بیانیه‌ی جهانی به مناسبت روز بین‌المللی میراث فرهنگی ناملموس

آتوسا مومنی

I. از سنگ‌نوشته تا جانِ نوشته: مسیر خرد جهانی

۱۷ اکتبر روزی‌ست که جهان در برابر فرهنگ، با خشوع و احترام قامت می‌افرازد؛
روزی که یادآور می‌شود میراث ناملموس، خاطره‌ی دیروز نیست، نَفَسِ امروز و تپشِ فرداست.

راهِ رسیدن به این روز، راهی کوتاه نبود:
از کنوانسیون ۱۹۷۲ میراث جهانی که در ماده‌ی ششم خود افقِ نگاه انسان را از «شیء» به «شأن» گشود،
تا بیانیه‌های پاسداری از تنوع فرهنگی و برنامه‌ی شاهکارهای میراث ناملموس بشریت،
و سرانجام تولدِ کنوانسیون خردمندانه‌ی ۲۰۰۳ برای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس—
کنوانسیونی که فرهنگ را از حاشیه به متنِ توسعه آورد،
و پرچمی برافراشت تا به بانگ بلند اعلان دارد:
فرهنگ، زینتِ توسعه نیست؛ ستونِ پایداریِ تمدن است.

II. از خطر تا هم‌نوازی: بازآفرینی امید در میراث زنده

کنوانسیون ۲۰۰۳ در دو دهه‌ی اخیر، نه‌فقط سندی حقوقی، بلکه افقی انسان‌ساز و امیدآفرین بوده است:

۱. با شناساییِ میراث‌های در خطر، گنجینه‌های رو به خاموشی را بازآفرید و احیا کرد؛
۲. با هم‌گراییِ حاملان و ناقلان، صداهای پراکنده را به هم‌نوازی بدل ساخت؛
۳. با پرونده‌های چندملیتی، مرزها را به پل‌های دوستی و فهم متقابل مبدّل کرد؛
۴. و با Good Practices — شیوه‌های درخشانِ پاسداری — راه را گشود، چراغ را افروخت و عمل ملل را توانا ساخت.

این کنوانسیون فرصت‌های شگفتی آفرید تا ملت‌ها بیاموزند: هر آیین، هر مهارت، هر سنت،
نه یادگارِ گذشته، که سرمایه‌ای برای فرداست.

III. در ستایش حاملانِ میراث: از دل مردم تا دل جهان

امروز، ما سرِ اندیشه فرود می‌آوریم و جانِ ستایش برمی‌افرازیم
در برابر قامت آنان که فرهنگ را سینه‌به‌سینه برکشیدند و آن را به امروز رساندند؛
به زنانی که نغمه‌ی نیاکان را پاس داشتند،
به مردانی که دانایی بومی را نگاه داشتند،
و به جوانانی که مسیرِ آینده را گشودند.

آنان دانش را با قوای تعقّل و خرد، به مهارتِ دستان بدل کردند
و آیین‌های ارزشمند خویش را در مدارِ زندگی به جریان افکندند؛
همانا با تکریمِ متقابل نسبت به یکدیگر و با تعهد به صیانت از زمین—این مادرِ مهربانِ داشته‌های بشری—
توسعه‌ی پایدار و حقوق انسان و طبیعت را پاس داشتند.

آنان پاسداران خاموشِ توسعه‌ی پایدارند؛
پُلی مستحکم میانِ حافظه و امید.

IV. سهمِ فردا، مسئولیتِ امروز: بازگشت به سرچشمه

اینک، پرسشِ ماست: سهمِ ما برای فردا چیست؟

میراث را در کدام پستویِ دل، بر کدام طنینِ خردِ انسانی بنهیم تا توانِ فردا را بیافزاید؟
در عصری که تکنولوژی می‌شتابد، اقلیم می‌فرساید، و بحران‌های انسان‌ساز می‌تازند،
باید بازگردیم، نه به عقب، که به سرچشمه؛
به خرد نیاکان، به دانش آب و قنات، به حکمت درمان‌های بومی،
به آیین همزیستی و به اقتصاد معنوی و معیشت‌محور،
به روایت‌هایی که روح اجتماع را می‌بالند و وجدان جمعی را بیدار می‌سازند.

و چنان‌که موندیاآکالت ۲۰۲۵ در بارسلونا—با حضور بیش از ۱۵۰ وزیر و نمایندهٔ فرهنگی از سراسر جهان—
ندا درداد و طنین افکند:
توسعه، بی‌فرهنگ نپاید؛
و جهانی که از فرهنگ تهی شود، از روح تهی می‌ماند.

و اینک، هنگامهٔ آن است که از تجربهٔ گذشته، ارکستری جهانی برای آینده بسازیم.

V. سمفونیِ پاسداری از فرهنگ: از تک‌نغمه تا ارکسترِ جهان

فرهنگ، ارکستر وجدانِ بشر است؛
هر ملت سازی دارد و هر میراث، نغمه‌ای.
چون این سازها هم‌آهنگ بنوازند،
سمفونی پاسداری از فرهنگ آغاز می‌شود؛
سمفونی‌ای که باید سمفونیِ جهانیِ بشر گردد.

در این ارکستر، هیچ صدا خرد نمی‌ماند،
هیچ فرهنگی خاموش نمی‌ماند،
و هیچ ملتی تنها نمی‌ماند.

VI. پیام مهر از خاستگاه فرهنگ

در این روز باشکوه که فرهنگ، به‌مثابه وجدان بیدار بشریت، جشن گرفته می‌شود،
از سوی مرکز مطالعات منطقه‌ای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی تحت نظارت یونسکو،
درود و تبریک خود را به تمام ملت‌های جهان، جوامع محلی، نهادهای فرهنگی و حاملان میراث زنده تقدیم می‌دارم.

درود می‌فرستم به کشورهای آسیای غربی و مرکزی،
به ملت‌هایی که در پهنه‌ای از کوه تا کویر، با ایمان و دانایی، فرهنگ را زیستند و زنده نگاه داشتند؛
که هر آیینشان، چراغی در شب تاریخ است و هر نغمه‌شان، پلی میان گذشته و فردا.

تبریک می‌گویم به کشورهای حوزه‌ی نوروز —
به ایران، تاجیکستان، افغانستان، آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان، عراق، پاکستان و همه‌ی ملت‌هایی
که در این پرونده‌ی چندملیتی، شعله‌ی هم‌پیوندی را فروزان نگاه داشته‌اند،
و نیز به دیگر کشورهای حوزهٔ فرهنگی نوروز که در این آیین جهانی سهیم‌اند.

نوروز، نه‌تنها جشنِ بهارِ زمین، که طلیعهٔ «بهارِ انسان» است —
بهاری در جانِ آدمی که یادآور زایش دوباره، مهر، بخشایش و آشتی با طبیعت است.
این آیینِ جاوید، پیام‌آور جهانیِ دوستی و صلح است؛
گواهی زنده بر این حقیقت که فرهنگ،
از مرز نمی‌گذرد—بلکه مرزها را معنا می‌بخشد.

و با ژرف‌ترین احترام،
به سازمان یونسکو درود می‌فرستم که با درایت و بینش جهانی،
این روز را به‌عنوان روز جهانی میراث فرهنگی ناملموس نام نهاد،
تا همهٔ بشریت بداند:
فرهنگ، قلب تپنده‌ی تمدن است؛
و تا این قلب می‌تپد، انسان زنده است.

باشد که از خاور تا باختر، از پامیر تا مدیترانه،
سمفونی پاسداری از فرهنگ برخیزد
و هر ملت، نغمه‌ی خویش را در ارکستر جهانیِ معنا بنوازد.

VII. ندای پایانی: طنینِ هم‌نفسی انسان و فرهنگ

اینک، جهان بشنود:
زمزمه‌ی جوامع بومی را،
نغمه‌ی زنان دانا را،
سکوت پیران حکیم را.

این صداها، طنین‌های خردِ انسانی‌اند؛
از دل تاریخ برمی‌خیزند و راهِ فردا را می‌گشایند.

میراث ناملموس، زبان خاموشِ جانِ بشر است؛
بی‌آن، توسعه جسمی بی‌روح می‌ماند؛
و با آن، انسان در مسیر معنا می‌پاید.

پس برافرازیم این پرچم را،
به قامت حاملانش تعظیم کنیم،
پرسشِ سهمِ فردا را تکرار نماییم
و پاسخ را در پستوی دل و بر مدار خرد بجوییم—
تا سمفونی پاسداری از فرهنگ، سمفونی جهانیِ بشر گردد.

*مدیرکل مرکز مطالعات منطقه‌ای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی
تحت نظارت یونسکو

انتهای پیام/

کد خبر 1404072602386
دبیر محمد آوخ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha