۷ مهر ۱۳۸۹ - ۰۰:۰۰
کد خبر 1389070766

دست گل ها به آب خواهي داد در گلستان جان قالي ها.در زمستان بهار مي بافند دست هاي سفيد مرمري ات.مي زني با گره گره خود را بين اسليمي و خطايي ها.خسته اي داد مي زند از دور تلخي خنده هاي سرسري ات. قالي از آب در مي آيد باز فرش مي گستري نگاهت را يک به يک ريشه هاي قالي را مي نشاني به خاک مادري ات.