یلدا آیینی کهن در تمدن ایرانی

به باور ایرانیان شب یلدا، شب تولد مهر است. ریشه این باور و اعتقاد باز می‌گردد به گاهمشاری ایرانیان و اندیشه های ایرانیان باستان. چرا که از صبح روز بعد از یلدا، روزها شروع به طولانی‌تر شدن می‌کنند و خورشید ساعات بیشتری بر هستی و گیتی می‌تابد.

لیلا کفاش زاده، کارشناس میراث فرهنگی، قصه گو و قصه پژوه، در یادداشتی برای میراث آریا نوشت: بنا به گفته پژوهشگران، هزاران سال پیش اقوامی که آریایی نامیده می‌شوند به فلات ایران مهاجرت کردند. بر طبق این نظریه این اقوام از نقاط سرد سیر شمالی به امید یافتن سکونتگاه و مواد غذایی به سرزمین های جنوبی که فلات ایران باشد مهاجرت کردند و به مرور جزو ساکنین این سرزمین شدند. فلات ایران با داشتن دشت هایی فراخ و آفتابیِ درخشان، سکونتگاه بسیار مناسبی برای اقوام مهاجر به شمار آمد. آنان که از سرما و یخبندان بی‌زار بودند شروع کردند به ستایش گرما و خورشید.

یکی از ایزدان مقدس ایرانیان در زمان‌های پیشین، ایزد مهر بوده است که به روایت مهر یشت، اهورا مزدا وی را در بزرگی و شکوه، هم سنگ خود آفریده است. البته منظور از ایزد مهر، خورشید نبوده بلکه به معنای فروغ و پرتو خورشید و نشانه ای ازمهر و دوستی بوده است. همچنین از ویژگی های مهم ایزد مهر، داوری و اجرای عدالت و نظارت بر تمام پیمان‌های آدمیان بوده است. او دشمن دروغ و دروغگویان است.
به باور ایرانیان شب یلدا، شب تولد مهر است. ریشه این باور و اعتقاد باز می گردد به گاهمشاری ایرانیان و اندیشه های ایرانیان باستان. چرا که از صبح روز بعد از یلدا، روز ها شروع به طولانی تر شدن می کنند و خورشید ساعات بیشتری بر هستی و گیتی می‌تابد. روز اول دی نیز، خور روز نام داشت که به مرور به خرم روز تغییر نام داد.
ساکنان فلات ایران مردمانی کشاورز و دامدار بودند. آنها در ایام سرما و زمستان، تولد ایزد مهر که فروغ و گرمای خورشیداست را جشن می گرفتند و آرزو می کردند تا دام‌ها و زمین‌هایشان سالم از چنگال سرما، جان به در برند. از همین رو جشنی برای شب یلدا، شب زایش مهر، شکل گرفت. ایرانیان همیشه نور و گرما را از صفات اهورا مزدا و سرما و تاریکی را از صفات اهریمن می دانستند.
ایران سرزمین متنوع و چند قومیتی با جغرافیایی شگفت انگیز است. اقوام ایرانی متناسب با اقلیم و جعرافیا، آداب و مناسک را به رنگ بوی خرده فرهنگ های منطقه خود در می آورند. اما آنچه در مراسم یلدا مشترک است، دور هم جمع شدن خانواده و خوردن میوه هایی اغلب به رنگ سرخ است به نشانه گرما و زندگی.
معنای واژه یلدا
یلدا، واژه‌ایست به معنای تولد که از زبان سریانی( یکی از شاخه های متداول زبان آرامی) برگرفته شده که زبان رایج در منطقه خاورمیانه بوده‌است. برخی بر این عقیده‌اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبایی از راست به چپ نوشته می‌شده، وارد زبان پارسی شده‌است. علت نامگذاری این روز به نام یلدا نیز به علت طولانی تر شدن روزها زین پس، یعنی از اول دیماه است که نماد تولد و زایش مهراست که پس از هماوردی با خورشید تاجی از نور بر سرش می‌گذارد. به مناسبت این تولد فرخنده جشنی به پا می کردند که طی سالیان سال آنرا در حافظه های خود نگهداشته اند.
پیشینه جشن
به عقیده ایرانیان باستان، تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمن طولانی تر می شود، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش روشن می کردند تا تاریکی و عاملان اهریمنی نابود شده و بگریزند. مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و سفره ای ویژه می‌گستردند. هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند.
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنه کوه‌های البرز به انتظار باززاییده‌ شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام دعایی می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز به معنای روز خورشید می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند.
تنوع قومیتی و فرهنگی که در ایران وجود دارد باعث گوناگونی این جشن در این سرزمین شده است. در این نوشتار به معرفی آیین "چله زری" که در نهاوند رسم بوده پرداخته می‌شود. البته این آیین در شهر های دیگر هم رواج داشته است.
چله زری
چِلّه‌زَری، یکی از آیینهای نمایشی و بیشتر زنانه است که اهالی برخی از روستاهای ملایر در شب سی‌ام آذرماه به نام چلۀ پاییز، یک شب پیش از شب چلۀ زمستان برگزار می‌کنند.
به‌باور مردم این مناطق، دو چله وجود دارد: یکی چلۀ پاییز که شب سی‌ام آذر است و دیگری چلۀ زمستان که شب اول دی‌ماه است. چلۀ پاییز یا همان چله‌زری را ماده، و چلۀ زمستان‌ را نر می‌انگارند (انجوی، ۲ / ۲۳۱، ۲۳۵).
مردم در این شب، مراسم گوناگونی را اجرا می‌کنند که مفصل‌ترین آنها مراسم چله‌زری است. برای این مراسم، ابتدا از طریق قرعه از میان دوشیزگان روستا به قید قرعه دختری را به عنوان چله‌زری انتخاب می‌کنند و حاضرانِ در جلسه برای این انتخاب فریاد شادی سر می‌دهند و هلهله می‌کنند. با پوشاندن لباس عروس بر تن او، وی را عروس می‌کنند و بر تخت می‌نشانند. یک گروه مطرب با کمانچه و ضرب دور تخت نوازندگی می‌کند و افراد خوش‌صدایی نیز شعری در مدح چله‌زری می‌خوانند:
چله‌زری، چله‌زری / امسال و سال دیگری
 عروس کیه، عروس کیه؟ / چله‌زری چله زری
  چو ماه تابان رخش / چهره‌پری چهره پری
  چشمش چو چشم آهو / چه میگه طاق ابرو
 دختر به نام زری / ابروی او یک‌وری
سپس به دور تخت چله‌زری شمع روشن می‌کنند و در همان حال، مقداری نقل و شیرینی روی سر او می‌ریزند و چله‌زری را با نوای سازوآواز به خانۀ پدرش می‌برند. پدر چله‌زری اناری به دست دخترش می‌دهد. انار در فرهنگ ایرانی نماد زایش و برکت است. دختر انار را دانه می‌کند و در ظرفی می‌ریزد؛ ابتدا چند دانه‌ای می‌خورد و بقیه را به دیگران می‌دهد چله زری در این مناسک عروس طبیعت یا همان ایزد بانویی است که برکت و شادی به مردمان عطا می‌کند.
با بیرون رفتن همۀ مردها، مجلس کاملاً زنانه می‌شود و زنها تا نیمه‌های شب به رقص و شعرخوانی می‌پردازند. در پایان مجلس، زنها کاسه‌هایی را که از آب چشمه پر کرده‌اند، به چله‌زری می‌دهند تا دست خود را به آنها بزند. در اینجا نیز ترکیب زن و آب که نشانه ای تکرار شونده در آیین های ایرانی است را مشاهده می‌کنید. در همان حال نیز بچه‌ها به آتش‌بازی می‌پردازند و این شعر را می‌خوانند:
 آتش آتش‌بازیه / چله‌زری راضیه
 شب چله مبارک / شب چله مبارک.
در پایان مراسم، هر کس به خانۀ خود برمی‌گردد و در آنجا با آبی که دست چله‌زری به آن خورده است، صورت خود را می‌شوید تا این آب متبرک همه بدی‌ها و بیماری‌ها را بشوید و ببرد.
براساس گزارشی دیگر، نمایش چله‌زری در مراحل مختلف جشن عروسی، مانند عقدکنان، حنابندان یا جشن‌های ویژۀ نوزادان، نیز در مجالس زنانه اجرا می‌شده است.
با آشنایی با آیین چله زری می‌توان آن را در مناسبت های خانوادگی یا در مهد کودک ها و مدارس برای کودکان اجرا کرد. امروزه تسهیلگران و مربیان از کلیشه های جنسیتی دوری می‌کنند. می‌توان برای باز آفرینی این آیین، از پسران در آوردن آب و انار و تور قرمز برای دختران استفاده کرد و نقش هایی به هر دو جنس ( دختران و پسران ) تعریف کرد. در این فعالیت می‌توان درست کردن کاردستی انار و فال کوزه را اضافه کرد. همچنین کودکان می‌توانند به رسم شعر خوانی شب چله که از دیر باز در این شب اجرا می‌شد، شعر هایی از شاهنامه حافظ و یا شاعران معاصر کودک ونوجوان بخوانند. دادن نقش هایی این چنین به کودکان ضمن آشنایی با آنها با این میراث ناملموس و شفاهی سرزمین شان، به اعتماد به نفس و خود باوری کودکان کمک شایانی می‌کند.
گاوکیل گاو اسطوره‌ای همتای گوزن کریسمس
امروزه همه مردم دنیا گوزن کریسمس که بر آسمان با سورتمه اش پرواز می‌کند و پاپا نوئل را به جاهای مختلف می‌برد تا هدایای سال نو را پخش کند می‌شناسند. اما کمتر کسی اسم گاوکیل ایرانی را شنیده و چیزی درباره اش می‌داند. البته اطلاعات بسیار کمی درباره گاوکیل در دسترس است.
یکی از منابعی که به این جشن ایرانی و نماد جالب اشاره کرده است کتاب آثارالباقیه ابوریحان بیرونی است. ابوریحان بیرونی دربخش هایی از این کتاب به آیین ها و جشن های ایرانیان قبل از اسلام پرداخته است. در فصل جشن های دیماه ابوریحان نقل می کند که:" در پانزدهم دیماه که روز دی به مهر است، پیکره ای گلین یا خمیری می‌ساختند و ر راهرو و دالان خانه ها می‌گذاشتند. روز شانزدهم جشن کاکثل( گاوکیل) می‌نامیدند. در این روز مملکت ایران از ترکستان جدا می‌شود و گاوهایی که به یغما رفته بود باز پس گرفته می‌شود." یک دلیل دیگر این جشن این بوده که فریدون از شیر گرفته شده بود و سوار گاوی شده بود.
درادامه کتاب آثار الباقیه میخوانیم: " شب این روز گاوی از نور که شاخ های او از طلا و پاهایش از نقره است و ارابه ماه را می‌کشد، ساعتی آشکار می‌شود و ساعتی از دیده پنهان می‌شود. هر کس آن را ببیند آرزویش برآورده خواهد شد.”
ابوریحان از قول بابلی می‌گوید:" علمای ایران جم گاوکیل را به صورت انسان دیدکه رنگارنگ بوده با زیبا ترین چهره و بر گاوی سپید سوار و در دستش دسته ای سوسن داشته است که می‌بویید.
گاو او از هفت گوهر که عبارتند از زر، سیم، مس، قلع ، آهن و سرب و مرکب بوده . آن سوار نام مردم را آورده و صفات آنان را یاد کرده و از فروغ خویش بر صاحبان نام تقسیم می‌کرد. برای همین و نور و روشنی او رو به کاهش می‌رفت. جم از او پرسید: ای زیباروی رنگارنگ، کیستی؟ آن سوار گفت: من بختم و بخت و اقبال را میان مردم تقسیم می‌کنم.گفت این سیم و زر را به که می‌دهی؟ گفت به هر کس که سیم و زر داشته باشد." شاید منظور این باشد که به کسی ثروت و برکت داده می‌شود که خود ان را بشناسد و قدر ان را بداند.
در منظومه ویس و رامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم هجری هم اشاره ای به گاوگیل شده است.
درختی رسته دیدم بر سر کوه که از دلها زداید زنگ اندوه
درختی سر کشیده تا به کیوان گرفته زیر سایه نیم گیهان
به زیبایی همی ماند به خورشید جهان در برگ و بارش بسته امید
به زیرش سخت روشن چشمه آب که آبش نوش و ریگش دُرّ خوشاب
شکفته بر کنارش لاله و گل بنفشه رسته و خیری و سنبل
چرنده گاو کیلی بر کنارش گهی آبش خورد گه نوبهارش
همیشه آب این چشمه روان باد درختش بارور گاوش جوان باد
به زعم نگارنده جشن و عنصری که در این منبع به نام گاوکیل نام برده شد، بی شباهت به گوزن کریسمس در دنیای غرب نیست که در آسمان پرواز می‌کند و هدیه بین مردم پخش می‌کند. اشاره به کشیدن ارابه ماه و پخش کردن بخت و اقبال میان مردمان که پیشتر ذکر شد بسیار شبیه آیین کریسمس است. البته پژوهشگران بسیاری تایید کرده‌اند که جشن های غربی تحت تاثیر آیین های دنیای باستان در ایران بوده است. نکته اینجاست که پاپا نوئل و سورتمه و گوزن های پرنده در آسمان تبدیل به هزاران فیلم و داستان و نماد گرافیکی شدند و دنیا را تسخیر کردند اما گاوکیل ایرانی در میان کتاب‌های قطور و سخت خوان قدیمی محبوس ماند و به کسی شناسانده نشد. امید وارم نویسنده‌ها و برنامه سازان از این عناصرِ به جا مانده دردنیای باستان در تمدن ایرانی، بهره جویند و با تبدیل آنها به محتوای امروزی، آن را در اخیتار نسل بعدی بگذارد تا میراث ناملموس یکی از مهمترین تمدن های بشری حفظ و به ایرانیان و جهانیان شناسانده شود.
منابع:
انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، ۱۳۷۹ ش.
 یزدان عاشوری، فروغ و جواد انصافی، نمایشهای زنانۀ ایران، تهران، ۱۳۸۸ ش.
مقاله محمد جعفری (قنواتی) در سایت دایره المعارف بزرگ اسلامی.
پیشنهادهای تازه در باره معنای نوشتاری گاوکیل در زبان فارسی، مقاله محسن صادقی ، نشریه کهن نامه ادب پارسی، پژوهشگاه علوم انسانیرو مطالعات فرهنگی، سال نهم ، شماره اول، بهار و تابستان 1397 ش.

انتهای پیام/

کد خبر 1404092501780
دبیر محمد آوخ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha