فردوسی، منبع الهام‌بخش مدیریت میراث‌فرهنگی

رضا سامه، مدیرکل پایگاه‌های میراث ملی و جهانی در یادداشتی نوشت: ۲۵ اردیبهشت‌ماه، روز پاسداشت زبان فارسی و نکوداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. هم شخصیت این حکیم فرزانه و هم اثر جاویدان او شاهنامه همچنین مدفن او یعنی شهر تاریخی توس همگی از یادگارهای فرهنگی ارزشمند سرزمین ما و نیز شناخته شده در عرصه جهانی هستند. تقارن این روز با آغاز هفته میراث فرهنگی فرصت مغتنمی برای استمداد از او به عنوان یک منبع الهام‌بخش در راستای مدیریت میراث فرهنگی به شمار می‌رود:

۱. فردوسی نه تنها یک شاعر و ادیب بلکه به عنوان بزرگ پاسدار زبان فارسی، این غنی‌ترین مظهر فرهنگی به جای مانده در طول تاریخ است. لذا می‌توان از او به عنوان نماد میراث‌بانی از عناصر فرهنگی نیز یاد کرد.

۲. فردوسی در شرایطی شاهنامه را سرود که بسیاری از عناصر فرهنگی ما در معرض آسیب‌ها و محدودیت‌های فراوان قرار داشت. بنابراین سرایش شاهنامه را می‌بایست الگویی از مدیریت تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها دانست.

۳. شاهنامه، یک پروژه فرهنگی به سفارش سلطان غزنوی بود که انجامش به فردوسی تفویض شد. یک پروژه که هم منابع مالی برایش پیش‌بینی شده بود و هم موضوع مشخصی از پیش تعیین شده داشت. اهتمام حکیم توس در کیفیت انجام آن بسیار فراتر از یک دستور کار مشخص، نقطه عطفی در تاریخ صیانت از یک فرهنگ در جهان به شمار می‌رود.

۴. فردوسی در سراسر شاهنامه، استمداد از پروردگار را سرلوحه کار خویش قرار داده و توامان، خرد و دانش را چراغ راه می‌داند:

به دانش فزای و به یزدان گرای
که اوی است جان تو را رهنمای

یقینا بهره‌مندی از گوهر عقل با اتکا بر هدایت الهی بهترین راهنما برای مدیریت فرهنگ نیز خواهد بود.

۵. در معروف‌ترین سخن او «توانا بود هر که دانا بود»
دانایی و توانایی به هم پیوند می‌خورند تا هنر در آمیختگی معرفت و صناعت، به ساحت حکمت نائل گردد.

مدیریت میراث فرهنگی، یکی از شئون مدیریت مبتنی بر حکمت است. به تعبیر او، آنکه بسیار می‌داند و در عمل نمی‌تواند یا آنکه اهل اقدام و عمل است اما بهره‌ای شایسته از دانایی ندارد، در امر مدیریت راه به جایی نخواهد برد.

همکاری پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری به عنوان نهاد دانش و پژوهش و معاونت‌های ستادی همچون معاونت میراث‌فرهنگی به مثابه بازوان اجرایی توانمند، می‌بایست همچون دو بال از یک ساختار، به تعالی سازمانی مبتنی بر حکمت بیانجامد.

پایگاه‌های میراث ملی و جهانی نیز از جمله نهادهایی هستند که دانش و تخصص را همزمان در کانون توجه دارند و از این رو مدیریت مبتنی بر حکمت را تجربه می‌کنند.

۶. توانایی مبتنی بر دانایی، یک اصل بدیهی در مدیریت است:

آنکه می‌داند، نمی‌ماند!

چگونه ممکن است آنکه بهره‌ای از دانش تخصصی در حوزه میراث فرهنگی ندارد و صرفا با تکیه بر آشنایی اجمالی با موضوعات، مدعی توانمندی در مدیریت امر باشد؟!
آیا صرفا توانمندی در امر مدیریت، فراغت از دانایی را در حوزه‌های تخصصی اجتناب‌ناپذیر می‌سازد؟

امید است اهالی میراث فرهنگی، بویژه مدیران به بهانه بزرگداشت این شخصیت بی‌نظیر، آموزه‌های او را سرلوحه خویش قرار دهند و راه راستین آن انسان بزرگ را در حفاظت و پاسداری از آثار فرهنگی تداوم بخشند.

انتهای پیام/

کد خبر 1403022501464

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha