رجبعلی لباف خانیکی، باستان شناس و پژوهشگر میراث فرهنگی در یادداشتی نوشت: برخی نامجایها قابل تامل و به دلیل برخورداری از بار معنایی و فرهنگی خاصگویی خاستگاه و منشاء معتبر و مستحکمی دارند. «بیدخت» یکی از آن نامجایها است که نظر بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است.
در تعبیر و تفسیر آن توجیههایی آوردهاند: به نوشته ابن خلف تبریزی در برهان قاطع؛ بیدخت، ستاره زهره را گویند. دهخدا در لغت نامه نیز با استناد به نوشته برهان قاطع و فرهنگ جهانگیری و انجمن آرا بیدخت را ستاره زهره و ناهید معنی کرده و در ادامه با ارجاع به برخی منابع بیدخت را بغدخت (دختر خدا) تفسیر کرده است. در فرهنگ فارسی دکتر معین هم بیدخت «بغدخت»، دختر خدا و نیز ستاره زهره و ناهید معنی شده است.
سلطانحسین تابنده، مؤلف کتاب تاریخ و جغرافیای گناباد نیز ضمن بهرهبرداری از منابع بالا با تفصیل بیشتر واژه بیدخت را توضیح داده و با مراجعه به دائرة المعارف اسلام، آصف اللغات، فرهنگ ناصری، حبیب السیر، روضة الشهداء، کشف الاسرار و عدًة الابرار کمابیش همان معانی را با شرح اجمالی برای بیدخت آورده است.
شادروان باستانی پاریزی در کتاب خاتون هفت قلعه نیز نوشته است: لقب ستاره زهره را به «دخت آناهید» دادهاند باید پذیرفت که در اینجا بیدخت مخفف «بغ دخت» بوده است، معنی آن ناهید، دختری که بغ است و خدا است و با این حساب کلمه بیدخت نیز صورتی از همین ترکیب بغدخت است. بعدها نیز کسانی که در آثار خود اشارههایی به بیدخت داشتهاند از آن منابع استفاده کرده و خواننده را به آنها ارجاع دادهاند.
نامجایهایی مثل بیدخت بجستان و خانیک در حوزه جغرافیایی گناباد که به لحاظ لغوی و معنی به بغ و ناهید ارتباط مییابند، شاید به دلیل نیاز مبرم به آب و به برکت منافع بیحد و حصر قنات قصبه و دیگر قناتهای منطقه پای ناهید، ایزد آبها را به این وادی کشانده تا جایی که مکانی به نام بیدخت را به او نسبت دادهاند.
اکنون بیدخت به عنوان مرکز منطقه پسکلوت شهرکی در حدود ۹ کیلومتری شمال شرق شهر گناباد و در نزدیکی تپه تاریخی اروک، تپه باستانی پشن، قلعه دختر شوراب و روستای اسطورهای گیسور واقع شده است.
از اوایل قرن سیزدهم ه.ق که بیدخت جدید در نزدیکی بیدخت قدیم شکل گرفته، از نام و آوازهای بر خوردار شده است. از همان زمان در بیدخت اقدام به حفر قنات جدید و ساماندهی و خیابان کشی شهر و ایجاد ابنیه عام المنفعه، مذهبی، رفاهی، آرامگاهی، بهداشتی و درمانی کردهاند که هنوز پا برجا و برخی از آنها کاربری خود را حفظ کردهاند. که میتوان به یخدان کوثر اشاره کرد.
یکی از بناهای معتبر بیدخت مسجد جامع است که توسط «حاج عبدالباقی بیدختی» ساخته شده است. اگرچه تاریخ احداث بنا را اواخر قرن دوازدهم هجری قمری دانستهاند اما این مسجد با الهام از مسجد جامع گناباد، مسجد جامع قاین و مسجد جامع بجستان به شیوه مساجد دو ایوانی عصر ایلخانی و تیموری ساخته شده به گونهای که ایوان قبله آن برخوردار از پوشش سه بخشی و طاق جناقی با نمای آجری بوده که اخیرا لچکیهای طرفین طاقها و قرنیز فراز آنها را با کاشیهای رنگارنگ و کتیبه زینت دادهاند. بر فراز محراب رنگ آمیزی شده، پس از آیه شریفه «انًما یَعمُرُ مساجد الله» تاریخ ۱۲۰۴ ه.ق قید شده و سپس به نام ساعی بنا، «محمد علی زنگویی» و سازنده، «محمد امیر کاخکی» اشاره شده است.
این مسجد بعدها مورد مرمت و مراقبت قرار گرفته و شبستان آن توسعه داده شده است. اخیرا پایاب مسجد که حکم وضوخانه داشته و در سال ۱۳۸۰خ از خاک انباشته شده بود، به همت هیئت امنای مسجد و اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گناباد تخلیه، ساماندهی و احیا شده است در حال حاضر مسجد جامع بیدخت مجموعهای معماری شامل میان سرا، ایوان ورودی، ایوان قبله، غرفههایهای جانبی، شبستان و پایاب منتهی به قناتی است که از زیر کف مسجد عبور میکند.
مسجد جامع بیدخت در تاریخ دهم خرداد ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.

انتهای پیام/

نظر شما