با چنین رویکردی موزه میتواند با نمایش اشیا در یک کلیت نظاممند، ارتباط بین گذشته، حال و آینده و در یک کلام تداوم توسعه فرهنگی را آشکار سازد. با این رویکرد میتوان، توان بالقوه موزه را به بالفعل تبدیل کرد، توانی که از جمله مشخصههای موزههای مردمشناسی است.
موزههای مردمشناسی در واقع مکانهایی هستند که به لحاظ نزدیک بودن اشیای موجود در آن به بازه زمانی مردمان معاصر برای بازدیدکنندگان دلنشینتر از سایر موزهها هستند چرا که مردم در این موزهها، روشها، ابزارها، لباس و اشیایی را مشاهده میکنند که انسان در گذشته از آنها استفاده و با حس کردن تفاوتها بین آنها در بازههای زمانی مختلف برای مردم ملموستر است و در واقع باید گفت نخستین مؤلفهای که یک اثر مردمشناسی را از دیگر اشیا متمایز میکند، تعلق آن به جامعه و فرهنگ زنده و جاری است.
دومین مؤلفه اشیای موزه مردمشناسی سنتی بودن و سومین مشخصه آنها این است که حاصل ابداع و ابتکار شخصی و منحصر به فرد نیستند و در جامعه عمومیت دارند.
مشخصه دیگر هم این است که یک شیء تاریخی باید در جریان کار و در گذر زندگی صیقل خورده باشد و چنین مؤلفههایی میتواند زندهساز خاطراتی باشد که بیشتر مردم در طول زندگی با آن سرکار داشتهاند.
برای نمونه در استان آذربایجان غربی با ترکیب جمعیتی ترک، کرد، آشوری و ارمنی که متشکل از فرهنگهای مختلفی است، ایجاد موزههای مردمشناسی، باستانشناسی و موزههای تخصصی میتواند راوی گذشته تاریخی این ملت باشد که در جریان دوران تاریخی، عناصر مختلف فرهنگی را خلق کرده که دسترسی به این عناصر در قالب فرهنگ شفاهی، رویدادهای تاریخی و از سویی اشیای موجود در زندگی مردم ممکن است.
از این رو موزه مردمشناسی ارومیه اگر چه در ابتدای راهاندازی و پیش از دهه 70 به شکل موزه پوشاک و نمایش البسه اقوام استان و دیگر مردمان ایران در کنار سالن باستانشناسی پایهریزی شد، اما بعدها به لحاظ تنوع و غنای فرهنگی منطقه همگام با آغاز پژوهشهای مردمنگاری، فعالیت خود را از سال ۱۳۷۰ در فضایی مجزا گسترش داد، تا این که در سال ۱۳۹۲ با تبدیل ساختمان قدیمی شهربانی سابق شهر ارومیه به موزه مردمشناسی توانست با گسترش فضا در دو طبقه، انواعی از پوشاک اقوام بومی را مانند زن و مرد آذربایجانی، پوشاک زن و مرد ایل قرهپاپاق، پوشاک زن و مرد کرد مهابادی و ایل شکاک، ایل هرکی و... را که هر یک برای خود از بار معنایی خاصی برخوردار است در معرض دید اشخاص قرار دهد.
ابزاروآلات مورد استفاده در زندگی روزمره مردم استان مانند ابزار و ادوات کشاورزی و دامداری از جمله خرمن کوب سنتی(جنجر) و (وَل)، ابزار شخمزنی (جؤت)، انواع مهرهای چوبی خرمن( دژ ) مورد استفاده در زمان ارباب و رعیتی، مهرهای داغزنی احشام به عنوان نشانهای مالکیتی دامداران، لوزام طب سنتی، انواع قفلهای قدیمی، سلاحهای شکاری و جنگی همراه با باروتکوب چوبی و انواع باروتدانهای فلزی و پوستی، انواع هاونهای قدیمی چوبی و سنگی و برنزی، نمایش زندگی عادی و دورهمی خانوادهها از دیگر اشیای این موزه هستند.
موزه مردمشناسی ارومیه همچنین زیورآلات متنوع مانند النگو و گردنبندها و قابهای ادعیه، ابزاروآلات صنایعدستی مانند انواع دفههای بافت فرش و گلیم، انواع دستگاهها و ابزارهای حلاجی پشم و پشمریسی، لوازم و ابزارهای سنجش زمانی مانند ساعتهای جیب بغل و ساعتهای ایستاده و پیمانههای اندازیگیری غلات، ترازوها و وزنههای قدیمی، لوازم موسیقی مانند ساز و دهل، نی و شمشال و دوزلهآ، اسناد خطی و ... را توانسته در معرض نمایش و دید مردم فرهنگدوست قرار دهد که هر یک ردی از گذشته و حال فرهنگ مردم را در بطن خود دارد.
با این وجود وقتی وارد موزه میشویم فارغ از نگاه نمایشی به اشیا، این فرهنگ باید در بین اشخاص نهادینه شود که موزه مکانی است که میتوان قدمهای محققانه در آن برداشت، نگاه کنکاشگرانه و جستوجوگر داشته و دریافت که مردم دوران پیشتر از ما چگونه میاندیشیدند و چه تفکراتی داشتند و در این صورت میتوان فهمید که انسان کیست و چگونه میاندیشیده است.
انتهای پیام/