با در نظر گرفتن عرضه، تعریف گردشگری روستایی به سمت خدمات اساسی ارائهدهنده (در اینجا اقامتگاههای بومگردی) متمرکز میشود. شاید در ذهن مخاطب سؤال شود در اینجا خدمات عرضه و تقاضا به همدیگر میرسند و تفاوت چندانی در تعریف وجود ندارد.
باید گفت که گاهی تعیین خواست و نیاز دقیق گردشگران باعرضه همان خدمات در یک راستا نیست و ممکن است باعث تطابق نداشتن انتظارات گردشگران شود. با توجه به این موارد میتوان گفت گردشگری روستایی به مجموعه فعالیتهایی که گردشگران (در سمت تقاضا) و ساکنان روستاها در قالب اقامتگاههای گردشگری (در سمت عرضه) باهدف یادگیری، خوشگذرانی، لذت از طبیعت و کسب آرامش انجام میدهند، تعریف میشود.
با توجه به تعریف میل و موریسون (۱۹۹۲)، میتوان گفت گردشگری روستایی همچون یک سیستم عمل میکند که اقامتگاه گردشگری تنها یک بخش از این سیستم در نظر گرفته میشود و برای عملکرد بهتر بایستی دیگر عناصر (همچون بازاریابی، خواست مردمان محلی، مشارکت) را مهم شمرد.
در این سیستمِ پویا، ضعف در هر بخش باعث تأثیر در دیگر عوامل میشود، چراکه روابط علت و معلولی بین این خدمات وجود دارد.
ازآنجاکه گردشگری روستایی میتواند باعث بهبود و گسترش اشتغالزایی، افزایش آگاهی و دانش بومی و نگهداری از محیطزیست شود، بهنوعی مفاهیم توسعه اقتصادی، اجتماعی و محیطی را به دنبال دارد. ازاینرو گفته میشود گردشگری روستایی باعث توسعه مناطق روستایی میشود.
اقامتگاههای گردشگری با توجه به اینکه نماینده تاریخ و آدابورسوم یک منطقه روستایی هستند همچون یک موزه عمل میکنند و میتوانند در مدت اقامت یک یا چندروزه، تاریخ چند صدساله و یا هزارانساله یک روستا را به همگان نشان دهند. اقامتگاههای روستایی مکانی برای نگهداری و احیای فرهنگ بومی روستایی هستند.
اگر بر اساس تعریف تایلور، فرهنگ را شامل ارزشها، باورها و دانش مردم بدانیم، میتوان گفت که اقامتگاههای بومگردی، عاملی برای معرفی ترانههای بومی، پوششهای روستایی و خوراکهای محلی هستند که از عناصر مهم فرهنگ یک منطقه بهحساب میآیند.
با این حال توسعه گردشگری روستایی بایستی با در نظر گرفتن پایداری عمومی منطقه روستایی باشد. در گذشته، مقاصد گردشگری تنها به دنبال افزایش درآمدهای گردشگری خود بودند. از سال ۱۹۷۲ با برگزاری کنفرانس محیط استکهلم، توجهها به محیطزیست بیشتر شد و صنعت گردشگری نیز از این نشست تأثیر پذیرفت.
با توجه به تعریف پایداری که بر حفظ منابع و داراییها و نگهداشت آنها برای نسلهای آینده تأکید میکند، توسعه گردشگری پایدار نیز در روستاها بر استفاده مناسب و ارزیابیشده از منابع و جاذبهها توجه دارد و حق آیندگان میداند تا آنها نیز از جاذبههای طبیعی و انسانساخت و تاریخیِ باارزش در سالهای آینده بهره ببرند.
با توجه به ادبیات گردشگری، پایداری سه جنبه مهم دارد که با در نظر گرفتن و همپوشانی این سه عامل میتوان گفت پایداری در روستا وجود دارد، پایداری اقتصادی که برافزایش منفعت اقتصادی ساکنان محلی توجه میکند، پایداری اجتماعی که بر رفاه اجتماعی و افزایش تبادلنظر مردم روستا و گردشگران و درنتیجه افزایش آگاهی آنان و نگهداری آدابورسوم تأکید دارد و درنهایت پایداری زیستمحیطی که بر کاهش صدمات زیستمحیطی اشاره میکند. اگر هرکدام از این بخشها رشد کند ولی دیگر ابعاد پایداری کاهش پیدا کند، نمیتوان گفت روستا دارای پایداری گردشگری است. بهعنوانمثال اگر مدیر اقامتگاه بومگردی به درآمد اقتصادی سرشاری برسد ولی ورود گردشگران باعث تخریب و فرسایشِ محیطی روستا شود نمیتوان گفت پایداری ملاحظه شده است. ازاینرو میتوان گفت پایداری نوعی «هم پیوندی» بین شاخصهای پایداری ایجاد میکند. در اینجا اقامتگاههای بومگردی میتوانند نیرومحرکه افزایش آگاهی ساکنان از طریق برگزاری نشستهای مختلف باشد.
در راستای اهمیت نقش مردم محلی، بامگارتنر (۲۰۰۲) از اصطلاح هرم پایداری نام میبرد که نقش فرهنگ اصیل و سلامتی و رفاه اقتصادیِ مردم محلی را پررنگتر نشان میدهد. تجربه نشان داده است بزرگترین تغییرات اجتماعی دولتها از خواست مردم بهدستآمده است.
اگر مدیریت اقامتگاه بومگردی مردم پیرامون خود را جدای از ساکنان محلی بداند و در تصمیمگیریها از نظرات آنان استفاده نکند و اگر منافع آنان را در نظر نگیرد، بهزودی مردم محلی بیتفاوت خواهند شد و اقامتگاه گردشگری ضرر خواهد دید.
بر اساس بازاریابی گردشگری، هر محصول گردشگری (در اینجا اقامتگاه بومگردی) از یک چرخه پیروی میکند تا به بلوغ برسد. مشارکت ندادن مردم محلی و بیتوجهی به خواست آنان باعث میشود اقامتگاه گردشگری بهسمت زوال و درنتیجه شکست برود. مدیران اقامتگاههای گردشگری بایستی مسئولیت اجتماعی خود را درک کرده و با مشارکت دادن مردم در کسب سود حاصل از ورود گردشگر به توزیع درآمدهای روستاییان کمک کند.
انتهای پیام/