الهام عبداللهی دهکردی کارشناس گردشگری در یادداشتی نوشت: رشد و توسعه صنعت جهانگردی یکی از مؤثرترین عوامل در تسریع روند توسعه مناطق مختلف بهشمار میرود، این پدیده آثار مثبت و قابلتوجهی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، زیستمحیطی و حتی سیاسی جوامع بر جای میگذارد.
مسافران در جریان سفرهای خود با اقوام، فرهنگها و جوامع متنوعی آشنا میشوند و این آشنایی، علاوه بر ایجاد شناخت متقابل، زمینهساز همدلی، تفاهم و شکلگیری پیوندهای اجتماعی جدید میان گردشگران و ساکنان محلی است، این تعاملات میتواند در درازمدت به تحکیم همبستگیهای قومی و تقویت روابط انسانی منجر شود.
آثار فرهنگی و اجتماعی
گردشگری یکی از مهمترین عوامل انتقال شیوههای زندگی، باورها و رفتارهای اجتماعی ملتها به یکدیگر است، جهانگردانی که به کشورهای مختلف سفر میکنند، تحتتأثیر الگوهای پوشش، نوع تغذیه، موسیقی، آداب و رسوم، شیوه معماری و سبک زندگی مردم محلی قرار میگیرند و در بسیاری موارد، پس از بازگشت به موطن خود از این الگوها تقلید میکنند.
مقصود از آثار اجتماعی گردشگری، تغییراتی است که در شیوه زندگی و روابط اجتماعی مردم جوامع میزبان پدید میآید، این تغییرات بهطور معمول در نتیجه تماس مستقیم و مستمر میان گردشگران و ساکنان بومی رُخ میدهد، در مقابل، آثار فرهنگی گردشگری شامل دگرگونیهایی در هنر، آداب و رسوم، زبان، آیینها و معماری جامعه میزبان است که ماهیتی عمیقتر و ماندگارتر دارد.
از آنجا که توسعه صنعت گردشگری تغییراتی در ارزشها، سبک زندگی و محصولات هنری و فکری جامعه میزبان ایجاد میکند، اصطلاح «اثرات اجتماعی- فرهنگی» به مجموعه این دگرگونیها در تجربههای روزمره مردم اشاره دارد، بههمین علت، گسترش گردشگری در هر منطقه باید با دقت مورد مطالعه قرار گیرد تا علاوهبر تقویت آثار مثبت آن، از بروز پیامدهای منفی احتمالی پیشگیری شود.
یکی از اهداف اصلی سیاستگذاری و برنامهریزی در حوزه گردشگری، پیشگیری از بروز تنشهای فرهنگی و کنترل تبعات ناشی از حضور جهانگردان خارجی است، برای تحقق این هدف، بهطور معمول دو رویکرد اصلی مورد توجه قرار میگیرد:
نخست، تمرکز تأسیسات و تجهیزات گردشگری در نقاطی دور از مناطق پُرتراکم جمعیتی است، این شیوه، علاوهبر کاهش تماس مستقیم میان گردشگران و جوامع محلی، مانع از بروز تضاد فرهنگی میشود، با این حال، چنین راهحلی ممکن است باعث شکلگیری منطقهای اقتصادی مستقل و جدا از ساختار اجتماعی و اقتصادی بومی شود و استفاده از امکانات تفریحی را برای مردم محلی دشوار کند، بنابراین، این روش، بیشتر برای مناطق کمجمعیتی که قابلیت بالقوه توسعه گردشگری دارند، مناسبتر است.
رویکرد دوم، گزینش و جذب گروههایی خاص از گردشگران بینالمللی است؛ افرادی که از نظر رفتاری هماهنگتر و از نظر اقتصادی توانمندتر هستند، در این شیوه، حضور محدود گردشگران خاص با هزینه و درآمد بالا میتواند جایگزین حضور انبوه گردشگران معمولی شود، با اینحال، اجرای چنین سیاستی مستلزم وجود زیرساختها، خدمات و محیطهای استثنایی است که در بسیاری از مناطق با امکانات موجود یا با برنامههای توسعه اجتماعی و اقتصادی آنها همخوانی ندارد.
آثار زیستمحیطی
در تعریف کلی، آثار زیستمحیطی به تغییرات فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی، اجتماعی یا اقتصادی در محیطزیست گفته میشود که در اثر یک یا چند فعالیت انسانی بهوجود میآید.
طرحها و پروژههای گردشگری در مراحل طراحی، ساخت و بهرهبرداری، شامل فعالیتهایی هستند که میتوانند محیطزیست را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تحتتأثیر قرار دهند.
میان گردشگری و محیطزیست رابطهای تنگاتنگ وجود دارد، این رابطه بدان معنا است که توسعه گردشگری میتواند تأثیرات مثبت یا منفی بر منابعطبیعی و محیطی بر جای گذارد.
این تأثیرات بهطور معمول در سه سطح بُروز میکند:
برخی از عناصر محیطزیست طبیعی، خود جاذبهای برای گردشگران محسوب میشوند؛ زیرساختها و تأسیسات گردشگری بخشی از محیطزیست ساخته شده انسان را تشکیل میدهند؛ بهرهبرداری و استفاده از منابع طبیعی برای مقاصد گردشگری میتواند باعث ایجاد آثار زیستمحیطی مثبت یا منفی شود.
آثار زیستمحیطی گردشگری بیشتر در نواحی حساس و شکننده طبیعی مشاهده میشود، حضور گسترده گردشگران در این مناطق از یک سو عاملی برای حفاظت از میراثطبیعی، فرهنگی و تاریخی است اما از سوی دیگر میتواند به تخریب یا نابودی منابع منجر شود، بههمین علت، توسعه گردشگری بینالمللی باید با رویکردی هوشمندانه و پایدار انجام گیرد تا در کنار تشویق آثار مثبت، از بُروز آثار منفی جلوگیری شود.
مهمترین آسیبهای زیستمحیطی ناشی از گردشگری شامل آلودگی منابع آب، تولید فاضلاب و زباله، تخریب اراضی، آلودگی هوا و آلودگی صوتی ناشی از وسایل نقلیه بهویژه هواپیماها است.
آینده توسعه پایدار مناطق، در گرو برنامهریزی دقیق برای صنعت گردشگری است؛ صنعتی که اگر با دیدی علمی و با رعایت اصول زیستمحیطی و فرهنگی هدایت شود، میتواند موتور محرک توسعه اقتصادی و انسانی جوامع باشد.
از پیامدهای منفی گسترش گردشگری میتوان به تخریب زیستگاههای طبیعی و حیاتوحش کشور اشاره کرد، افزایش تردد وسایل نقلیه و توسعه بیرویه زیرساختهای اقامتی و پذیرایی، بهویژه در نواحی ساحلی دریاها و حاشیه رودخانهها، باعث از بین رفتن چشماندازهای طبیعی و بکر شده است، علاوهبر این، تغییر کاربری زمینها، بهویژه زمینهای کشاورزی، تهدیدی جدی برای منابع طبیعی بهشمار میرود، از سوی دیگر، یادمانها و آثار باستانی نیز بهعلت نبود حفاظت کافی، در معرض سرقت، تخریب و فرسایش قرار گرفتهاند.
تأثیرات سیاسی گردشگری
از منظر سیاسی، گردشگری بهعنوان یکی از فعالیتهای اقتصادی با بازدهی بالا، علاوهبر بهبود کیفیت زندگی ساکنان مناطق گردشگرپذیر، باعث افزایش آگاهی و شناخت مردم از مکانها و فرهنگهای مختلف میشود و همین امر از عوامل مهم در فرآیند توسعه پایدار کشورها است.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، صنعت گردشگری با رشدی حدود پنج درصدی روبهرو شد؛ رشدی که بیشتر ناشی از افزایش اوقاتفراغت، توسعه اقتصادی بلندمدت، ارتقای سطح درآمدها و پیشرفت فناوری، بهویژه در عرصه حملونقل بود، دولتها نیز با ایجاد فضای رقابتی در حوزه گردشگری و جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی، نقش قابلتوجهی در گسترش بازارهای گردشگری، ارتقای رفاه اجتماعی و رشد اقتصادی ایفا کردند.
در برخی کشورها، توسعه گردشگری علاوهبر اهداف اقتصادی، با رویکردهای سیاسی و دیپلماتیک نیز همراه بوده است، بهعنوان نمونه، گسترش مردمسالاری در کشور چین تا حد زیادی مرهون سیاستهای هوشمندانه این کشور در زمینه توسعه گردشگری و دیپلماسی فرهنگی است.
بهطور کلی، از منظر سیاسی، صنعت گردشگری میتواند به تقویت تعاملات بینالمللی، افزایش شناخت متقابل ملتها و ارتقای مهارتهای برنامهریزی در جوامع میزبان منجر شود.
با این حال، در صورت نبود مدیریت صحیح، این صنعت ممکن است به تحریف واقعیتهای تاریخی و فرهنگی، بهرهبرداری تبلیغاتی از ارزشهای سیاسی و حتی استثمار اقتصادی جوامع محلی برای جلب رضایت صاحبان قدرت بینجامد.
انتهای پیام/
نظر شما