رجبعلی لباف خانیکی، باستان شناس و پژوهشگر میراث فرهنگی در یادداشتی نوشت: انسانهای گذشته از عوارضی چون غارها، پناهگاهها، چشمهها و رودخانهها که امکان زیست و اسباب معیشت آنان را فراهم میکردند؛ نبوغ، استعداد و آزمون و خطا هم به او آموخته بود که ناسازگاریها و ناهمواریها را از میان برداشته یا قابل تحمل کنند. مهمترین خلاقیتی که بسیاری از مشکلات انسان در جهت بهبود شرایط زیست او را حل کرد، معماری بود.
از حدود ۱۰ هزار سال پیش بشر با ساخت نخستین واحدهای معماری خود را از سلطه طبیعت رهانید و علاوه بر ایجاد سرپناه برای خود، به ساخت فضاهای جانبی برای دامها، ذخیرهٔ محصولات، کارگاههای تولیدی، معابد و ابنیه عامالمنفعه مبادرت کرد و با رفع نیازهای اولیه پا فراتر گذاشت و در مراحل بعد به احداث تاسیسات رفاهی در زیستگاه شخصی یا محل سکونت خود یا مسیرهای رفت و آمد مانند بادگیرها، سردابهها، حوضخانهها، پایابها، برکهها، حوضها، آبانبارها، حمامها، کاروانسراها و برجها پرداخت.
این روند با گذشت زمان ادامه یافت و با بهبود شرایط زندگی سازههای تفننی ساخته شد که معمولا با تزئینات معماری چشمنواز همراه بودند و امکان رفاه بیشتر را فراهم میآوردند، از جمله آن سازهها «یخدان»ها بودند، سازههای خشت و گلی که وجود آنها مانند آبانبار و کاروانسراها حیاتی نبودند، اما موجبات لذت بیشتر از مواهب طبیعی را فراهم میکردند.
نخستین کسی که به یخدان اشاره کرده «سوزنی سمرقندی» در قرن ششم ه.ق است که این گونه یخدان را در یکی از سرودههای خود آورده است: کس از محلت مردم یک از رَز و یخدان نه میوه آرد و نه یخ نماند پندارم دهخدا علاوه بر اشارات زوزنی سمرقندی در لغتنامه ضمن توصیف یخدان، به جایگاه آن در منابع دیگری مانند«امثال و حکم»، «انیس الطالبین»، «ناظم الاطباء»، «فلاحت نامه»، «آنندراج» و «غیاث اللغات» ارجاع داده است. یکی از آخرین و سالمترین یخدانهای ایران، یخدان کوثر در بیدخت گناباد است.
یخدان کوثر بیدخت آخرین سازه رفاهی عامالمنفعه بین راهی بود که به تن های خسته و کام های تشنه و تفتیده مسافران کویر سردی و نشاط می داد. این بنا احتمالا در اواخر عصر قاجار در مجاورت روستای متروک کوثر و در ۴ کیلومتری شمال شرق بیدخت ساخته شد.
یخدان کوثر مشتمل بر دو واحد معماری و عناصر جانبی است. اصلیترین واحد معماری گنبدخانهای به نام یخدان است. سازه اصلی یخدان گنبدی بلند و مخروط خشت و گلی با قاعده دایره است که بر شالوده سنگی استقرار یافته و کارکرد آن حفاظت از یخهای ذخیره شده و سرد نگاه داشتن فضای داخلی یخدان است بر انتهای گنبد منفذ دایرهای شکل تعبیه شده که هوای گرم داخل گنبد را به خارج انتقال میداده است.
در کفِ گنبدخانه چالهای به عمق ۳ تا ۵ متر و قطر ۵ تا ۷ متر حفر شده تا یخهای جمعآوری شده در آن چیده شوند البته یخها تنها چاله را پر نمیکردند بلکه عمده فضای داخلی را شامل میشدند. معمولا در کف چاله و لابلای بلوکهای یخ کاه ریخته میشد تا جدا کردن بلوکها از یکدیگر دشوار نباشد.
در برخی موارد در میان آبهایی که در شرف یخ زدن بودند دانههای انار میریختندتا یخ رنگین داشته باشند. سطح خارجی توده یخ چیده شده در درون یخدان نیز با پوشال یا کاه یا لحاف و زیرانداز پوشیده میشد تا سرما را حفظ و از آب شدن یخها جلوگیری شود. بخش دیگر به «سایه انداز» معروف است.
سایهانداز محوطه محصور مربع یا مستطیل شکل مسطح و اندکی گود در مجاورت یخدان است که دیوارهای بلند در سمتهای جنوب، شرق و غرب آن برافراشته شده و منظور از احداث آن دیوارها استفاده از سایهٔ آنها در روز بر روی آبهایی بود که در شبهای چله زمستان در آن فضا جمع میشدند و یخ میزدند.
علاوه بر سایهانداز، بر فراز دیوار جنوبی منفذهایی تعبیه میشد تا بادهای سرد زمستانی را به داخل محوطه سایهانداز انتقال دهند و به یخ زدگی آبها و ماندگاری یخها کمک کنند. پس از آن که طی چند شب متوالی لایههای یخ بر روی هم انباشته میشدند، توسط صاحب یخدان به بلوکهایی تقسیم و به درون گنبدخانه انتقال مییافتند.
تاسیسات جانبی یخدان عبارت بودند از برجکهای پشتیبان دیوار و اتاقکی در مجاورت گنبدخانه جهت اقامت صاحب یا مسئول فروش یخها و جوی خاصی که آب باران یا قنات را به مزرعه یخ در درون سایهانداز انتقال میداد.
دیوارههای آن جوی کاملا محکم و غیر قابل نفوذ و شسته شدن بود و در مسیر آن چندین حوضچه برای رسوب گل و لای ساخته میشد. در نهایت در نزدیکی سایهانداز بخشی از جوی با نوعی گیاه صحرایی سفید رنگ به نام «ساو» که فاقد هر نوع مزهای است، انباشته میشد تا حکم فیلتری برای صاف کردن آب داشته باشد.
یخدان کوثر در سالهای اخیر مرمت شده و در پنجم آذر ۱۳۸۰ به شماره ۴۵۰۱ در فهرست آثار ملی شده است.

انتهای پیام/

نظر شما