بهگزارش میراثآریا بهنقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، سیامک سرلک باستانشناس پژوهشکده باستانشناسی امروز سهشنبه 20 خرداد 99 با اعلام این خبر گفت: «عملیات خاکبرداری زمستان سال 1398 که توسط اهالی روستای خاوه برای توسعه فعالیتهای اقتصادی و زراعی انجام شد به کشف اتفاقی بقایای یک گورستان باستانی منجر شد.»
او افزود: «محدوده این گورستان در یک پشته طبیعی قرار داشت که به نام مالک خصوصی آن، تحت عنوان تپه یوسف خان موسوم بود.»
به گفته این باستانشناس، تپه یوسفخان خاوه یک پشته طبیعی به وسعت حدود یک هکتار و بافت آن شنیرسی است که تا پیش از عملیات خاکبرداری توسط ادوات سنگین، هیچ نشانه سطحالعرضی دال بر وجود آثار تاریخی و فرهنگی در این محدوده مشخص نبود.
کشف ظروف سفالی
او خاطرنشان کرد: «پس از خاکبرداری از این تپه، بقایای تخریبشده چندین گور و تعدادی ظروف سفالی نمایان و مراتب بلافاصله توسط مالک خصوصی، دهیاری و شورای روستا به اداره کل میراثفرهنگی استان قم اعلام شد.»
این باستانشناس گفت: «با حضور کارشناسان میراثفرهنگی استان در محل تپه یوسفخان، ادامه خاکبرداری متوقف و مراتب به پژوهشکده باستانشناسی منعکس شدو در عین حال ادارهکل استان با استقرار یگان حفاظت 24 ساعته در محل تپه یوسفخان حفاظت محوطه را تاًمین کرد.»
او افزود: «در نهایت به همت پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری و ادارهکل استان، هیئتی متشکل از کارشناسان ستادی و استانی به سرپرستی من و عمار کاوسی، برای انجام کاوش های اضطراری به محل اعزام شد.»
سرپرست هیئت باستانشناسی گفت: «کاوشهای باستانشناسی در گورستان یوسفخان خاوه به شناسایی یکی از توسعه یافتهترین فرهنگهای عصر مفرغ قدیم جنوب غرب آسیا که به فرهنگ کورا - ارس یا ماوراء قفقاز قدیم موسوم است، منجر شد.»
سرلک تصریح کرد: «تا پیش از کاوشهای تپه یوسفخان خاوه شواهد اندک و پراکندهای دال بر ارتباط دوره IIIA قلی درویش با فرهنگ کورا – ارس در منطقه قم شناسایی شده بود، اما به دلیل آن که هیچ مدرک متقن و مستدلی دال بر وجود بقایای معماری و استقرارهای این فرهنگ از محوطه قلی درویش و دشت قم مورد شناسایی قرار نگرفته بود، تحلیل آثار این دوره را به سمت وجود ارتباط و تعامل با فرهنگ گودین IV سوق داد.»
او گفت: «یک چنین تحلیلی بر پایه شواهد و مدارک باستانشناسی که به وجود ارتباطات گسترده بین دشت قم و زاگرس مرکزی در طول هزاره سوم و دوم پیش از میلاد (بهویژه دورههای گودین V و گودین III ) تاکید داشت، استوار بود.»
این باستانشناس تأکید کرد: «با این وصف به نظر میرسد تا پیش از شناسایی دیگر محوطههای این فرهنگ در بخش غربی حوضه فلات مرکزی ایران، گورستان یوسفخان خاوه را میتوان یکی از جنوبیترین محوطههای فرهنگ کورا - ارس در فلات ایران به شمار آورد.»
سرپرست هیئت باستانشناسی گفت: «بر اساس نتایج تاریخگذاری مطلق به روش کربن 14، قدمت بقایای فرهنگی این گورستان از حدود 2800 تا 2400 پیش از میلاد مشخص شد.»
او اظهار کرد: «نمونههایی از بقایای تدفینها نیز در قالب تفاهمنامههای فی مابین پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری و دانشگاهها و موسسات خارجی، برای انجام مطالعات ژنتیک باستانی و سایر مطالعات مورد نظر به کشورهای دانمارک و ایتالیا ارسال شده که روند مطالعات آن در حال انجام است.»
این باستانشناس با بیان اینکه کشف گورستان خاوه و نتایج مقدماتی پژوهش های انجام شده در این محوطه چند نکته مبهم در باستانشناسی عصر مفرغ دشت قم را تا حدود زیادی تبیین کرد افزود: «نخست اینکه توالی گاهشناختی دشت قم را تکمیل کرد، تا پیش از کاوشهای گورستان یوسفخان خاوه، بجز در محوطه قلی درویش، در سایر محوطه های دشت قم مدارک مستدلی دال بر عدم وجود گسست در توالی گاهشناختی پایان دوره آغاز عیلامی تا آغاز عصر مفرغ میانی در دست نبود.»
حضور مستقیم فرهنگ کورا - ارس
او اظهار کرد: «مورد دوم اینکه مدارک به دست آمده از گورستان یوسفخان خاوه نشان داد حضور مستقیم فرهنگ کورا – ارس در دشت قم غالبا محدود به مناطق کوهستانی جنوب دشت قم و در وضعیت فعلی و تا پیش از تکمیل بررسیهای باستانشناسی دشت قم به نظر میرسد شواهد این فرهنگ در مناطق دشت بهویژه در دوره IIIA قلی درویش، محصول ارتباط دوسویه و تعامل فرهنگی بین جوامع بومی و جوامع کورا ـ ارسی است.»
سرلک اضافه کرد: «به تعبیر دیگر تا کنون شواهد مستندی از حضور مستقیم این فرهنگ و استقرار های مرتبط با آن در محوطه های دشت قم که در ارتفاع کمتر از 1200 متری از سطح دریا قرار دارند یافت نشده است.»
سرپرست هیئت باستانشناسی افزود: «بدون تردید یک چنین نتیجهگیریهایی صرفا یک فرض موقت محسوب شده و بر اساس شواهد موجود ارائه شده است و تا تکمیل بررسیهای مناطق دشت و کوهستان منطقه قم در حد یک فرض باقی میماند. در همین رابطه گورستان خاوه که نشانگر حضور مستقیم این فرهنگ است در ارتفاع 2000 متری از سطح دریا در کوهپایه های جنوب دشت قم قرار دارد.»
این باستانشناس اظهار کرد: «نکته سوم اینکه بر اساس شواهد باستانشناختی، حضور این فرهنگ در مناطق کوهستانی دشت قم همراه با شواهدی از همزیستی، تعامل و ارتباط با فرهنگ بومی منطقه است.»
به گفته سرلک، در تایید این فرض، وجود توامان و همزمان سنتهای سفالی شاخص فرهنگ کورا - ارس (سفالهای سیاه و قرمز قهوهای داغدار، ظروف با دستههای موسوم به نخجوانی، کاربرد تزئین نقش کنده و برجسته بر روی ظزوف سفالی دستساز) و سنتهای سفالی فرهنگ بومی (ظروف سفالی نخودی و آجری ساده چرخساز، ظزوف با آبریز ناودانی شکل) در قبور تپه یوسفخان خاوه ملاک قرار گرفته است.»
او گفت: «نکته دیگر اینکه شواهد موجود این احتمال را مطرح میکند که جوامع کورا – ارسی مستقر در درههای مناطق کوهستانی جنوب قم از نظر ساختار اقتصادی و معیشتی، به پرورش دام متکی بودهاند و الگوی استقراری آنها احتمالا بر پایه کوچنشینی یا نیمه کوچنشینی استوار بوده است.»
معرفی سطح اقتصادی منطقه در کاوش
او تأکید کرد: «بر اساس مدارک به دست آمده از کاوش به نظر میرسد گورستان یوسفخان خاوه معرف جامعهای است که از نظر اقتصادی در سطح نسبتا بالایی قرار داشته و حجم کمابیش چشمگیر اشیا و ابزار فلزی بهویژه از جنس مفرغ و نقره و وفور ظروف سفالی در قبور این فرهنگ این فرض را قوت میبخشد.»
به گفته او به دلیل محدودیت مدارک در وضعیت فعلی نمیتوان وفور نسبی اشیای مفرغی و نقرهای در قبور تپه یوسفخان را به پیشرفتهای تکنولوژیکی این فرهنگ یا میزان دسترسی آنها به اشیای فلزی نسبت داد.
سرپرست هیئت باستانشناسی از دیگر ویژگیهای فرهنگ تدفینی گورستان یوسفخان خاوه را تنوع معماری قبور دانست و گفت: «قبور به شکل چاله تدفینی با پوشش قطعات لاشه سنگ و سنگهای تخت ورقهای نیمه تراش، قبور دورچین سنگی بدون کاربرد پوشش سنگی و قبور چاله تدفینی ساده از انواع معماری قبور شناخته شده این فرهنگ در گورستان یوسف خان خاوه است.»
او در پایان تصریح کرد: «نتایج کاوشهای تپه یوسفخان خاوه بهویژه در روشنتر کردن وضعیت توالی گاهشناختی دشت قم و نحوه و میزان ارتباطات فرهنگهای مستقر در این منطقه با سایر مناطق و حوزههای فرهنگی فلات ایران از اهمیت زیادی برخوردار است و کشف اتفاقی این گورستان، به تکمیل آگاهی ما در روند انجام پروژه پژوهشهای باستانشناسی پیش از تاریخ دشت قم انجامید.»
انتهای پیام/