عاطفه رشنویی، مدیر میراثجهانی چغازنبیل و هفتتپه در یادداشتی نوشت: در شرایط پیشگفته، «جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی» را میتوان یکی از اثرگذارترین ابتکارات فرهنگی کشور دانست؛ رویدادی که علاوه بر اینکه به معرفی میراث ایران میپردازد، سازوکاری نوین برای ایجاد گفتوگو، بیدارسازی حافظه جمعی و تقویت همبستگی اجتماعی نیز فراهم میآورد.
ماهیت چندرسانهای این جشنواره، آن را از قالب یک برنامه هنری صرف فراتر میبرد. در این جشنواره، تصویر، صدا، متن و خلاقیتهای دیجیتالی در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا روایتهایی چندلایه، انسانی و فراگیر از میراثفرهنگی عرضه کنند؛ روایتهایی که میتوانند جای خالی کتابهای قطور، نمایشگاههای سنتی یا متون تخصصی را برای مخاطب امروز پر کنند و پیام میراث را در زبانی گرم، قابل لمس و روزآمد منتقل سازند و این ظرفیت دقیقاً همان جایی است که جشنواره چندرسانهای را به یک «سکوی عمومی ارتباط فرهنگی» مبدل میسازد.
میراثفرهنگی، چه در شکل آثار ملموس چون محوطههای باستانشناسی، موزهها و معماری تاریخی، و چه در قالب آیینها، موسیقیها، زبانها و دانشهای سنتی، حامل حافظه تاریخی ملت است. اما این حافظه زمانی معنا پیدا میکند که بازگو شود و به اشتراک گذاشته شود. جشنواره چندرسانهای، این فرآیند اشتراکگذاری را با زبان رسانههای مدرن ممکن میکند؛ زبانی که نسل جوان با آن زندگی میکند و جهان امروز بر اساس آن ارتباط میگیرد.
همین پیوند میان میراث کهن و رسانههای نوین، مجالی برای بازشناسی هویت ایرانی در بستری معاصر فراهم میآورد. هویت ملی زمانی تقویت میشود که افراد جامعه بتوانند خود را در آینه گذشته مشترکشان بازببینند. هر فیلم کوتاه، مستند، گزارش تصویری، روایت محلی، پادکست تخصصی یا مجموعه عکس ارائهشده در این جشنواره، بخشی از این آینه را میسازد. این آثار علاوه بر اینکه لایههای کمتر دیدهشده فرهنگ و تاریخ ایران را آشکار میکنند، بلکه مخاطب را در فرآیندی احساسی و شناختی قرار میدهند که به تقویت حس تعلق و غرور فرهنگی میانجامد. نسلهای امروز که در معرض روایتهای جهانی و گاه هویتزدا قرار دارند، از راه چنین آثار اصیل و مردمپایهای بار دیگر با ریشههای فرهنگی خود ارتباط برقرار میکنند.
از سوی دیگر، جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی نقشی اساسی در تقویت همبستگی اجتماعی ایفا میکند. این جشنواره یک «فضای گفتوگوی فرهنگی» ایجاد میکند؛ فضایی که در آن هنرمندان، پژوهشگران، فعالان محلی، روایتگران بومی، دانشجویان و علاقهمندان میراث، در کنار یکدیگر به خلق و تبادل روایتها میپردازند. این گفتوگوی چندصدایی سبب میشود که تفاوتهای قومی، زبانی، منطقهای یا نسلی نه به عنوان شکاف، بلکه به مثابه سرمایهای فرهنگی دیده شوند. هر روایت، شاخهای از درخت بزرگ تمدنی ایران است و این جشنواره فرصت آن را میدهد که این شاخهها در کنار هم دیده شوند و به یکدیگر معنا ببخشند.
مرور آثار ارائهشده در ادوار مختلف جشنواره نشان میدهد که بسیاری از آنها قادر بودهاند شکاف میان «میراث تخصصی» و «فهم عمومی» را کاهش دهند. آثاری که درباره آیینهای بومی، محوطههای کمتر شناختهشده، مشاغل سنتی، روایتهای زنان در میراث، زبانهای محلی و حتی تهدیدات وارده بر میراث تهیه شدهاند، نشان دادهاند که مردم، هنگامی که میراث را در قالبهای خلاقانه و انسانی ببینند، نهتنها آن را بهتر میشناسند بلکه در حفاظت از آن مشارکت فعالتری نشان میدهند. از این منظر، جشنواره چندرسانهای را میتوان «مدرسه عمومی میراث» نامید؛ مدرسهای که در آن یادگیری نه از راه سخنرانی، بلکه از مسیر تجربه بصری، شنیداری و احساسی رخ میدهد.
نقش این جشنواره همچنین در حوزه «سیاستگذاری فرهنگی» قابل توجه است. رسانههای دیجیتال و تولیدات چندرسانهای امروز به یکی از مهمترین ابزارهای دولتها برای تقویت انسجام اجتماعی و انتقال میراث فرهنگی تبدیل شدهاند که جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی، با تکیه بر این ابزارها، الگوی تازهای از راهبرد فرهنگی ارائه میدهد؛ راهبردی که گذشته را با زبان آینده روایت میکند. این جشنواره، بهجای ارائه تصویری ایستا و موزهای از تاریخ، میراث را در قالب تجربهای زنده و پویا در دسترس مردم قرار میدهد و این موضوع، سرمایهای اجتماعی برای آینده کشور میسازد.
در نهایت، جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی بیش از آنکه یک رقابت هنری باشد، یک «رخداد اجتماعی» است؛ رخدادی که مردم را به گذشتهشان نزدیکتر و به یکدیگر پیوندخوردهتر میسازد. این جشنواره یادآور میشود که میراث فرهنگی تنها متعلق به گذشته نیست، بلکه چراغی است برای مسیر آینده؛ آیندهای که برای ساختنش نیازمند هویت روشن، حافظه تاریخی بیدار و جامعهای همدل و همصدا هستیم.
انتهای پیام/

نظر شما