خبرگزاری میراث آریا: وقتی که توریست یا گردشگر، سفر خود را اساساً باهدف آشنایی و چشیدن خوراکیها و نوشیدنیهای مناطق و شهرها و کشورهای مختلف برنامهریزی و آغاز کند، آن گردشگر، فودتوریست یا گردشگر خوراک و نوشیدنی نامیده میشود.
در «رابطه گردشگری و سینما» به یکی از مهمترین شاخههای گردشگری با عنوان «فودتوریسم» یا «گردشگری خوراک» میتوان اشاره کرد. مبحثی مهم در تبادلات فرهنگی که سابقه طولانی و مؤثر از طریق سینما و تلویزیون در دنیا داشته و دارد، چراکه فرهنگ خوراک و به تعبیری سفرهها بهعنوان برآیند فرهنگ اقوام و ملل از جذابترین و مهمترین عرصههای بروز و جلوه آداب و عادات و تاریخ و فرهنگ به شمار آمده و به همین علت سینمای بسیاری از کشورهای دنیا با هوشیاری توجه ویژهای نسبت به آن داشته و دارند.
از سینمای غرب و آمریکا و ایتالیا که پاستا و پیتزا را به تمام دنیا شناسانده و در سفره همه ملل دنیا جای دادند تا شرق دور و چین و ژاپن با سوشی و نودل و ... چنانکه میبینیم طی سالهای اخیر از پیشروترین کشورها در این زمینه کره جنوبی با فیلم اسکاری «انگل» و سریال «بازی مرکب» بوده است که بهصورت جدی معرفی فرهنگ خوراک کرهای را در دستور کار خود قرار داده است.
اما پیش از آنکه مشخصاً به پیشینه ورود سینما و تلویزیون به این حوزه بپردازیم، بهتر است برای درک هرچه بهتر این موضوع ببینیم که گردشگری غذایی یا گردشگری خوراک چیست.
تولد گردشگری خوراک در دنیا متعلق به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و زمانی است که اریک ولف مدیر اتحادیه بینالمللی توریسم غذا عبارت «گردشگری خوراک و پختنیها» را در مقالهای به کار برد.
هرچند که اغلب ما حتی بدون دانستن این نوع گردشگری هم با آن روبهرو بودهایم. چرا که اگر اهل سفر باشیم، اما جزو آن دسته افرادی هم نباشیم که وقت بستن باروبنه سفر، چند کنسرو لوبیا و قارچ هم کنار کفش و لباسهایشان جاساز میکنند و احتمالاً یک بسته نان لواش هم ته چمدان میخوابانند، (چه از روی آیندهنگری و حفظ آمادگی برای قرار گرفتن در موقعیتهای اضطراری و چه برای کمکردن هزینهها و یا از این رو که فکر کردهایم غذاهای شهر و کشور مقصد با ذائقهمان ناسازگار و شاید مطابق با سلیقه و یا اعتقاداتمان و … نیست) حتماً یکی از مهمترین خاطرههایمان، رفتن به رستوران فلان شهر یا کشور، خرید سبزی و ادویه و میوه از بازار محلی آن شهر، ساندویچ خوردن در یک فستفود زنجیرهای، نوشیدن آبمیوههای محلی در کافههای مرکز شهر و یا خریدن بستنی مشهور آنجا از دکهها و چرخدستیهای خیابانی و … بوده است، چراکه خوردن و آشامیدن، بههرحال و همیشه جزو مهمترین لذتهای سفر یک توریست است، اما اگر تبدیل به هدف ِ اصلی آن فرد از سفرش شود، آنوقت، تبدیل به «فودتوریسم» شده است.
یعنی وقتی که توریست یا گردشگر، سفر خود را اساساً با هدف آشنایی و چشیدن خوراکیها و نوشیدنیهای مناطق و شهرها و کشورهای مختلف برنامهریزی و آغاز کند، آن گردشگر، فودتوریست یا گردشگر خوراک و نوشیدنی نامیده میشود.
فودتوریسم، همچنین از زاویهای، مهمترین نوع گردشگری است، چراکه در سایر انواع توریسم مانند گردشگری طبیعت (صعود از اورست یا کلیمانجارو)، گردشگری ورزشی (المپیک یا جام جهانی)، گردشگری درمانی و حتی گردشگری هنری (جشنوارههای سینمایی یا بیینالهای نقاشی) معمولاً زمان و فصلهای خاصی که مناسب آن هدف سفر باشند وجود دارد، اما گردشگری خوراک و نوشیدنی به مکان و زمان خاصی محدود نمیشود. خوردن و آشامیدن اصلیترین نیاز بشر است و تنوع و گوناگونی مشابه آن نیز در هیچ نیاز دیگری وجود ندارد. این حوزه، همواره نیز در حال زایش و نوآوری و تغییر و رشد به جلو و حتی بازگشت به گذشته و ریشههای فرهنگی و سرزمینی و تمدنی است. بهشدت به فرهنگ و آداب و اعتقادات و سلیقه افراد و روحیات و ژنتیک و خردهفرهنگها وابسته است؛ بنابراین بازار این نوع از گردشگری نهتنها هیچوقت اشباع نخواهد شد، بلکه به هر تعداد هم که وارد بازار عرضه و تقاضا در آن شوند باز هم فضای خالی بسیاری خواهد داشت.
به تعبیری در دنیای آیندهای نهچندان دور که از حالا نیز آغاز شده، هر فردی هم یک فودتوریست خواهد بود و هم در عین حال، خود (خوراکیها و نوشیدنیهای متعلق به فرهنگ و آداب و رسوم و شهر و کشور او) یک جاذبه گردشگری برای دیگر فودتوریستها خواهد بود. گردشگری غذایی یک فعالیت عمومی و همهجانبه است و تمامی جنبههای غذا از دستگاههای فروش خودکار و فروشندههای دورهگرد گرفته تا رستورانهای لوکس و درجهیک را پوشش میدهد و هر کسی که به هر شکلی با خوراک و نوشیدنی سروکار دارد، بخشی از این صنعت محسوب میشود.
اما نکتهای که باید در این میان حتماً مورد توجه قرار گیرد، دچار نشدن به یک خطای معنایی درباره فودتوریسم است. چرا که بارها پیشآمده در کلاس درس یا در جمعی دوستانه یا کاری که بعضاً حتی آشنا به صنعت گردشگری و برخی از آنان دستاندرکار صنعت گردشگری و توریسم بودهاند، از فودتوریسم حرف زده شده و افرادی برای ذکر مثال در این باره و یا واقف نشان دادن خود به موضوع، به اشتباه از رفتن به فلان چلوکبابی در حومه شهر با خوردن معجون در آن سر شهر و …گفتهاند تا مصداقهایی باشند بر این موضوع در حالی که باید بدانیم در تعریف گردشگری و توریسم، به شخصی گردشگر گفته میشود که از محل زندگی خود، به شهر یا کشوری دیگر برود و حداقل یک شب و حداکثر یک سال آنجا بماند و هدفش، تحصیل یا کسب درآمد نباشد.
بنابراین، رفتن به هر جایی برای خوردن و آشامیدن حتی با وجود طی مسافت نمیتواند، فودتوریسم نام گیرد.
همچنین در آخر لازم به ذکر است که شناخت ارتباط این نوع از گردشگری با سایر شاخههای هنری و گردشگری و همچنین مبحث بسیار مهم «دیپلماسی خوراکی» نیز جای تامل و شناخت و پژوهش بسیار دارد.
امید شریف موسوی
انتهای پیام/
انتهای پیام/