علی دارابی در یادداشتی نوشت: در سال ۲۰۲۰، «هنر مینیاتور (نگارگری)» با مشارکت چهار کشور ایران، آذربایجان، ترکیه و ازبکستان، بهصورت پروندهای چندملیتی در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت شد.
عنوان رسمی ثبت: هنر مینیاتور
(Art of Miniature)
محتوای این پرونده، هنر مینیاتور را بهطور کلی دربر میگیرد. بهعبارتی، ثبت ایران، یک ثبت فراگیر و کلی از «هنر نگارگری/مینیاتور» در یک جغرافیای فرهنگی مشترک و با تکیه بر ویژگیهای عمومی این هنر بوده است.
در اجلاس اخیر در دهلینو، «سبک نگارگری بهزاد» از سوی افغانستان بهصورت پروندهای تکملیتی در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت شد. عنوان رسمی پرونده افغانستان:
سبک نگارگری مینیاتوری بهزاد
(Behzad’s Style of Miniature Art)
این ثبت بر یک سبک خاص از نگارگری، که نام خود را از کمالالدین بهزاد گرفته است، تمرکز دارد. این سبک که ریشه در مکتب هرات دارد، به دلیل تکنیکها، نوع استفاده از پرسپکتیو و رنگآمیزی متمایز بهزاد شناخته شده است. لذا ثبت افغانستان، یک ثبت جزئی و تخصصی از «مکتب یا سبک هنری خاص» است که به نام یک استاد برجسته و مکتب شناختهشده هرات (که اکنون در افغانستان قرار دارد) گره خورده است.
بنابراین، ماهیت این دو ثبت متفاوت است (کلی در برابر یک سبک خاص).
این دو ثبت با یکدیگر تناقضی ندارند، بلکه مکمل یکدیگر هستند. یونسکو بارها عناصر میراث فرهنگی ناملموس را بر اساس سبکها، مکاتب و زیرمجموعههای مختلف، حتی در یک منطقه فرهنگی مشترک، به ثبت رسانده است. همانطور که «ردیف موسیقی سنتی ایرانی» ثبت شده، ثبت یک «سبک خاص» موسیقی در یک کشور همسایه نیز امکانپذیر است.
میراث ناملموس مرز نمیشناسد. طبق کنوانسیون ۲۰۰۳ یونسکو، میراث فرهنگی ناملموس به معنای «سنتها و دانش زندهای» است که توسط جوامع مختلف در طول زمان منتقل میشود. هنر نگارگری، مانند نوروز، موسیقی یا نان لواش، یک پدیده فراسرزمینی و فرامرزی در منطقه فرهنگی بزرگ ایران است. لذا اشتراک، یک افتخار است نه سرقت. این هنر در دوران طلایی خود، از جمله در مکتب هرات (زادگاه بهزاد)، در بستر یک تمدن واحد و در جغرافیایی که امروز میان چند کشور تقسیم شده، رشد کرده است. ثبت یک جزء از این میراث توسط یکی از وارثان، به معنای سلب مالکیت از دیگران نیست، بلکه به رسمیت شناختن نقش آن وارث در حفظ و ترویج آن بخش خاص است.
بهزاد، هنرمندی کلیدی و تأثیرگذار در تاریخ هنر نگارگری ایرانی ـ اسلامی است که در شهر هرات (در افغانستان امروزی) فعالیت میکرد. مکتب هرات، یک نقطه عطف تاریخی در تکامل این هنر به شمار میرود. ثبت این سبک به نام افغانستان، به رسمیت شناختن میراث مکتب هرات و نقش آن در حفظ و تداوم این سنت در آن کشور است. این موضوع به هیچوجه به معنای انکار خاستگاههای اولیه نگارگری در ایران یا نادیده گرفتن نقش مکاتب مهم دیگر (مانند تبریز، اصفهان یا شیراز) نیست.
بنابراین، ثبت «سبک نگارگری بهزاد» از سوی افغانستان، یک فرصت برای تقویت گفتوگوی فرهنگی و همکاریهای مشترک است. این اقدام نهتنها ضربهای به اعتبار پرونده ایران نیست، بلکه اعتبار و غنای کلی «هنر نگارگری» در منطقه را در سطح جهانی افزایش میدهد. بهجای اعتراض، باید از این فرصت برای همکاریهای آینده در زمینه میراث مشترک فرهنگی استفاده کرد.
همانطور که در یادداشت قبلی نوشتم، اساساً موضوع رقابت یا سرقت اثر توسط کشوری به نام خود مطرح نیست؛ همانگونه که الحاق کشورهای دیگر به پروندههای ثبتشده امکانپذیر است، برای ایران نیز الحاق به پرونده «مینیاتور سبک بهزاد» که توسط افغانستان ثبت شده، وجود دارد. این امر از سوی یونسکو قابل قبول و شناختهشده است، چراکه در متن پرونده ثبت جهانی نگارگری یا هنر مینیاتور که در سال ۲۰۲۰ توسط ایران و سه کشور دیگر ثبت شد، از مکتب بهزاد نام برده شده است.
توجه افکار عمومی و رسانهها را به این نکته مهم جلب میکنم که کنوانسیون ۲۰۰۳ یونسکو از «مالکیت» یا «انحصار» سخن نمیگوید، بلکه از «مسئولیت مشترک» سخن میگوید.
انتهای پیام/

نظر شما