سلام لطفاً خودتان را برای مخاطبان ما معرفی کنید؟
عبدالرسول سیرجانیان هستم در مردادماه سال ۱۳۴۳ در محله باربند (قاآنی کهنه) در شهر شیراز متولد شدم.
از چه سالی هنر را شروع کردید و اساتید شما چه کسانی بودند؟
در کودکی حدود ۹ سالگی علاوه بر اینکه به مدرسه میرفتم به تشویق داییام استاد فتحالله عدل آسا و برادرم استاد امرالله سیرجانیان در کارگاه، با فعالیتهای خورد و کوچک به شاگردی مشغول شدم و بهمرور با توجه به مستعد بودن و کسب میزان قابلتوجهی تجربه در ۱۳۶۱ پس از اخذ مدرک دیپلم، فعالیت حرفهای خود را در این حوزه آغاز کردم و به کار اجرایی مشغول شدم و همچنین بهصورت خودجوش به مطالعه، تمرین و تحقیق در حوزه معماری سنتی و تزئینات پرداختم.
بهجز معماری سنتی در چه هنرهای دیگری سررشته دارید؟
در هنرهایی ازجمله آینه کاری، گچ بری هندسی، سنگ تراشی، آجر تراشی و کاشیکاری سررشته کسب کردهام و چندی بعد به ترسیم و طراحی انواع کاربندی (مقرنس، رسمی، یزدی بندی) معرق، معقلی، گره چینی (هندسه نقوش)، آرایههای اماکن اسلامی (گنبد، محراب، مناره و غیره) طراحی نما و بناهای سنتی با مصالح گوناگون مسلط شدم.
چه شد که به معماری سنتی علاقهمند شدید و در این عرصه ماندگار شدید؟
من از کودکی با این شغل آشنا شدم و با تمام سختی و دردسرهایش عشق و گیرایی بسیار زیادی دارد، از زمانی که سن و سال خیلی کمی داشتم به دنبال یادگیری و کسب اطلاعات در مورد کار بودم، با نگاه کردن به آثار گذشته، مطالعه، آزمونوخطا سعی میکردم از هر موقعیتی استفاده کنم و چیزی یاد بگیرم و گاهی چند هفته بر روی یک موضوع فوکوس میکردم تا فرمول و قلق کار به دستم بیاید با اعتمادبهنفس و اراده برای کسب تجربه و رفع اشکال با توکل به خدا دستبهکار میشدم و همیشه لطف و رحمت خدا شامل حالمان میشد و با نهایت تلاش وتوانم سعی کردم بهترین ارائه را داشته باشم و رضایت کارفرما را جلب کنم.
آیا در طراحی آثارتان از الگو یا سبک خاصی پیروی میکنید؟
من به سبک شیرازی کار میکنم. کلاً در معماری سنتی هر منطقه و اقلیمی یک سری مشخصه دارد؛ که از جهات مختلف اثر را تحت تأثیر قرار دهد سبک و مشخصههای معماری آن منطقه را تعریف میکند، هنگام طراحی باید به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی توجه شود.
درگذشته مسائل مختلفی مثل سلیقه و تواناییهای استادکارها و معماران، درخواست کارفرماها، مصالح موجود در منطقه، ابزارها ایجاد سبکها تأثیر داشته است که امروز شاید خیلی مطرح نباشد ولی ما برای حفظ و احیای اصالت سبککارمان از آن پیروی میکنیم.
بهعنوان یک استادکار پیشکسوت عامل خلق یک اثر هنر و معماری موفق را چه میدانید؟
خلق فقط در توان خداوند است و صفت خالق تنها برازنده خداوند است و در فرآیند معماری و تولید آثار هنری و مهندسی آیتمهایی هستند که هرکدام بسیار مهم مقابل تأمل هست که باید تخصصی بدان پرداخت، اما به نظر من در معماری ماقبل از هر چیزی نیازمند معمار دلسوز هستیم و وقتی دغدغه معمار، ارزش بخشیدن به اثر باشد در پی هم دیگر لازمهها یک اثر موفق پدید میآید، هنر (خلاقیت) و فن (مهارت) باهم ادغام میشود و معماری جوانه میزند.
مهارت اکتسابی است و بعد از آموزش با تمرین و تلاش و پشتکار به وجود میآید خلاقیت فرایندی است که موجب منحصربهفرد شدن اثر میشود که در پی مطالعات و شناخت کافی، کمی ذوق و مقدار زیادی عشق به کار در چهارچوب ضوابط و اصول حاکم بر هر پروژهای به وجود میآید هرچقدر این فرمول باتدبیر و اندیشه بیشتری باشد ذات اثر مقتدرتر میشود و پی و بنیاد اثر مستحکمتر میشود در اصطلاح میگوییم ریشهدار میشود و بهاینترتیب زمینه فعالیت و برنامه و هدف پروژه یا اثر هنری تعریف میشود و این اصل را باید در همه حوزههای هنری و معماری در نظر داشته باشیم تا یک اثر موفق و شایسته تولید شود و به بهرهبرداری برسد.
ضوابط چه تأثیری در کار شما دارد؟
برعکس اینکه همه فکر میکنند باعث محدودیت میشود و در شغل ما نظم و هماهنگی ایجاد میکند و حدومرزی است که باعث ایجاد وحدت همبستگی در ارائه مجموع آثار میشود.
آیا مانعی برای فعالیت بانوان علاقهمند به بخش اجرایی این حرفه وجود دارد؟
خیر، فعالیت خانمها در محیط اجرایی اینجور شغلها نیازمند فرهنگسازی و زمینهچینی بیشتری است، دختر خودم هم در این حرفه فعال است و در این شغل هم مثل بقیه شغلها یکسری مشکلات وجود دارد که بعد از روبهرو شدن با آن رفع میشود. هر مسئله قابلحل است، البته من به هیچکس پیشنهاد نمیکنم که وارد این شغل شود، مخصوصاً خانمها، اما تفکرات متعصبانه و معارفآت گذشته نباید مانع کسی شود زن یا مرد هم ندارد، اگر کسی هدف و علاقه داشت در خودش توان و عشق به این نوع کار سراغ داشت، درصورتیکه به سلامتش آسیب نرسد با حفظ ارزش وجودیاش توکل کند وظیفه ما هم بهعنوان استادکار هست که کمک کنیم و شرایط را برایش مهیا کنیم.
نظرتان درباره استفاده از تکنولوژی و ابزارآلات و مصالح نوین در معماری سنتی چیست؟
شخصاً با نرمافزارهای معماری و ترسیمی کار میکنم و از هر دستگاه و ابزاری که به روند کارم سرعت و کیفیت ببخشد استقبال میکنم و استفاده از نرمافزارهای معماری و ابزارآلات جدید را تائید میکنم و بهره میبرم و به نظر من تا حدی که باعث رشد و بهبود کیفی کار شود و به سمت مصنوعی شدن کار نرود خوب است، امیدوارم شرایط به نحوی پیش برود که با حفظ اصالت در طراحی سنتی و ماهیت اثر از دشواریها و موانع فعلی در اجرا بکاهد.
در این صورت به تبحر دست استادکار لطمه وارد نمیشود؟
خیر، من از پیشرفت ابزاردست استادکار صحبت میکنم نه از ربات یا دستگاهی که محصول را بستهبندی تحویل دهد و درنهایت مهارت استادکار است که به اثر شکل میدهد و محصول نهایی ارائه میشود.
چرا ترجیح دادید بهجای تحصیل در این زمینه به مطالعه و یادگیری انفرادی بپردازید؟
حرفه معماری گستره وسیعی با شاخ و برگ کلانی دارد، بیشتر جنبههای هندسی و پیچیدگی نقوش و احجام من را جذب میکرد. تا وادار به رمزگشایی و تفکر شوم و چون در جوانی مشتری و مخاطب داشتم احساس نیاز به تحصیل در خودم نمیدیدم، بعدازاین که نگاهم به مسئله تغییر کرد و در مورد حوزه فعالیت معماران و مباحث دانشگاهی باخبر شدم متوجه شدم که این شاخه تخصصی در دانشگاه و نظام آموزشی مبهم و بسیار غریب مانده است و محدود اساتیدی بهصورت تئوری به آن میپرداختند؛ که این باهدف من مغایرت داشت و مرا ازآنچه میخواستم دور میکرد.
اعتقاد و عوامل مذهبی چه تأثیری در شغل شما داشته است؟
نیمی از عمرم و فعالیتهایم در مساجد و اماکن مذهبی بوده است که مشغول طراحی و ساخت تزیینات آرایش فضا و بنا بودهام و در طراحی معماری این آثار توجه به تفکرات اعتقادی در مذهب و عوامل وابسته به دین برای هدف اصلی که انتقال پیام الهی و بیان روایتهای مذهبی به مخاطب الزامی است. انجام این اصل مهم موجب شناخت میشود که معرفت و ارادت را به بار میآورد. قطعاً حضورم و کار کردنم در اماکن مقدس تأثیر مثبت و به سزای در تمام عوامل زندگیام داشته است.
آیا به آموزش میپردازید؟ اهمیت آموزش در حرفه شما به چه میزان است؟
همیشه انتقال تجربه و دانش بهصورت سینهبهسینه از استاد به شاگرد خلف بوده است این چرخه ادامه داشته است و در هر نسلی شامل پیشرفت بوده و آموزش راز جاودانی و مانایی یک حرفه است و اگر کسی مشتاق و خواهان یادگیری حرفهای باشد استاد مدیون هست، آموزش بدهد.
بله بنده از ابتدای فعالیت حرفهای هم حرفهای شاگردهای داشتم داشتهام هرکدام پس از یادگیری بخشی از کار به علت مسائل گوناگون به سمت قسمت و سرنوشت خود رفتهاند، اکنون چند وقتی است که به آموزش فرزندم میپردازم، انشالله که مثمر ثمر باشد.
چگونه میشود یک حرفه از بین برود؟
تقاضا عامل به جریان افتادن یک چرخهی تولیدی و عرضه یک محصول است، وقتی مردم شناخت و حس نیاز به یک محصول را نداشته باشد و بهمرور تقاضا از بین میرود و کمبود تقاضا موجب تضعیف متخصص و بیانگیزگی فعالان در آن حرفه میشود و درنتیجه تولید و ارائه کم میشود و حرفه از بین میرود.
به نظر شما معماران معاصر ایرانی قادر به رقابت در سطح بینالمللی هستند؟
اگر به تاریخ معماری ایران بهدقت کنیم در هر تاریخی یک اثر معماری موفق از ایرانیها میبینیم، این نشان میدهد که ایرانیها در این زمینه استعداد دارند و به نظر من اگر از مفاهیم و مبانی معماری ایرانی برای تولید یک اثر نو، مناسب با شرایط فعلی زمانه استفاده کنند. آثار بسیار عالی تولید میشود که قادر به رقابت در سطح بینالمللی است.
پیشنهاد شما برای بهبود اوضاع معماری معاصر ایران چیست؟
با توجه به اینکه سیستم آموزشی ما بیشتر به تئوری و ترسیم میپردازد و خروجی دانشگاهها جوانهای بیتجربهای هستند که به جزئیات کار مسلط نیستند. انرژی و زمان زیادی میطلبد که تجربه و دانش اجرایی پیدا کند، من پیشنهاد میکنم سیاستگذاری نظاممهندسی جوری تنظیم شود که در هر تیم فنی مهندسی حضور یک معمار تجربی برای مشاوره نظارت بر صحت انجام کار الزامی شود که قطعاً تأثیر زیادی در طراحی نحوه اجرا دارد.
* گفتوگو از ایمان شریفی
انتهای پیام/