در فرهنگ بومی اقوام ایرانی، شامگاه آخرین روز آذر ماه و فصل پاییز، آغازیست برای برگزاری مجموعهای از مراسم آئینی (Ritual Ceremony) در دی ماه و نیز سراسر زمستان که سرانجام به آئین و جشن نوروز منتهی میشود. برگزاری این آئینها که با گذشت زمان به کنشی فرهنگی تبدیل شده است، با رخداد نجومی انقلاب زمستانی ارتباط دارد. انتخاب این رخداد نجومی به عنوان مبنایی برای مجموعهای از مراسم آئینی، از تبحر ایرانیان در دانش نجوم و گاهشماری حکایت میکند. انقلاب زمستانی هنگامی رخ میدهد که نیمکرهی شمالی زمین، در برابر کمترین میزان تابش خورشید قرار میگیرد، در نتیجه ساکنین نیمکرهی شمالی، بیشترین زمان تاریکی یا شب را سپری میکنند. اگرچه مدت این تاریکی تنها دقایقی از شبهای دیگر بیشتر است، در باور مردمان روزگاران کهن، آخرین شب پاییز به عنوان طولانیترین شب سال شناخته شده است. شبی که با سپری شدن آن، بر مدت زمان تابش خورشید افزوده میشود. بدین ترتیب نامگذاری این شب به عنوان «یلدا» نیز معنا مییابد. یلدا در زبان باستانی سُریانی به معنی زایش و تولد است. بر اساس تقسیمبندی در گاهشماری کهن ایران، یلدا با شروع یکی از چلّههای سهگانه نیز همزمان بوده است و از آن با عنوان «شب چلّه» نیز یاد میشود.
توجه به رخداد نجومی انقلاب زمستانی و برگزاری مراسم آئینی یلدا، از شیوهی معیشت جامعهی کشاورزی و شبانی ایران نشأت گرفته است. به دیگر سخن، کشاورزان که در طول سال بهویژه در تابستان و پاییز به کاشت و داشت و برداشت محصولات مشغول بودند، در روزهای پایانی پاییز، حاصل کشت و زرع را انبار میکردند که بخشی از آن به صورت خشکبار برای ماههای سرد پیشرو آماده میشد. شبانان نیز پیش از یلدا، دامها را به آغلها برمیگرداندند و آخرین شب پاییز، شروع دوران فراغت آنها از کار بود. بدین ترتیب، یلدا به جشن کشاورزان و دامپروران تبدیل شد و به مرور، برگزاری آن در جوامع شهری نیز رواج یافت. در واقع، شب یلدا آغازیست برای نوزایی طبیعت و مراسم آئینی مرتبط با آن، گونهای پاسداشت فزونی تابش نور خورشید، برکت و فراوانی است.
برافروختن آتش بر بام خانهها
کشاورزان و دامپروران امید داشتند که فصل سرما را به سلامتی سپری کنند و بههمین امید، اعضای خانواده در آخرین شب پاییز گردهم میآمدند تا طولانیترین شب سال را پشتسر گذاشته و از طلوع خورشید و آغاز طولانی شدن روز استقبال کنند. این شبنشینی یا شب چلّه، با آداب و آئینهایی همراه بود که برخی از آنها تا امروز نیز در نقاط مختلف ایران متداول است. از جمله برگزاری دو مراسم آئینی با عنوان چلّه زری – شب سیام آذر ماه - و عمو چلّه - شب یلدا- در محدودهی ملایر، برافروختن آتش بر بام خانهها به نیت پیشرو داشتن سالی پربرکت در برخی روستاهای بروجرد با آتش زدن بوتههایی که به زنجیری وصل شده و مردان بر بالای بام دور سر میگرداندند و با خواندن اشعاری، سالی نیکو و آرام را آرزو میکردند که در برخی روستاهای خراسان، از آئینهای پیشواز یلدا به شمار میروند. روشن کردن آتش در شب چلّه یا به گویش اهالی ایل کاکاوند، در محدودهی دلفان و هرسین، «شو چلّه» به جشنی تبدیل شده است که آن را «آگِر نوروزی» یا آتش نوروزی مینامند. این آئین در پاسداشت تولد مِیر (مهر یا خورشید) برگزار میشود و بهعنوان میراث ناملموس ایران نیز ثبت شده است.
همچنین گستردن خوان یلدا، از آداب مشترک برای سپریکردن طولانیترین شب سال است. بیشتر اقوام ایرانی در کنار این سفره «شبچره» یا «مَیزد» که به نیت استقبال از روشنایی و خورشید به نور شمعها مزین میشود، بهمنظور دفع بلا و بیماری، اسپند میسوزانند. سفره شبچره به فراخور شرایط اقلیمی هر ناحیه از ایران با انواع میوههای پاییزی چون انار، خرمالو، ازگیل و خشکبارِ تهیه شده از میوههای تابستانی و تنقلات تزیین میشود. گفتنی است که اعداد رازگونه هفت و چهل در انتخاب این تنقلات نقش دارند. در برخی نواحی گرمسیری، حلوای ارده، خرما، انجیر، ارده شیره، رنگینک (مخلوط خرما، مغز گردو و آرد تفتداده)، گردو و کنجد را به سفره شب چلّه اضافه میکنند. آجیل شب چلّه بر اساس محصولات کشاورزی هر منطقه، شامل نخودچی، کشمش یا مویز، پسته، بادام، فندق، گردو، توت خشک، انجیر خشک یا خرما، برگهی زردآلو، قیسی، تخمههای کدو، هندوانه و خربزه است. تهیه آجیل و خشکبار نیز با مراسمی خاص همراه بوده است و بهویژه در نواحی چون سیرجان و کازرون، کدبانو و دختران جوان خانه از تابستان در تدارک آجیل شب یلدا بودند. این تنقلات همگی نشانی از آئینی برگرفته از زیست روستایی و شبانی دارند. انتخاب این تنقلات و میوهها برای سفرهی شب چلّه نیز با حکایاتی درخصوص تأثیر آنها بر سلامتی عجین شده است. ازجمله در برخی نواحی خراسان بر این باورند که خوردن هویج، گلابی، انار، انگور و زیتون در شب چلّه باعث سلامتی و در امان ماندن از بیماریهای تابستان است. همچنین، حلوا ارده، سیر، کاسنی و کلم باعث در امان ماندن از درد چشم و مفاصل و بیماریهای لثه میشود. بدین ترتیب، شب چلّه به شکلگیری گونهای از آداب در حوزهی الگو و فرهنگ سلامت منجر شده است.
خوردن میوهها در شب یلدا و رفع سوزندگی جگر در تابستان؟
از دیرباز باور ایرانیان بر این بود که علاوه بر میوههای پاییزی چون انار که به صورت بومی و با تنوعی درخور توجه در بیشتر نقاط ایران موجود است، میوههای تابستانی چون هندوانه، خربزه و انگور نیز در سفرهی شب چلّه قرار گیرد. بدین منظور تمهیداتی برای تازهماندن این میوهها به کار میرفت. از جمله این که خوشههای انگور بر تاک را در کیسههایی قرار میدادند و مدتی پیش از یلدا از شاخه جدا میکردند. هندوانه و خربزه را نیز تا شب یلدا در انبارهایی درون کاه نگاه میداشتند. پیشینیان بر این باور بودند که با خوردن انار و هندوانه که طبع سرد دارند، بدن برای تحمل گرمای تابستان آماده میشود. اهالی خراسان و اراک چنین میگفتند که خوردن این میوهها در شب یلدا، سوزندگی جگر در تابستان را دفع میکند. در واقع، این عبارت نقل مجالس شب چلّه بود که «هندوانه سرزمستانی، خاصیتش تیرماه معلوم میشود!»
برخلاف همانندی تنقلات سفرهی شبچره در بیشتر نواحی ایران، شام شب یلدا بسیار متنوع است و بر اساس محصولات بومی هر منطقه و برگرفته از باورهای آئینی اهالی تهیه میشود. از خوراکهای این شب میتوان از انار پلو، کشمشپلو، هویجپلو، خورشت سبزی بدون گوشت، آبگوشت، دلمه کلمترش و آش کشک، نام برد که هر یک بنابر روایتی کهن، بر سفرهی شب یلدا قرار میگیرند. از جمله روایتی از اهالی روستایی در دینور دربارهی خاموش شدن تنور خانهای که به مناسبت این شب در آن آش «دانه کولانه» تهیه نشود.
از آئینهای ارزشمند شب یلدا که امروزه رو به فراموشی است، داستانسرایی یا نَقلاندازی کهنسالان خانه بود. سالمندان خانواده از سر شب، افسانهها و داستانهایی با مضامین مرتبط با شب چلّه را بیان میکردند. داستان فرشتههایی محصور در زمین تاریک که به دنبال نور بودند، دلباختن ماه به خورشید، نبرد ایزد مهر و خورشید، دیو شب یلدا و خورشید، افسانه اَهمَن و بهمن، رجزخوانی چلّهی بزرگ و کوچک، قارون هیزمشکن،... که هر یک نشانی از باورهای کهن و باستانی درخصوص چرایی وقوع یلدا را در برداشتند. نقل داستانهایی چون امیر ارسلان نامدار، حسین کرد شبستری، داستانهای مذهبی، روایاتی از نهجالبلاغه، مشاعره یا امیریخوانی، شاهنامهخوانی یا اجرای نمایش نبرد رستم و اسفندیار، خیامخوانی و تفأل به دیوان حافظ از دیگر آداب یلدایی اقوام ایرانی به شمار میرود.
نقش دختران
در برخی مراسم آئینی شب یلدا، کودکان و نوجوانان بهویژه دختران نقش مهمی را ایفا میکنند. ازجمله اینکه دختران در برخی نواحی چون ملایر، وظیفهی آمادهسازی یا چیدن سفرهی شب چلّه را برعهده دارند. در کازرون نیز دختران کوچک در برابر آینه، شمع و سفرهی شب چلّه مینشینند و برای خورشید که در این شب برای روشن کردن جهان به سفری طولانی میرود، خورجینکی میدوزند و توشه راه خورشید را در آن قرار میدهند و بین دختران دمبخت تقسیم میکنند. در بیشتر مناطق از جمله لرستان و استان مرکزی، نوجوانان و جوانان شالی را به ریسمانی بسته و از بام خانهها آویزان میکنند و با خواندن ترانهها برای صاحبخانهای که شال آنها را با تنقلات سفر شب چلّه پر کند، آرزوی خیر و برکت دارند. فرستادن خوانچه برای خانواده دختر عقد کرده، شامل هفت نوع میوهی تابستانی و پاییزی، شیرینی، حنا یا خوراک خاص شب چلّه در بین بیشتر اقوام ایرانی متداول است و از آداب یلدایی در خراسان، کردستان و آذربایجان به شمار میرود.
کوتاه سخن اینکه یلدا و شب چلّه به گستردگی فرهنگ اقوام ایرانی، با آداب و کنشهای فرهنگی همراه است که همگی از باور عامهی مردم نشأت گرفتهاند و به منزلهی میراثی ارزشمند از دستاوردهای دانشی و تجربیات زیستهای بازمانده از روزگاران کهن باقی مانده است.
انتهای پیام/
انتهای پیام/