میراث‌فرهنگی یا گردشگری؟ مساله این است!

چند سالی است که به‌محض شنیدن هر کدام از دو واژه میراث‌فرهنگی و گردشگری ناخودآگاه دیگری نیز در ذهن تجسم شده و در افکار عمومی هر کدام بدون دیگری دارای نقصی می‌شود.

میراث‌فرهنگی و آثار آن در حوزه‌های مختلف شاید بهترین بهانه برای خیلی از مردم برای سفر و گردشگری خصوصاً در کشور ما باشد، محال است که شما در سفرهایتان به نقاط مختلف کشور از مواریث فرهنگی مناطق دیدن نکنید و حتی برخی‌ها تنها دلیل سفرشان همین بازدیدهاست. 

از سوی دیگر مقوله گردشگری و زیرساخت‌های آن است، قطعاً هیچ سفری بدون در نظر گرفتن امکاناتش در مقصد یا در مسیر اعم از اقامتی، تفریحی، پذیرایی و غیره برای شما جذابیت ندارد و لزوماً پس از در نظر گرفتن هدف و مقصد سفر این مسائل برای شما حائز اهمیت است. از سوی دیگر متولیان امر گردشگری برای جذب بیشتر گردشگران معتقدند که باید جذابیت‌های جدیدی برای بهبود زیرساخت‌های موجود ایجاد شود تا حس کنجکاوی گردشگران برای حضور و بازدید برانگیخته شود. 

از قِبّل این موضوع مواریث فرهنگی نیز شناخته شده و از درآمدهای آن برای حفظ و نگهداری آثار تاریخی استفاده شود و مردم بومی نیز رغبت بیشتری برای حفاظت و نگهداری از این آثار خواهند داشت. نتیجه اینکه دو موضوع در افواه عامه مکمل و لازمه هم هستند و نمی‌توان هر کدام را جداگانه کامل دانست و شاید به همین دلیل بود که در سال ۱۳۸۳ دو سازمان که یکی متولی میراث‌فرهنگی و دیگری امر گردشگری بودند، ادغام و به شدت بر یکدیگر تاثیر گذاشتند. 

در نگاه اول موضوع ادغام بسیار چشمگیر و طرحی مناسب به نظر آمد اما بعد از ادغام مشکلات و تفاوت‌های ماهوی آن‌ها پدیدار شد چرا که قواعد و قوانین میراث‌فرهنگی بسیار سخت و تا حد زیادی غیر قابل انعطاف بود و در مقابل دیدگاه گردشگری قرار دارد که می‌توان گفت به نوعی ناقض یا شاید سرکش از این قوانین است. 

این مطلب آنجا به ذهنم خطور کرد که بحث اختلاف میراث‌فرهنگی و شهرداری کرمانشاه بر سر پروژه تله کابین شدت گرفته و آنجا که شهرداری در راستای توسعه گردشگری اقدام به ساخت تله‌کابین کرد اما میراث‌فرهنگی بنا بر قوانین جاری خود از انجام و ادامه این پروژه جلوگیری به عمل آورد و گره کوری در این پروژه به وجود آمده است که در دو دهه گذشته همچنان به سرانجام نرسیده است. 

از این دست مشکلات در استان خصوصاً در حوزه آثاری که قابلیت ثبت جهانی شدن را دارند همچون معبد آناهیتا، بیستون و… مکرر دیده می‌شود و بعید است این دور تسلسل بدون اندیشیدن تدبیری روزآمد پایانی داشته باشد. 

قاعدتاً مردمانی که به بازدید آثار تاریخی می‌روند نیاز به امکانات رفاهی و تفریحی از قبیل هتل، شهربازی، نمازخانه، سرویس بهداشتی، فروشگاه و… دارند که بسیار منطقی و ضروری است اما از طرفی طرفداران میراث‌فرهنگی‌شان و اصالت آثار را بیش از این موارد دانسته و این امکانات را مخل آثار دانسته و حتی آنان را اصلی‌ترین مشکل در راه ثبت جهانی شدن مواریث فرهنگی معرفی می‌کنند. 

گاهی نیز معتقدند عامل خارج شدن آثار از ثبت جهانی همین مسائل است چرا که به اعتقاد حامیان این تفکر این زیرساخت‌ها را می‌توان همه جا فراهم کرد اما آثاری چون طاق‌بستان تکرار ناپذیرند. 

با اندکی امعان نظر متوجه درست بودن هر دو نظریه می‌شویم اما به راستی ارجحیت با کدام است حفظ آثار بدون گردشگری و زیرساخت‌هایش یا آثار با حواشی خاص گردشگری و یا اصلاً این مقایسه درست است یا نه. 

به هر حال به نظر می‌رسد که هر حوزه بدون دیگری دچار مشکلاتی می‌شود و قوانین و تفکرات فعلی جواب‌گوی نیاز هر دو حوزه نیست و بعد از ادغام نیز شاید تلاشی برای به روزآوری قوانین و هم‌پوشانی این دو حوزه برای هم نشده و عجالتاً همان قوانین قدیمی و به روز نشده و دست و پا گیر دامن این مقوله‌های استراتژیک و سرنوشت ساز فرهنگی و اقتصادی کشور را گرفته و نیاز است تا متفکران و کارشناسان ضمن مطالعه دقیق قوانین موجود و همچنین بررسی شرایط فعلی و اهمیت جایگاه این دو حوزه اقدام به تدوین قواعد و مقررات خاص کرده تا هر دو مقوله میراث‌فرهنگی و گردشگری به موازات هم به پیشرفت و تعالی برسند.

انتهای پیام/

کد خبر 14010407417152

برچسب‌ها