سخنی برای فردای اصفهان

با فروکش کردن تدریجی گرد و خاک ناشی از گپ وعده رقابت‌های انتخاباتی و استقرار دولت جدید و همچنین شوراهای اسلامی به‌ویژه در اصفهان و انتخاب شهردار جدید اصفهان و آغاز تغییرات تدریجی مدیران سایر نهادها به نظر می‌رسد فرصت مناسبی فرارسیده تا نگاهی گذرا به بایدها و نبایدهای آینده این شهر تاریخی داشته باشیم و گفت‌وگویی کوتاه با کسانی که به هر نحو چه از منظر تصمیم‌گیری و چه از نظر فکری بر آینده این شهر تاریخی تاثیر گذارند در آغاز سده جدید خورشیدی صورت پذیرد. پس تاریخ را گواهی عادل بر آنچه در این نوشتار بیان می‌شود قرار می‌دهیم.

بی‌شک حیات اجتماعی انسان‌ها در پهنه فرهنگی اصفهان بنا بر نظر برخی محققین بیش از ۱۱هزار سال قدمت داشته و فرهیختگان این دیار بنا بر شهادت تاریخ، نقشی اساسی در سیر تطور حیات فرهنگی و تمدنی این سرزمین افسانه‌ای به‌ویژه در محدوده فلات مرکزی ایران در اعصار مختلف ایفا کرده‌اند.

با نگاهی گذرا به دستاوردهای این دوران طولانی که حاصل هزاران فکر تافته و ذهن درخشان نیاکان خداجویمان بوده در می‌یابیم که «نصف جهان» جدای از توسعه نامتوازن شهری، جمعیت و صنعت که حاصل اجرای ناقص برنامه اصلاحات ارضی از اواخر دهه سی خورشیدی تاکنون بوده (و چندان هم از این توسعه طرفی نبسته) به جهان شهری بزرگ در ادوار مختلف تاریخی (پیش و پس از اسلام) تبدیل شد که به تدریج جهانیان این شهر بزرگ را حداقل از منظر ظاهری در کنار انبوه دستاوردهای فرهنگی و تمدنی با سه شاخصه «هوای پاک»، «آب» و «جذابیت‌های تاریخی و هنری» می‌شناختند. 

امروز و در آغازین سال از سده پانزدهم خورشیدی با اندکی تامل می‌توان نیک دریافت که «نصف جهان» دو سرمایه اساسی خود یعنی آب دائمی زنده‌رود و هوای پاک را در فرجام تجربه ناقص گذار از «دوران مدرنیته» از دست داده و هر روز که می‌گذرد کمبود این دو عنصر ارزشمند بیش از گذشته بر تار و پود حیات اجتماعی و فرهنگی «اصفهان» اثرات منفی خود را بروز می‌دهد که از آن جمله می‌توان به ظهور پدیده گرد و غبار در شش ماه اول هر سال و پدیده وارونگی هوا و حضور نامیمون آلاینده‌های ناشی از سوخت‌های فسیلی و سوخت موتور اتومبیل‌ها در شش ماه دوم سال اشاره کرد. 

ظهور پدیده خشکی «زنده رود» در دو دهه گذشته که ناشی از خشک‌سالی مزمن و برخی کژ اندیشی‌ها است نیز مزید بر علت شده و ضمن بی‌آب شدن زنده‌رود به‌عنوان شریان حیاتی دشت بزرگ اصفهان، باعث شده تا «زاینده رود» از یک رود دائمی به رودی فصلی و حتی رودی مقطعی تغییر شکل داده و نقش این رود به‌عنوان شریان حیاتی شکل‌گیری و تداوم فرهنگ و تمدن ده هزارساله فلات مرکزی ایران در تحولات اجتماعی و فرهنگی نسل‌های مختلف دو دهه گذشته کم رنگ و کم‌رنگ‌تر شود به گونه‌ای که هم اکنون یک جوان بیست‌ساله اصفهانی هیچ گونه خاطره‌ای از جریان دائم این رود بزرگ که از مرکز اصفهان تاریخی عبور می‌کرد در ذهن خود ندارد. با این وصف پدیده خشک شدن زاینده‌رود به همین جا ختم نمی‌شود به گونه‌ای که گرم‌تر شدن اقلیم دشت بزرگ اصفهان در منطقه مرکزی این استان تاریخ ساز، در کنار بروز پدیده شوم گرد و خاک در بیابان‌های اطراف شهر و به‌ویژه در بستر عظیم و خشک زنده‌رود در قلب شهر تاریخی اصفهان (به‌طول بیش از ۱۰ کیلومتر) و اخیرا نیز ظهور پدیده فرونشست زمین که ناشی از فروکاسته شدن آب‌های زیرزمینی که وابستگی تامی به آب زاینده‌رود دارد از جمله تبعات منفی این بحران‌ها است که بنابر شهادت کارشناسان به تدریج در دل این جهان‌شهر افسانه‌ای رخ می‌نمایاند.

حال به نظر می‌رسد در آغاز سده پانزدهم خورشیدی پرسشی مهم در اذهان فرهیختگان دیار نصف جهان شکل گرفته و آن اینکه: آینده حیات اجتماعی و به ویژه حیات فرهنگی این جهان‌شهر در سده جدید به کدام سو می‌رود؟ آیا باید آینده این شهر افسانه‌ای را از پس ساختمان‌های بلند مرتبه آن و مردمانی که چندان با فرهنگ زندگانی در این بناهای ناموزون خو نگرفته‌اند (به‌عنوان دست‌مایه انبوه سازان و حامیان‌شان در آخرین دهه‌های سده چهاردهم) نگریست، و یا در انبوهی از ترافیک و شلوغی که باعث غرق شدن مردم در زندگی روزمره خویش ناشی از ظهور ناقص دوران مدرنیته شده است جستجو کرد؟ تازه انبوهی از مشکلات ناشی از شیوع چند باره ویروس منحوس کرونا و بروز تحریم‌های ناعادلانه و تبعات اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن را نیز باید به این فهرست افزود که خود مجال دیگری را برای پرداختن به آنان می‌طلبد. 

بی‌شک مدیران جدید کهن شهر اصفهان چه آنانی که اکنون منصوب شده‌اند و چه آنانی که به تدریج در طی ماه‌های آینده زمینه بروز و ظهورشان فراهم می‌شود بیش از دیگران باید به این پرسش بیندیشند زیرا آنان در برهه‌ای حساس از تاریخ این سرزمین کهن سکان‌دار هدایت این شهر و ضامن تداوم حیات اجتماعی و فرهنگی مردمان آن هستند و مهم این‌که هرگونه تصمیم و تدبیر در این مقطع زمانی، تاثیرات خود را نه تنها بر این زمان بلکه تا دهه‌های متمادی از سده پانزدهم بر ساختار اجتماعی و فرهنگی این شهر اسطوره‌ای باقی خواهد گذارد. 

جایگاه فرهنگ و هنر در توسعه اصفهان در دهه اول سده پانزدهم خورشیدی

در طی سال‌های گذشته در راستای انجام یک پژوهش فرهنگی و گردشگری برای دانشگاه محل تحصیل خود پس از مراجعه به آرشیو غنی مطبوعات کتابخانه ابن مسکویه اصفهان (که بعدها به فرهنگ‌سرای صائب منتقل شد) دریافتم که در آغازین سال‌های سده چهاردهم خورشیدی و به ویژه از انقلاب مشروطیت به بعد به تدریج صدها عنوان نشریه و کتاب در موضوعات متنوع اجتماعی و فرهنگی در اصفهان به زیور طبع آراسته شد به نحوی که در همین ایام صدها متفکر و اندیشمند (به‌عنوان خالقان این آثار) در محافل متعدد فرهنگی و یا در کتاب‌فروشی‌های معتبر در اصفهان فعالیت می‌کردند. که بی‌تردید ادامه دهنده روش و منش نیاکان فرهیخته و خداجوی‌مان بودند که در مواجهه با مخاطرات دائمی که همواره حیات این ملت بزرگ را تهدید می‌کرد توانستند در طول سده‌های متعدد نه تنها موفق به تداوم حیات اجتماعی این مردم کهن شدند بلکه دستاوردهای فرهنگی گوناگونی را در سطح ملی و حتی بین‌المللی به جهانیان تقدیم کردند. 

امروز و با نگاهی عمیق به کارنامه فرهنگی کهن شهر اصفهان به‌ویژه در یک دهه گذشته در می‌یابیم که به تدریج نقش فرهنگ در توسعه شتابان شهر کم‌رنگ شده که بی‌تردید بروز تنگناهای که در بالا به آن اشاره شد در این خصوص بی‌تاثیر نبوده و نماد بارز آن بروز برخی نابهنجاری‌های اجتماعی است که تاثیراث خود را در حیات اجتماعی این مردم باقی می‌گذارد. 

اگر بخواهیم بحث را دانسته‌تر دنبال کنیم مرادمان در این نوشتار به‌دلیل گستردگی کارکرد فرهنگ صرفا نقش مواریث ارزشمند فرهنگی، هنرهای دستی و سنتی نیاکان و کارکرد صنعت گردشگری در آینده اصفهان است. 

با نگاهی گذرا به تحولات جهان به‌ویژه از دهه هفتاد میلادی در سده گذشته و بروز تفکر جهانی‌سازی که توسط مارشال مک‌لوهان از کشور «ایالات متحده آمریکا» مطرح شد در می‌یابیم که به‌ویژه از ابتدای سده بیست و یکم میلادی برتری طلبی کشورهای که دنیا از منظر نظامی و صنعتی به فرهنگی تبدیل شد، در این میان تلاش بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای مقابله با پدیده جهانی‌سازی به‌دلیل توسعه فناوری ارتباطات و تحولات وسیع این علم که اصطلاحا عصر انفجار فناوری ارتباطات خوانده شده و سرنخ آن اکثرا در اختیار کشورهای غربی بود ناکام ماند. با این وصف بروز صنعت مدرن گردشگری که خود از دل جهان ارتباطات برخاسته بود به همگان این نوید را می‌داد که انحصار فرهنگی در جهان کثرت گرای امروزی معنا نداشته و بسیاری از کشورهای صاحب فرهنگ و تمدن همچون ایران می‌توانند بدون داشتن دغدغه نفوذ فرهنگی بیگانه، سهم‌شان را متناسب با غنای تاریخ خود از تحولات اجتماعی و فرهنگی جهان امروز دریافت کنند. 

حال پس از این مقدمه دوباره به مبحث اصفهان باز می‌گردیم. در طی یک دهه گذشته اصفهان به واسطه بلند مرتبه سازی، رشدی ناموزون را از منظر شهرسازی شاید بیش از هر شهر دیگر در ایران تجربه کرد به گونه‌ای که امروز با کمال تاسف، کوچه پس کوچه‌ها و خیابان‌های این شهر فربه با جمعیتی بیش از دومیلیون نفر در حالی که در محاصره کامل خشک‌سالی قرار گرفته دیگر مجالی برای رشد این‌چنینی ندارد و شاید فردا حتی آبی هم برای خوردن نیابد. 

حال که اصفهان از یک‌سو با آلودگی هوا و خشکی مزمن تنها تکیه‌گاه آبیش یعنی زاینده‌رود مواجه بوده و از سوی دیگر، مجالی نیز برای رشد ناموزون در عصر فرا پست مدرنیسم ندارد چگونه به حیات خود ادامه داده و در عین حال به نقش ملی و بین‌المللی خود در حوزه فرهنگ بپردازد. 

بی‌شک شهر تاریخی اصفهان هم‌اینک از سه شاخصه‌ای که در بالا به آن اشاره شد تنها مواریث فرهنگی و هنریش را با خود دارد. پس با توجه به فرصت توسعه کیفی در دو حوزه اقتصاد و فرهنگ از منظر گردشگری شایسته است تا جدی‌تر در آغاز سده پانزدهم خورشیدی به آن بیندیشیم. 

بی‌شک داشته‌های اصفهان در دو حوزه مواریث ارزشمند کالبدی و فرهنگی (ملموس و ناملموس) به واسطه تاریخ کهن، بی‌شمار است و در عین حال وجود هنرمندانی که با هنرمندی خود یک سوم هنرهای دستی جهان امروز را نگهبانی می‌کنند مجال دیگری است که برای ادامه حیات این شهر هنوز باقی مانده پس به نظر می‌رسد پیوند دهنده این دو عنصر فرهنگی و هنری در جهان امروز و به‌ویژه در حوزه اقتصادی صنعت پاک گردشگری است. 

با این‌حال در طول یک دهه گذشته اندیشمندان و مدیران اصفهان با درک شرایط موجود به نیکی دریافتند که توسعه آینده اصفهان دیگر از منظر صنعت و شهر فروشی میسر نیست، روی همین اصل نگاه‌ها اگرچه کمی دیر ولی به تدریج به مقوله میراث‌فرهنگی، هنرهای دستی و سنتی و خصوصا صنعت گردشگری تغییر یافت و دستاوردهای مثبتی نیز در تمامی این زمینه‌ها به‌دست آمد که نشانه‌های آن به خوبی هویدا است، با این‌حال با توجه به تداوم بحران‌های زیست محیطی و اقتصادی و همچنین چشم‌انداز جهان پسا کرونا که رقابت‌های تنگاتنگ اقتصادی کشورهای خسته از کرونا را در برابر دیدگان ما قرار می‌دهد، ما را ناچار می‌سازد تا از یک‌سو از آنچه تاکنون در سه حوزه میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی به دست آورده‌ایم تمام قد دفاع کنیم و از سوی دیگر با اتخاذ راهبردها و راه‌کارهای مناسب این مسیر را بهتر از گذشته ادامه دهیم زیرا ضمن آنکه آنچه تاکنون به دست آورده‌ایم در مقایسه با دیگران بسیار اندک است، در عین حال در جهان کرونا زده امروز و رقابتی فردا فرصتی برای از دست دادن نداریم و اصفهان نیز توانی برای آزمون و خطا ندارد.

انتهای پیام/

کد خبر 1400062023920

برچسب‌ها