مهماننوازی[1] (که از آن با نام مهمانپذیری نیز یاد میشود) به طور کلی به مفهوم مهربانی در خوشامدگویی به غریبهها یا میهمانان بیان شده است. فرهنگ لغت آکسفورد، میهماننوازی را بدین صورت تعریف کرده است: «هرگونه اقدام، پذیرایی، پرستاری و ایجاد سرگرمیدر کمال حسن نیت و سخاوت برای آشنایان و غریبهها، میهمانپذیری محسوب میگردد.» (آکسفورد[2]، 2010: 723).
دکتر سیدجعفر حمیدی (1383) در مطالعه و بررسی واژه «میهمان»، بیان میکند که این واژه در زبانهای باستانی ایران بسیار دیده شده است. چنان که دکتر محمد معین در حاشیه برهان قاطع نوشتهاند: «کلمه مهمان و میهمان برگرفته از ریشه اوستایی میتمان به معنی ماندن و توقف کردن است؛ در هندی باستان میتاس، در افغانی میمانا به معنی مقیم و موجود، در زبان سریکلی که ناحیهای است در پامیر و مردم آن به لهجهای اصیل از لهجههای ایرانی تکلم میکنند میمان است. در پازند نیز مهمان، در کردی میهمان، میهوان و میوان و در اورامانی مژمان، همگی به معنای کسی که بنا به دعوت قبلی یا بدون دعوت به خانه دیگری وارد شود و غذا بخورد».
در زبان پهلوی یا فارسی میانه، ماهمان به معنی مهمان، مدعو، ساکن و همچنین به معنی راضی، مطبوع و خرسند آمده است و بر همین اساس «ماهمانتر» به معنی خوشنودتر و راضیتر. در اوستا همچنین «ماهمانا» یعنی جای سکونت و از این لغت «ماهمانی» در معنی مهمانی، پذیرایی، مهماننوازی، «ماهمانیه» در معنی خانه و جای ماندن باقی مانده است.
در فارسی امروز نیز واژه مهمان و میهمان و مهمانی به فراوانی وجود دارد. اگر در فارسی امروز این واژه را مرکب از دو کلمه یا دو جزء بدانیم، چنین مینماید که جزء اول کلمه «مه» یعنی بزرگ و جزء دوم «مان» فعل امر یعنی بمان باشد و بر روی هم حسن ذوق و لطف سلیقه ایرانی که از قدیمالایام مهماننوازی و احترام به مهمان را در ذات خود داشته است واژه «مهمان» را به وجود آورده است یعنی «بزرگ بمان»، «راضی باش» خورسند باش، راحت باش، اینجا را خانه خود بدان و غیره؛ به دنبال این مصادیق است که تعارفات و گرامیداشتهای بسیاری همچون خوش آمدی، صفا آوردی، لطف کردی، قدم بر چشم، قدم بر سر و... در زمان ما در زبان مردم پیدا شده و اشعار فراوانی در زبان فارسی خواه از شاعران مشهور یا گمنام در این مورد ساخته شده است.
در قرآن مجید دو بار، یکی در سوره فجر آیه ۵۱ و دیگر در سوره ذاریات آیه ۲۴ از ضیف ابراهیم (مهمانی دادن حضرت ابراهیم) سخن رفته است؛ همچنین واژه ضیف به معنی مهمان در آیات ۹۰ سوره مبارکه هود، ۶۸ سوره مبارکه حجر و ۳۷ سوره شریفه قمر آمده است.
در مورد مهمانی و مهمان در سایر کتابهای مقدس نیز سخن رفته است. باب دوازدهم کتاب قابوس نامه اثر کیکاووس بن اسکندر (فوت ۴۶۲ هـ. ق) در آداب مهمانیکردن و مهمان شدن است. کتاب دیگر به نام «مهمان نامه بخارا» تألیف فضل الله بن روزبهان خنجی وجود دارد که مربوط است به تاریخ پادشاهی محمد خان شیبانی، این کتاب که در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری نوشته شده هر چند که تاریخ جنگهای محمدخان شیبانی با ازبکها است اما نام کتاب-مهمان نامه- قابل تأمل است. کتابهای دیگری نیز امروز در دست است که هر چند مطالب آنها درباره مهمان نیست اما نام آنها قابل اهمیت است، مثل «منازل السائرین» از خواجه عبدالله انصاری هروی (متوفی به سال ۴۸۱ هـ. ق) و زادالمسافرین اثر ناصرخسرو (۳۹۴-۴۸۱ هـ. ق).
در نامگذاری چند محل نیز به کلمه مهمان برمیخوریم. «مهماندوست» مرکز دهستان دامن کوه بخش حومه شهرستان دامغان واقع در ۲۱ کیلومتری مشرق دامغان، «مهماندوست» در آذربایجان غربی واقع در ۲۴ کیلومتری جنوب غربی اردبیل و «مهمونی» روستایی از دهستان شاخنات بخش «درمیان» واقع در شهرستان بیرجند استان خراسان.
واژه «میزبان»، در نقطه مقابل «مهمان» بیان شده است که در مفاهیم مهماننوازی بدان پرداخته شده است. بعضی از فرهنگ نویسان، این کلمه را ترکیبی از «میز» و «بان» پساوند اتصاف و بر روی هم دارنده میز و پذیرایی کننده تصور کردهاند در حالی که اصل این کلمه چنان که خواهد آمد «میزدپان» بوده است.
واژه «میز» در معنای امروزی، کلمهای مغولی است که وارد زبان ترکی شده و از ترکی به فارسی و از زبان فارسی در زبان هندی داخل شده است. در عین حال، به گفته دکتر معین دکتر معین، این مفهوم در زبان پرتغالی نیز هست؛ در این زبان، کلمه «مسا» به معنی میز یا کرسی چهار پایه بلند که بر روی آن لوازم التحریر گذارند و چیزی بنویسند یا ظرفهای غذا بر آن بچینند. امروزه در فارسی نیز این واژه را با همین معنا به کار میبرند میز ناهارخوری، میز تحریر، میز مطالعه، میز کار.
اما میزبان از کجا آمده است؟ در فرهنگ پهلوی کلمه «میزد» بر وزن نبرد به معنی چیز خوردنی که در جشنهای دینی بر سر خوان میگذارند مثل نان، گوشت میوه و غیره. در اوستایی «میزدا» به معنی مهمانی و اسباب مهمانی و در فارسی تدریجاً «میزد» تبدیل به «میز» شده به معنی مهمان و همین کلمه از فارسی وارد زبان ترکی شده است. در شعر فارسی نیز کلمه «میزد» دیده شده است.
در اوستا، میزدا به معنی طعام و فدیه و قربانی و نذر و تقدیمیغیر مایع در مقابل نذر و قربانی مایع و آشامیدنی که در اوستایی «زائوترا» و «زور» در پهلوی «زور» و در فارسی «زور» بر وزن جور است: ماه و «میزد» و خانمان را میستایم تا ستاره «تشتر» شکوهمند به همراهی ماه، شکوه به دلبران ارزانی دارد. من «تشتر» ستاره خانمان بخشنده را با پیشکشی «زور» میستایم؛ در حقیقت در اوستا «میزد» پیشکشها و نذرهای خشک است برای ایزدان و فرشتگان و «زور» پیشکشهای آبکی مانند شیر و فشرده گیاه هوم و غیره که تقدیم آتشکده و ایزدان میکنند. «میزد» در فارسی به معنی مهمان و مهمانخانه نیز آمده است.
در زبان پهلوی کلمه میزد با پساوند «پان» ترکیب شده و کلمه ترکیبی «میزدپان» را به وجود آورد است، یعنی کسی که در جشنهای مذهبی، بر خوان و خوراک نظارت دارد. به مرور زمان، این کلمه سادهتر و خوش آهنگتر شده و به کلمه زیبای میزبان تبدیل شده است. ناگفته پیدا است که واژه مرکب میزبان همچنین کلمه میز از گذشتههای دور یعنی از قبل از اسلام و بعد از آن در ایران رایج بوده است و چنان که میدانیم این کلمه در شعر فارسی نیز بسیار آمده است:
«او میهمان من بد و من میزبان او
مهمان نشست و خوان به بر میزبان نهاد
رسمی است خوان و کاسه نهادن ز میزبان
آن روز خوان و کاسه همیمیهمان نهاد» (امیر معزی)
«نوازی» پسوند واژه مهماننوازی، به معنی شفقت و مهربانی، تسلی و آرامش دادن بیان شده است. نوازی از اسم مصدر نوازش، معنای مهربانیکردن و شفقت گرفته است که در مفهوم واژه مهماننوازی، مهربانی به عنوان کلید اصلی در این اصطلاح بیان شده است(حمیدی، 1383).
از دیدگاه واکر[3] (2013) مهماننوازی یکی از قدیمیترین واژگان فرانسوی به معنی مراقبت کردن و پناه دادن به مسافر بیان شده است؛ به همین دلیل است که در آن، خدمات ارائه میگردد و به عنوان یکی از قدیمیترین فعالیتهای ارائه خدمات به شمار میرود[4].
منبع:
برگرفته از کتاب گردشگری مذهبی(مبانی، رویکردها و راهکارها)/ مولفان دکتر محمد حسین ایماین خوشخو؛ دکتر مهدیه شهرابی فراهانی، تهران: انتشارات نورا
[1] Hospitality
[2] Oxford
[3] Walker
[4] Walker, 2013
انتهای پیام/