ابتهاج؛ شاعری هم‌‏طراز با سعدی، حافظ و ملک‌‏الشعرای بهار/ ارغوان، آسمان تو چه رنگ است امروز؟

یک سال از درگذشت هوشنگ ابتهاج می‌گذرد. 19 مرداد سال گذشته بود که هوشنگ ابتهاج که همه او را به نام «سایه» می‌شناسیم به دلیل کهولت سن و نارسایی کلیه در کلن آلمان درگذشت.

میراث آریا: ابتهاج شاعر ایرانی اسفند سال ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. او کودکی‌اش را در رشت گذراند و دوران دبیرستانش را به تهران آمد. ابتهاج از همان جوانی سرودن شعر را آغاز کرد و با موسیقی آشنا شد. او سرودن غزل را پیش گرفت و مدتی را به‌عنوان سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران مشغول به کار شد. ابتهاج در آن زمان به فعالیت خود در رادیو ادامه داد و برنامه‌ گلچین هفته را که مربوط به موسیقی بود، بنا کرد. او سال ۱۳۴۶ بر سر مزار حافظ مراسم شعرخوانی اجرا کرد که با استقبال مردم روبه‌رو شد که وصف این مراسم در بخشی از سفرنامه معروف از پاریز تا پاریس اثر باستانی پاریزی آمده است. امیرهوشنگ ابتهاج همواره دانش‌آموزی خودآموخته بوده و سراسر زندگی‌اش را وقف خواندن و سرودن کرده است.

هوشنگ ابتهاج از معدود شاعرانی است که اشعارش توانست با سه نسل مردم ایران ارتباط برقرار کند و مورد توجه باشد. زبان روان و موسیقی لطیف شعرهای سایه سبب شد اشعارش قابلیت یک شعر درخشان را برای اجرای موسیقی داشته باشد. این ویژگی‌های زبانی به همراه ساخت قطعه‌ها و تصنیف‌های ماندگار آوازی موجب شد مردم به شعر سایه اقبال نشان دهند. از این نظر شاید بتوان گفت هوشنگ ابتهاج مردمی‌ترین شاعر معاصر است که هم شعرش بر زبان‌ها جاری شده و هم غزل‏‌ها، تصنیف‌ها و اشعار نیمایی‌اش توسط خواننده‌های برجسته‌ای نظیر استاد محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، حسین قوامی، علیرضا قربانی، محمد اصفهانی و... خوانده شده است.

ابتهاج؛ شاعری هم‌‏طراز با سعدی، حافظ و ملک‌‏الشعرای بهار/ ارغوان، آسمان تو چه رنگ است امروز؟

معروف‌ترین اشعار ابتهاج 

بد نیست به یکی از معروف‌ترین اشعار او به اتفاق هم نظر کنیم:

نشسته‌ام به در نگاه می‌کنم

دریچه آه می‌کشد

تو از کدام راه می‌رسی

خیال دیدنت چه دلپذیر بود

جوانی ام در این امید پیر شد

نیامدی و دیر شد …

در صحبت سایه

شانس با علاقه‌مندان شعر سایه یار بوده چون او جزو شاعرانی است که توانسته خاطراتش را ثبت و ضبط کند. او با پیگیری استاد شفیعی کدکنی به گفت‌وگو با میلاد عظیمی، نویسنده و استادیار زبان و ادبیات فارسی که خودش از علاقه‌مندان ابتهاج است و اشعار او را حفظ بوده، تن می‌دهد و می‌پذیرد از احوال، زندگی و مسیر شعری‌اش برای ثبت در تاریخ سخن بگوید، از این رو دوستداران سایه از رهگذر کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» هم با اندیشه‌ها و شعر سایه آشنا می‌شوند و هم با روزگار و هم‌عصرانش.

تقریبا همه دوستداران سایه از ماجراهای اساسی زندگی‌اش باخبرند. از شعرهای عاشقانه‌اش برای دختری به نام گالیا در جوانی، تا نام‌گذاری خانه‌اش به نام "خانه ارغوان" و فعالیت‌هایش در رادیو و...

دکتر باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود از پاریز تا پاریس استقبال شرکت‌کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را در سال‌های دهه چهل تعریف کرده و می‌نویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمی‌کرده ‌است که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجان‌زده شوند.

تعداد قابل توجهی از معروف‌ترین تصانیف و ترانه‌های تاریخ معاصر، از آثار سایه است؛ تصنیف خاطره‌انگیز تو ای پری کجایی، تصنیف سپیده یا همان ایران ‌ای سرای امید و...

شاعران تاریخ ادبیات و شاعران تاریخ مطبوعات

استاد محمدرضا شفیعی‌کدکنی، می گوید:  من از سایه در چشم‌اندازی فشرده از دیدگاه تجربیات شخصی خود که حاصل نزدیک به ۷۰ سال آشنایی با کارهای او و ۶۰سال دوستی با شخص اوست، می‌گویم و شما می‌دانید که اگر بخواهم آنچنان که حق اوست صحبت کنم، هم شما خسته می‌شوید، هم مجلس گنجایش آن را ندارد. اما می‌توانم چشم‌اندازی کوچک از جایگاه سایه را به عرض برسانم. من چون در دانشگاه تهران معلم تاریخ ادبیات بوده و هستم، ادبیات و به‌خصوص ادبیات معاصر را با نگاهی دیگر می‌نگرم و آن تقسیم جریان تاریخ ادبیات ایران به دوران پیش از مطبوعات و رسانه‌ها و پس از آن است. چراکه جامعه ما و اساساً جامعه بشری در دو سوی ماقبل و مابعد مطبوعات و رسانه‌ها قرار می‌گیرد.»

او ادامه می دهد: «برای من، همه کسانی که بهتر از من می‌شناسیدشان، شاعر تاریخ مطبوعات هستند و تنها، برخی شاعر تاریخ ادبیات‌اند. سایه شاعر تاریخ ادبیات ایران است. تجربه نشان داده بسیاری از کسانی که ممکن است خود من هم در حق‌شان بزرگ‌گویی کرده باشم بیشتر شاعر تاریخ مطبوعات و کمتر شاعر تاریخ ادبیات هستند. این دو نوع شاعر در ۲۰۰ سال اخیر قابل ردیابی‌اند و تا زمانی که رسانه‌ها در حال گسترش‌اند هر روز صف‌آرایی تازه‌ای میان شاعران تاریخ ادبیات و شاعران تاریخ مطبوعات شکل خواهد گرفت. خوشحالم که سایه را در طراز سعدی، حافظ و ملک‌الشعرای بهار می‌بینیم و تردید ندارم که تقسیم‌بندی ارائه‌شده به من توسط شما تا لحظه مرگ رهای‌تان نخواهد کرد.»

ابتهاج؛ شاعری هم‌‏طراز با سعدی، حافظ و ملک‌‏الشعرای بهار/ ارغوان، آسمان تو چه رنگ است امروز؟

درباره درخت خشکی که جوانه زد

ماجرای درخت ارغوان خانه سایه به دهه 30 برمی‌گردد؛ به زمانی که این شاعر خانه‌ای را در خیابان کوشک تهران خریداری کرد. در حیاط این خانه یک تنه خشک‌شده درخت ارغوان وجود داشت که همان زمان برخی از دوستان این شاعر معاصر پیشنهاد کردند آن را قطع کرده و از فضای آن برای کاشت گیاهان دیگری استفاده کند. اما ابتهاج این کار را نکرد. برعکس با تمام عشق و محبت خود به این درخت خشکیده رسیدگی کرد تا جایی که سرانجام ارغوان دوباره جان گرفت و سبز شد. استاد ابتهاج در سال 2012 و هنگامی که می‌خواست شعر ارغوان را در دانشگاه «یوسی‌ال‌ای» لس‌آنجس بخواند، درباره ماجرای این درخت گفت: «در خانه‌ای که داشتم، یک کنده‌ای از زیر خاک درآمده بود که قطر کنده زیاد بود و به‌نظر می‌رسید که این درخت باید 500، 400، 300سال عمر داشته باشد که یا پوسیده شده یا آن را بریده‌اند. بعد از چند هفته از دور این کنده یک پاجوش‌های نازک سبز روشن بیرون زد و من سعی کردم در مدت بنایی نگذارم آنجا آهک و آجر بریزد. در نهایت این پاجوش‌ها هر کدام به یک تنه ضخیم درخت تبدیل شدند!».

سمبل خانواده

اما آن تنه خشکیده درخت که بعدها تبدیل به درختی تنومند شد، برای شاعر قصه ما فقط یک درخت نبود. عشق باغبانانه سایه به ارغوان از این درخت یک نماد ساخت؛ نماد خانواده، وطن، باورها و عقاید این شاعر معاصر.  سال 2012، شاعر ارغوان درباره وابستگی‌اش به این درخت گفت: «این درخت ارغوان با بچه‌های من قد کشید و بزرگ شد. من به‌خود درخت واقعا دلبستگی پیدا کردم و در آن سالی که از خانه و زندگی جدا و دور بودم، یاد این درخت همیشه با من بود و به یک سمبل برای همه‌چیز تبدیل شد؛ به سمبلی برای زن و بچه، زندگی خصوصی، آرزوها و آرمان‌ها و تصورات و ایده‌هایی که آدم برای جهان و انسان دارد».

یکی از اعضای خانواده!

اهمیت درخت ارغوان در زندگی هوشنگ ابتهاج به قدری است که سایه بارها از آن به‌عنوان یکی از اعضای خانواده خود نام برده است! همچنین تعریف می‌کند که در زمان فروش خانه به‌دلیل مهاجرت از ایران، وقتی چشمش به درخت ارغوان افتاد، از آن خجالت کشید و به سوی دیگری نگاه کرد!

ابتهاج؛ شاعری هم‌‏طراز با سعدی، حافظ و ملک‌‏الشعرای بهار/ ارغوان، آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آثار هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج آثار مهم و متعددی را منتشر کرد که از نظر ادبی حائز اهمیت هستند.

«نخستین نغمه‌ها» جزو اولین آثار ابتهاج است که در سال ۱۳۲۵ منتشر شد. این اثر شامل اشعاری به شیوه‌ کهن است که به غزلیات حافظ بسیار نزدیک هستند و غزل‌هایی با مضامین عاشقانه و لطیف را در برمی‌گیرد. «سراب» اثر دیگری از این شاعر است که در سال ۱۳۳۰ منتشر شد که به شیوه‌ جدید نگاشته شده و احساسات و عواطف فردی را به تصویر می‌کشد. ابتهاج «سیاه مشق» را که شامل شعرهای اواخر دهه‌ ۳۰ زندگیش بود، در سال ۱۳۳۲ منتشر کرد و پس ‌از آن در همان سال اثر «شب‌گیر» را که درباره‌ مردم و اوضاع اجتماعی بود، نوشت.

ابتهاج در سال ۱۳۳۴ کتاب «زمین»، در سال ۱۳۴۴ کتاب «چند برگ از یلدا»، در سال ۱۳۴۸ کتاب «یادنامه»، در سال ۱۳۶۰ کتاب «تا صبح شب یلدا» و در سال ۱۳۶۰ کتاب «یادگار خون سرو» را نوشت و منتشر کرد.

یکی از آثار مهم او تصحیح غزل‌های حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» در سال ۱۳۷۲ منتشر شد. این اثر حاصل سال‌ها حافظ‌شناسی این شاعر فرهیخته است. ابتهاج کتاب «تاسیان مهر» و کتاب «بانگ نی» را در سال ۱۳۸۵ منتشر کرد.

«کتاب پیر پرنیان اندیش» درباره‌ زندگی امیر هوشنگ ابتهاج به همت میلاد عظیمی و عاطفه طیه در دو جلد نگاشته شده که شامل دست‌نوشته‌ها و عکس‌های این شاعر گران‌قدر نیز هست. انتشارات سخن این اثر را در سال ۱۳۹۵ منتشر کرد و در اختیار علاقه‌مندان به امیر هوشنگ ابتهاج قرار داد.

خانواده هوشنگ ابتهاج، شاعر سرشناس ایران، بامداد چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ از درگذشت او در سن ۹۴ سالگی خبر دادند. یلدا ابتهاج فرزند هوشنگ ابتهاج(سایه)، با انتشار بیتی از این شاعر در شبکه اجتماعی اینستاگرام نوشت که «سایه ما با هفت‌هزار سالگان سربه‌سر شد.»

انتهای پیام/

کد خبر 1402051901029
دبیر مهدی نورعلی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha