دنیای گردشگری به دنبال خلاقیت

با گذار از اقتصاد کشاورزی، صنعتی و خدماتی، شهرهای مختلف جهان در تکاپوی خلق محصولات و تجربیات جدید و خلاقانه و به عبارتی کلی‌­تر، اقتصاد تجربه‌­محور هستند.

 در میان این تحولات، صنعت گردشگری نیز در حال حرکت به سمت و سویی است که امروزه اصطلاحاتی چون مقاصد خلاق و گردشگری خلاق در میان دانشگاهیان و فعالان گردشگری کشورهای شرقی و غربی، رایج شده و توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. از گردشگری خلاق تعاریف متفاوتی ارائه شده است.

می‌توان گفت که گردشگری خلاق با اصطلاحات تفاوت و جذابیت، فرهنگ و اصالت، تجربه گرایی، مشارکت، کوچک‌­مقیاس بودن رابطه بسیار نزدیکی دارد و یا از کنار هم قرار گفتن این اصطلاحات معنا می‌گیرد؛ سفر گردشگران برای تجربه فعالانه برخی جنبه های فرهنگی اصیل یک قوم یا کشور و تعامل نزدیک با مردم محلی و فرهنگ عامه آنها و در نتیجه، کسب تجربه های دست اول و احتمالا بی‌بدیل.

یکی از نقاط بسیار متمایز و مثبت گردشگری خلاق به عنوان یکی از زمینه‌های توسعه گردشگری در عصر پست مدرنیسم، امکان بهره‌مندی شهرها و مناطق دورافتاده و محروم، از منافع اقتصادی حاصل از حضور گردشگران و فعالان گردشگری است، مناطقی که از موج توسعه گردشگری انبوه (Mass tourism) جا مانده‌اند. به عبارتی دیگر از آنجایی که گردشگری خلاق، نوعی گردشگری با علاقه خاص و در مقیاس کوچک­ محسوب می‌­شود، بی نیاز از وجود یا ایجاد روساخت‌­ها، تجهیزات و تاسیسات کلان و هزینه‌­بری مانند هتل‌­های لوکس یا مجتمع‌­های تفریحی بزرگ­‌مقیاس است و آنچه که واقعا هست، برای گردشگران، ایجاد جذابیت و برای مردم محلی ایجاد ارزش افزوده می­‌کند.

در مبحث گردشگری خلاق، مشارکت فرد گردشگر برای خلق تجربه ای خاص و لذت­‌بخش یک شرط اساسی است، اینکه گفته می‌­شود این تجربه باید لذت‌­بخش باشد، منظور لذت مشارکت و تجربه و توسعه فردی گردشگر از ساختن یک ظرف سفالی، نواختن یک دستگاه موسیقی محلی، تمرین نام خود به زبانی دیگر یا پخت نان یا غذای مخصوص یک کشور یا شهر است.

از منظر عرضه، این رویکرد به توسعه گردشگری، به احتمال قوی بهترین و پایدارترین شکل رشد گردشگری برای کشورهای در حال توسعه­ است؛ به دو دلیل، نخست آنکه در این کشورها معمولاً منابع مالی کافی برای ساخت تجهیزات مدرن و تجملاتی وجود ندارد و دوم اینکه معمولا در این کشورها، جنبه­‌های متفاوت فرهنگ از جمله موسیقی، غذا و خوراک، پوشاک، رقص و آواز، و غیره، از چنان تنوع، پیشینه و اصالتی برخوردار هستند که ماهیت اصلی آنها می­‌تواند به عنوان محصول اصلی (Core product) و در قالب گردشگری خلاق، معرفی و ارائه شود. از آنجایی که در گردشگری خلاق، بخشی از هویت فرهنگی یک قوم یا ملت، به عنوان محصول به گردشگران ارائه می‌­شود، این منابع همیشه برای ارائه در دسترس (پایدار) خواهند بود و تنها کافی است تا روی آنها تمرکز شود، برنامه­‌ریزی صورت گیرد، هماهنگی شکل گیرد و آموزش‌هایی ارائه شود.

یکی از مزایای اصلی توسعه گردشگری خلاق، درگیری مستقیم مردم محلی به عنوان مجری و ارائه دهنده اصلی این تجربیات منحصر بفرد به گردشگران است، به همین دلیل است که به طور مثال، شما در نقش یک گردشگر خلاق نباید آشپزی گیلانی را به جز در گیلان (مثلا در اصفهان یا شیراز) فرا گیرید. از طرف دیگر و به عنوان مزیت دوم، که به مورد نخست هم مرتبط است، پایداری اقتصادی گردشگری خلاق بسیار اهمیت دارد، بدین معنا که منافع مالی توسعه گردشگری خلاق، (به احتمال قوی) در بیشترین حالت ممکن است چرا که همه چیز متعلق به خود مقصد است، توسعه کوچک مقیاس است؛ پس نشت اقتصادی در کمترین حالت ممکن خواهد بود.

اما نباید از اهمیت و نقش گردشگری خلاق در افزایش حس غرور و افتخار به فرهنگ و هویت در میان مردم محلی غافل شد، گردشگری خلاق منجر به مانایی رسوم و تمام جنبه‌های فرهنگی می‌شود که جزیی از برنامه مشارکت گردشگران است.

با همه این گفته‌ها نباید فراموش کرد که توسعه هیچ یک از انواع گردشگری (حتی گردشگری خلاق که با جنبه‌های نرم فرهنگ یک قوم سر و کار دارد) بدون عزم همگانی، برنامه­‌ریزی استراتژیک، تفکر و هماهنگی سیستماتیک بین دستگاه‌های ذینفع و متولی، آموزش جامعه میزان درباره جوانب مختلف و ایجاد زیر‌ساخت‌ها و روساخت‌های اولیه و ضروری، نشدنی است.

انتهای پیام/

کد خبر 1399102981

برچسب‌ها