راد در جزیره قشم در سال 1348 آغاز شد. این بررسی که طی دو فصل تا سال 1349 ادامه داشت، شامل شناسایی و ثبت 79 اثر از دورههای اولیه اسلامی تا دوره صفویه و گمانهزنی در چند مورد از آنها بود.
شاملو به همراه بابک راد و زمردیان در زمستان 1349 اقدام به بررسی در منطقه میناب، رودان و سیریک کردند. از مهمترین آثاری که در این بررسی، شناسایی و مستندنگاری شد میتوان به قلعه گوربند، کلات میرحاجی، کلات نادرشاهی، قلعه کمیز، تم مارو و قلعه دهبارز اشاره کرد. طی این برنامه پژوهشی، شمار زیادی گورسنگ چین در دره گبری گوربند شناسایی و ثبت شد که طی کاوش 17 مورد از آنها، اطلاعاتی در خصوص ساختار گورها و یافتههایی هم چون سفال به دست آمد و در بازه زمانی هزاره اول پیش از میلاد تا دوره ساسانی تاریخگذاری شد. این بررسیها در جزیره قشم نیز ادامه یافت. این نخستین پژوهش باستانشناسی در جزیره قشم محسوب میشود که طی آن، قلعه پرتغالیها، منطقه کولغان، غار خربس و منطقه لافت مورد بررسی قرار گرفت.
کشف چاه آب شیرین میراث جهانگیر یاسی
جهانگیر یاسی در زمستان 1350 در خلال بررسیهای باستانشناسی استان ساحلی، از جزایر ابوموسی و تنب بزرگ بازدید کرد. او موفق به شناسایی تعدادی حلقه چاه آب شیرین و اسکله کوچک قدیمی در ابوموسی و تعدادی حلقه چاه آب شیرین، یک فانوس دریایی، یک قبرستان قدیمی و پراکندگی آثار سفالی در تنب بزرگ شد. یافتههای یاسی نخستین گزارش از آثار تاریخی این دو جزیره است و تا سالهای پس از انقلاب اسلامی، هیچ بررسی دیگری در آنها صورت نگرفت. یاسی در ادامه، تپه چاه لَرد سرخون را مورد کاوش قرار داد. او در گزارش مختصر خود، بر پایه یافتههای این کاوش که تنها شامل تیغههای سنگی بوده است، یک استقرار آغاز کشاورزی را برای این تپه معرفی میکند. یاسی بر اساس بررسی و کاوشهایش در حوزه میناب، به وجود آثاری از هزاره سوم پیش از میلاد تا دوره اسلامی در این منطقه اشاره میکند. او همچنین در حاجیآباد اقدام به کاوش در تعدادی از گورهای پشته سنگی کرد و بر اساس یافتههای حاصل، این گورستان را قابلمقایسه با نمونههای منطقه بلوچستان و به اواخر هزاره اول پیش از میلاد منتسب دانست.
در زمستان 1352 شخصی به نام همیلتون (W.E.Hamilton) از طرف سازمان عمران کیش اقدام به بررسیهای سطحی در جزیره کیش و جمعآوری مجموعهای از سفال، شیشه و دیگر مواد فرهنگی سطحی کرد. نزدیک به یک ماه بعد دیوید وایت هاوس (David Whitehouse) سرپرست انگلیسی کاوشهای باستانشناسی سیراف، به دعوت نامبرده از کیش و آثار تاریخی آن بازدید به عمل آورد.
بابک راد در بین سالهای 54-1352 اقدام به بررسی در مناطق میناب، بندرلنگه، بندر چارک و جزیره کیش، بندر خمیر، دژگان و کنگ، بندرعباس، قشم و هرمز کرد. او ضمن تهیه پلان و تصویر از آثار شناساییشده، پیشنهاد ثبت تعدادی از آنها را در فهرست آثار ملی ارائه کرد.
در سال 1353 الله علی اسلامی از اداره کل فرهنگ و هنر فارس در معیت کرنو دا فونسکا (Cereno de Fonseca) معمار و موزهدار پرتغالی به بندرعباس و هرمز سفر کردند. هدف دا فونسکا از این بازدید، بررسی وضعیت موجود قلعه پرتغالیها در جزیره هرمز و برنامهریزیهای لازم برای مرمت و حفاظت آن و همچنین آشنایی با تزئینات و ویژگیهای معماری جنوب ایران برای مقایسه و شناخت سرمنشأ معماری بنادر موزامبیک، ساحلعاج و گینه در آفریقا بود.
کشف چهار محوطه سالهای بین سال 53 تا 55
طی بررسیهای زمینشناختی بین سالهای 1353 و 1355 در بخش ایرانی مکران که با حمایت انجمن سلطنتی جغرافیایی و دانشکده سلطنتی به سرپرستی شیبرمن (D.J.Shearman) انجام شد، چهار محوطه در کرانههای تنگه هرمز و دریای مکران شناسایی شد که در محوطه کوهستک و سدیچ در محدوده استان هرمزگان و دو محوطه دیگر در محدوده استان سیستان و بلوچستان قرار دارند.
ویتا فنزی (C.Vita-Finzi) و کپلند (L. Copeland) از اعضای این هیات بررسی، مجموعههای یافتههای باستانشناختی شامل قطعات سفال و قطعات سنگی را مورد مطالعه قرار داده و برای نخستین بار به شواهدی از فرهنگ پارینهسنگی میانی در این منطقه اشاره کردند. این مجموعه ابتدا در اختیار مرکز باستانشناسی ایران قرار گرفت که هماکنون در بخش پژوهشهای پارینهسنگی موزه ملی ایران نگهداری میشود.
سیفالله کامبخش فرد در سال 1354 با هدف آمادهسازی مقدمات یک پروژه مشترک باستانشناسی ایرانی ـ خارجی، بازدید کوتاهی از جزیره کیش داشت که نتیجه آن هرگز منتشر نشد.
در زمستان 1355 حسین بختیاری، ضمن بررسی کوتاهمدت در جزیره هرمز، کاوشهایی نیز در قلعه پرتغالیها انجام داد. از مهمترین یافتههای این کاوش میتوان به آبانبارها، سکههای مفرغی ضرب هرمز، پیکرکهای انسانی و حیوانی و شمار فراوانی سفال و چینی وارداتی اشاره کرد. او در همین ایام، بررسی کوتاهی نیز در جزیره کیش انجام داد.
پس از بختیاری، ولفرام کلایس (Wolfram Kleiss) پژوهشگر آلمانی نیز در سال 1356 در جزیره هرمز اقدام به بررسی کوتاهمدتی کرد و نخستین پلانهای دقیق به همراه گزارش و تصویر از قلعه هرمز تهیه کرد.
در سالهای 56-1355 هیات مشترکی به سرپرستی کلود تیبو (C.Thibault) و محمدحسن قاجار اقدام به بررسی زمینشناختی در منطقه میناب و رودان کردند. آنها در بررسی پادگانههای رودخانههای منطقه، موفق به گردآوری مجموعههایی از دستساختهای سنگی شدند. گزارش کامل این بررسی به علت مرگ ناگهانی تیبو هرگز منتشر نشد. بخشی از مجموعه دستساختههای سنگی جمعآوریشده حاصل از این بررسی در بخش پژوهشهای پارینهسنگی موزه ملی ایران نگهداری میشود. فریدون بیگلری و سونیا شیدرنگ بهصورت کلی مجموعه را مورد مطالعه قرار دادند. این مجموعه در سال 1393 توسط نگارنده، بهطور جامع و گسترده مورد بررسی قرار گرفت.
آخرین پژوهشهای باستانشناسی در سالهای پیش از انقلاب اسلامی، بررسیهای اولریک وایزنر (Ulrich Wiesner) از موزه هنر آسیای شرقی شهر کلن آلمان در سال 1356 در جزیره هرمز است. او دیوارههای دفاعی شهر هرمز و بقایای شهر قدیم هرمز را بررسی کرد و به مطالعه بر روی ظروف وارداتی چینی و سلادون بهدستآمده از این منطقه پرداخت.
* گزارش از سپهر زارعی، کارشناسارشد باستانشناسی و کارشناس میراثفرهنگی ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی هرمزگان
انتهای پیام/