عناصر به كار رفته در فرهنگ مردم، در تصاوير يا ابزارها، تنديسها و بيرقها هر كدام میتواند سمبل حادثهای تلقی شوند كه روزگاری در حوزه فرهنگی خاصی اتفاق افتاده و پيامآور فرهنگی است كه شايد در ديگر نقاط مشاهده نشود.
شايد مهمترين و عينیترين شی كه در مراسم عزاداری مشاهده میشود، عَلَمها باشند، علم در هر شكل و نوعی يكی از شاخصترين نمادهای ايام عاشورا تلقی شده و به نوعی میتواند معرف فرهنگ عاشورايی باشد. علمها در اغلب موارد حالتی مقدس پیدا میکنند و به گونهای اشخاص با مشاهده اين علمها به ديده احترام مینگرند، چرا كه ايشان را به نوعی با رفتارهای اجتماعی، دينی و اخلاق اسلامی پيوند میدهد.
بيرق
بیرق يعنی علم دولتی كه بر بالای عمارت دولتی نصب كنند، به كار بردن بيرق به عنوان نشان و علامت در نزد بسياری از ملل قديم، معمول و متداول بوده است در مصر قديم و در نزد آشوریان و يهوديان معمول بوده و در كتاب مقدس هم مكرر به بيرق اشاره شده است.
يونانيان در اوايل، قطعهای زره را كه بر سر نيزهای نصب شده بود به عنوان بيرق به كار میبردند، با وجود این استعمال بيرق ملی از اواخر قرن هيجدهم ميلادی معمول شده و در دوره اسلامی هم اهميت خاصی به آن داده میشد.
در زمان پيغمبر(ص) آن را لواء و نيز راية میگفتند، امويان بيرق سفيد، عباسيان و شيعيان بيرق سبز به كار میبردند.
علامت بيرق مغولها از دوره اُلجايتو به بعد از يک قسمت مربع و حاشيهدار و يک قسمت اضافی و دو زبانه تشكيل شده و شير آن كه در قسمت مربع و حاشيهدار نقش شده، در حال ايستاده است.
بيرق آققويونلوها با علامت گوسفند و خورشيد بود و در بيرق شاهطهماسب هم، خورشيد بر پشت برّه بود، از دوره شاه عباس به بعد بيرق رسمی شير و خورشيد بود و بيرقهای نوک باريک با رنگهای مختلف و پارچههای قيمتی بوده است و روی اين بيرقها را با آيهای از قرآن یا شمشير ذوالفقارعلی(ع) و يا شيری كه خورشيد طالع بر پشت دارد، نقش میكردند.
بيرق در زمان صفويه دوزبانه و نوکتيز، با نقش ايستاده با دُم علم كرده بود، بيرقهای نادر شاه و سلطنتی هم از پارچههای راه راه سرخ، آبی، سفيد و زرد بوده و بعضی گفتهاند كه نقش شير خورشيد را هم داشته است.
آن چه حائز اهميت است، استفاده از بيرق و به عبارتی پرچمهايی است كه در ايام عاشورا با كم و بيش شباهتهايی به بيرقهای حكومتی، در ميان صفوف عزاداران معمول است، اين گونه بيرقها به طور ساده و مستطيل شكل، با رنگهای سبز و سياه و سرخ است كه هر يک معرف و نماد موضوعی از قبيل: نشان ائمه، خونريزی، شهادت، عزا و ماتم است.
سجاده
سجاده به نظر میرسد واژه سجاده با تشبيه آن به سجاده نماز، احتمالا" صورت تغيير شكل يافته همان بيرق از لحاظ كاركرد دولتی باشد كه طی گذشت زمان در ميان مردم نقاط بررسی شده، جنبه مذهبی پيدا كرده و بدين نام معمول و مصطلح شده است.
سجادهها در واقع پردههايی هستند در ابعاد تقريبي 150 × 200 سانتیمتر يا كوچکتر و به شكل مستطيل، كه اغلب از پارچههايی به رنگ سبز يا سياه تهيه میشوند.
بر روی سجاده معمولاً اسامی ائمه مانند يا ابوالفضل، يا زهرا و ساير نامهای ائمه اطهار(ع)، نام هيئت عزاداران، نام مسجد و تاريخ تأسيس آن نوشته شده و احتمالاً نقش شير و اسبی كه بر روی آن پولکدوزی يا سوزندوزی و گلدوزی میشود، به چشم میخورد.
سجاده را دستههای عزاداری پيشاپيش حركت میدهند تا مشخص كننده مساجد و عزاداران مربوطه باشد.
عَلَم
امروزه علمها، مهمترين و معمولترين نشانههای عزاداری خصوصاً در ايام محرم و مجالس ختم و يادبود هستند كه قبل از اسلام نيز وجود داشته است، در حالی كه در ميان دولتها و حكومتها، اين گونه نشانهها با علائم و نشانهای خاصی به منزله هويت شناسايی يک دولت يا يک قوم و ايل و قبيله بوده است.
قدیمترین علمهای ایرانی در موزه توپقاپی استانبول نگهداری میشوند، شاید این علمها که نمونهای از علامت و نشان قبایل مختلف ایرانی است، در عصر حکومت ترکمنهای آققویونلو و قرهقویونلو وجود داشته و دستههای سیاسی و مذهبی از آنها استفاده میکردهاند.
این علمها از غنایم جنگی است، که پس از تصرف شهر تبریز توسط سپاهیان عثمانی، شاه سلیم آنها را به استانبول منتقل کرد، اینگونه علمها که پس از رواج تشیع در زمان شاه اسماعیل مورد استفاده دسته قرار میگرفت، از صفحهای آهنی به صورت تیغهای باریک و بلند ساخته میشد، در راس آن علامت و نشان سنتی و قومی قبیله، و درميان شیعه مذهبان نام الله يا اسما محمد، علی، یا پنج تن آل عبا نقرهکوبی و یا کنده کاری میشد.
گفتنی است قدیمیترین علمی که در موزه ارومیه نگهداری میشود مربوط به دوره قاجار بوده و دارای نوشتههایی هم در رو و هم در پشت است نوشته روی این علم عبارت است از «مظلوم شهید دشت کربلا و امام زینالعابدین و امام محمد باقر، اللهم صلی علی محمد و علیالمرتضی و حسنالرضا و حسین، عمل حسین ابن دماوندی» و در پشت آن نوشته شده «علیالنقی و امام حسن والعسگری حجـۀ القایم صلواتالله علیهم اجمعین و امامالجعفرالصادق و موسیالکاظم و امام محمد تقی».
علم مورد استفاده در دستهجات اروميه در واقع نشان مخصوصی است مركب از يک تير چوبی بلند يا كوتاه با پارچهای چهارگوش و مستطيلشكل.
معمولاً از علمهايي كه دارای دسته كوچک چوبی به طول تقريبی يکصد سانتیمتر و پارچه سهگوش مثلثی سياهرنگ هستند، در مراسم ختم و يادبود و مرثيهخوانی استفاده میشود، به طوري كه اينگونه علمها را كه دارای نوشتههايی مانند : يا حسين مظلوم، يا ابوالفضل میشوند براث شناسايی مكان مجلس ختم و يادبود بر سردر منازل يا ورودی كوچهها نصب میكنند.
نوع ديگری از علمها كه در ميان دستهها مشاهده میشود ضمن سادگی و گاه بدون پارچه، دارای نشان فلزی به شكل پنجه دست ، يا كروی با هلال ماه در بالای آن است، به اين نوع علمها چون در ميان مردم از قداست خاصی برخوردار بوده و كسانی كه نذر داشته باشند، روسری يا پارچههای سبز میبندند.
اصولاً مردم آذربایجانغربی علم را نمادی از پرچمداری حضرت ابوالفضلالعباس، علمدار كربلا میدانند، اگر بر بالای آن پنجهای از جنس برنز نصب شده باشد، از آن به نشانه پنجه دست حضرت علی( ع ) يا پنج تن آل عبا( محمد، علی، فاطمه، حسن و حسين) ياد كرده و نشانهای میدانند كه به طریقی شيعيان را از لحاظ احساسی با واقعه كربلا پيوند داده و یادآور حوادث کربلا است.
در مجموع علمها نیز سابقه زیادی در بین مردم استان داشته و در باور مذهبی خود معنی و مفاهیم علمها را به طور کلی به امامان نسبت داده به طوری که از علمهای سیاهرنگ علاوه بر کاربرد آن در ایام عاشورایی به نشانه عزادار بودن بیشتر در مجالس ترحیم عزیزان خود نیز بر سر در منازل نصب میکنند تا در شناسایی و بیان مفهومی نوع مجلس را مشخص کنند.
علامت
یکی دیگر از نمادهای این ماه که در روز عاشورا نمود پیدا میکند حضور علامتها در میان صفوف عزاداران است براساس روایتهای مردمی، معتمدین و ریشسفیدان سابقه ورود علامتها به شهر اروميه به بيش از دو دهه نمیرسد.
معمولاً شكل علامتها به شکل چند پر با چند تيغه فلزی سرومانند است، نخستين علامتها كه در قديم به كار میرفت، سه تيغه بود، بعد پنج تيغه شد و رفته رفته به تيغههای آن افزوده شد.
به طوری كه در شهر اروميه در يک نمونه تعداد تيغههای آن به پانزده عدد هم میرسد، تيغه ميانی كمی پهنتر و بلندتر و تيغههای اطراف آن تا دو سر علامت به ترتيب يكی پس از ديگری كوتاهتر میشود.
در دو سر علامت، معمولاً تنديس دو اژدهای فلزی دهان گشوده نيز، تعبيه و نصب شده است، که به نظر میرسد احتمالاً در روند تاریخی خود از هنرهای چینی و ژاپنی تاثیر پذیرفته است، آويزان كردن پارچههایی از جنس حرير، مخمل و بر روی علامتها ميزان اعتقاد مردم را به باورهای دينی میرساند و به عبارتی اشیایی هستند برای توسل جستن به ائمه و نوعی ارتباط بين انسان و خدا با واسطه ائمه که ایمان قلبی او را تثبيت و تقويت میکند.
توغ
در لغتنامه دهخدا راجع به توغ چنين ذكر شده است:
توغ به معنی علم و نشان، چيزی است كه شكل پنجه بر سر آن نصب كنند، مأخوذ از تركی، دم اسب كه بر علم میبندند، علم مانندی كه بر سر آن به جای پرچم، منگولهای از موی اسب يا پشم يا ابريشم آويزند، بيرق تركان عثمانی و آن دم اسبي بود بر سر نيزه و بر آن گروههای از زر.
توغ كه در ميان مردم توو یا tuv ناميده میشود، نسبت به ساير علمها تقدس و وجهه خاصی دارد، توغها اغلب دارای دسته بلند چوبی هستند كه گاهی ارتفاع آنها از دو متر الی شش متر متنوع است، معمولاً بر سر توغ يک قطعه تيغه فلزی چهار پر و سرومانند نصب میشود كه در مجموع شكل آن را به صورت گلابی و یا سرو در میآورد.
سنج
سنج، در منابع، آلیاژی است از هفت فلز که به آن هفت جوش گویند، ظاهراً این ساز نیز از شهر پونای هند آورده شده است، سنج سر ضرب را نگه میدارد، البته بعضی از نوازندگان هنگام نوازندگی سنج اصطلاحا ریز میگیرند و به عبارتی ریتم را خرد میکنند.
این ساز دارای قطری بین 20 تا 25 سانتیمتر و دارای دستهای کوتاه به اندازه 10 سانتیمتر است و برای اینکه بر اثر تماس با دست زنگ صدای آن از بین نرود دستهها را با تکههای پارچه عایق میکنند، هنگام نواختن سنج و دمام در روحیه فرد شنونده حس عجیبی ایجاد میشود. سنج را معمولاً جوانان بر هم میزنند( می کوبند ) و اغلب آن را در میان صفوف دسته زنجیرزنان حرکت داده و برای ایجاد شور و همنوایی با طبل به صوری سایشی هر دو صفحه را به هم کوبیده و صدای تولید شده از طریق آن موجب ایجاد شور دسته زنجیرزنان شده و به نوعی تداعی چکاچک شمشیرها در روز جنگ است .
زنجیر
عموما" انجام مراسم عبادی و عزاداری ماه محرم در زنجيرزنی متبلور يافته است که سابقه تاريخی و رواج آن به عنوان يكی از اسباب عزاداری به قرن يازده هجری مربوط میشود.
زنجير تشكيل شده است از حلقههای فلزی بيضیشكل، كه به هم متصل شده و طول هر رشته آن حدود 15 سانتیمتر میباشد هر يک از اين رشتهها در انتها به حلقه فلزی دسته چوبی متصل میشود.
تعداد رشتهها در يک دسته زنجير بستگی به سن افراد داشته و هر قدر حلقههای آن بيشتر باشد، وزن زنجير نيز افزايش میيابد، اين نوع زنجيرهای سنگينوزن به افراد بزرگسال اختصاص داشته و عموماً، افراد كم سن و سال از زنجيرهای سبک استفاده میكنند.
درمواقعی عزاداران رشتههای زنجير را از حلقههای زردرنگ انتخاب میكنند كه اين نوع زنجیر صرفاً به جهت زيبايی رنگ آن مورد استفاده قرار میگيرد.
اسب ذوالجناح
اسب هميشه برای انسان همدمی محبوب، نجيب و وفادار بوده است و به يقين میتوان حضور نجيبانه او را در حوادث و اتفاقات گوناگون برای صاحبش احساس كرد.
يكي از مؤلفههای ايام عاشورا حضور اسبي سفيد در ميان توده جماعات عزادار است كه در ايام تاسوعا و خصوصاً عاشورا، در ميان مردم گردانده میشود.
اسب سفيد به نماد ذوالجناح امام بوده و يادآور صحنههای دردآور كربلا است كه وقتی تيرهای دشمن بر بدن مبارک امام فرود میآيند، اسب امام بر بالين وث حاضر شده و اشک از ديدگانش جاری میشود.
گهواره حضرت علیاصغر(ع)
حضرت علیاصغر(ع) کودک شیرخوارهای که روز عاشورا در گهواره به دست دشمن به شهادت رسید، از این رو عزاداران حسینی به یاد حضرت علیاصغر(ع) گهوارهای را در میان دستهجات عزاداری حرکت میدهند که یاد و خاطره اولیاالله را برای مردم تداعی میکند.
حضور این عنصر در باور و جمع مردم شهری و روستایی بیشتر حاکی از مظلومیت و بیگناهی وی است که نهایتاً واسطه قرار دادن او را در قبولی حاجاتشان موثر میدانند.
معمولا گهواره را سبزپوش كرده و مقابل دستهجات حركت میدهند تا مردم نذری خود را كه اغلب اسكناس پول است، به آن ببندند.
* گزارش از حسن سپهرفر، معاون میراثفرهنگی آذربایجانغربی و پژوهشگر مردمشناسی
انتهای پیام/