میراث‌فرهنگی را اگر درست روایت کنیم به ایران و هویت ملّی خدمت کرده‌ایم

میراث‌فرهنگی و صنایع‌دستی این قابلیت را دارد تا در صورت شناخت و معرفی درست و عالمانه این شکاف‌ها را پر کنند. شکاف‌ها و گسست‌های اجتماعی ایجادشده در جامعۀ در میراث‌فرهنگی و هنرهای سنتی هیچگونه رد و نشانی ندارند. برعکس پیوستگی‌ها را نشان می‌دهند.

نوروز رجبی، باستان­شناس، استاد دانشگاه و کارشناسی رسمی قضایی

جامعۀ ایرانی گرچه متکثر است اما همۀ ذیل همین هویت ملّی و زیر چتر همین میراث تمدنی جمع می­شوند. بخشی از جامعۀ ایرانی خود را در قالب گروه­های قومی چون کرد، لر، ترک، بلوچ، ترکمن، عرب، سیستانی یا دیگر تعریف می­‌کنند اما بخشی دیگر خود را با شناسۀ قومی معرفی نمی­‌کند بلکۀ شناسۀ آنها فرهنگی و اجتماعی است، زبانی است.

اساساً مفهوم «ایران» فرهنگی و اجتماعی است. همۀ این جامعه متکثر با همین میراث‌فرهنگی و تمدنی به یکی­بودن و وحدت می­رسند. یکی از تلاش­های امروز بدخواهان هویت ملّی ما ایرانیان، تلاش در کمرنگ­کردن همین هویت ملّی و برجسته­‌تر­کردن هویت قومی است تا اینگونه بستر شکاف­های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را باز کنند. شکاف­هایی که عموماً زمینه‌­های اقتصادی و سیاسی دارند.

میراث‌فرهنگی و صنایع‌دستی این قابلیت­ را دارد تا در صورت شناخت و معرفی درست و عالمانه این شکاف­ها را پر کنند. شکاف­ها و گسست­‌های اجتماعی ایجادشده در جامعۀ در میراث‌فرهنگی و هنرهای سنتی هیچگونه رد و نشانی ندارند. برعکس پیوستگی­‌ها را نشان می­‌دهند.

میراث‌فرهنگی و هنرهای دستی ما بسیار متکثر و متنوع هستند. فکر نکنیم با بی­توجهی به هویت ملّی یا ارکان و عناصر آن چون میراث‌فرهنگی و صنایع‌دستی و هنرهای سنتی می­توانیم خود را از آفات به دور بداریم و سالم بمانیم. در هر شرایطی بویژه شرایط دشواری چون چالش­های جهانی، جنگ و بلایای طبیعی، هویت ملّی و عناصرش فریادرس ما هستند. یک موسیقی و نوای اثربخش حماسی یا عرفانی و حتی دینی ما را دور هم گرد می­‌کند. تصور آسیب به تخت­‌جمشید و نقش جهان و مساجد گوهرشاد و کبود و شوش هر ایرانی را تا حد دیوانگی پیش می‌­برد و به یک مدافع و محافظ جان­ بر­کف تبدیل می­‌کند.

هر ایرانی با دیدن میراث تمدنی چون تخت­ جمشید و پاسارگاد و مسجد شیخ­ لطف ­الله و میدان نقش جهان، ارگ بم و موزۀ ملّی ایران و کاخ گلستان احساس آرامش، امنیت روانی و «بودن» می­کند. اینها ارزش میراث‌فرهنگی را در برابر سایر عناصر هویت ملّی نشان می­دهد. هنگام زلزلۀ کرمانشاه یا سیل لرستان هیچکس برای مردم خراسان و بلوچستان و فارس و کرمان و گیلان و آذربایجان دعوت­نامه نفرستاد. این دعوت­­‌های نانوشته مبتنی بر هویت ملّی هستند. برخی ممکن است آن را به مسائل مدنی مرتبط کنند گرچه این نیست.

پس میراث‌فرهنگی را اگر درست شناخت کنیم و درست روایت کنیم به ایران و هویت ملّی خدمت کرده­ایم. حفاظت از مواریث فرهنگی و تاریخی حفاظت از ایران است. تخریب هر اثر تاریخی آسیب به هویت ملّی و ایران است و جرایم آن را باید به مثابۀ جرایم امنیت ملّی دید. با این رویکرد و بیانی که عرض کردم حال پرسش ساده را از خود، از مدیران و از مردم بپرسیم که آیا ما از آثار تاریخی و فرهنگی و به شکل عام­تر از مواریث ملّی و تمدنی خود بخوبی و مسئولانه حفاظت می­‌کنیم؟

ما در حفاظت از مواریث ملّی و تمدنی کشور خود بسیار بد عمل کردیم. در تخریب آثار ملّی به هر دلیل و بهانه­ای بسیار گشاده­دست بودیم. در شناخت و روایت هم بسیار بد عمل کردیم. آسیب­پذیری ما می­گوید بد عمل کردیم. کسی که میراث‌فرهنگی کشورش را درست بشناسد و فهم کند، هم ممکن نیست در برابر تخریب و آسیب آن کوتاه بیاید و مهمتر اینکه هم ممکن نیست به وطن و مردمش خیانت کند و اجازه بدهد به آن زخم بزنند. کسی که مواریث فرهنگی و تمدنی کشورش را بشناسد خود را می‌­شناسد، خانه و وطن­اش را می­شناسد و به آن تعهد و باور دارد. کمر خدمت می­بندند نه خیانت. کمر سلامت می­بندند نه فساد. کمر تعهد می­‌بندند نه سوء­مدیریت. کمر استفاده درست از منابع می­‌بندند نه هدررفت منابع. میراث‌فرهنگی از شما آدم متعهد، کنشگر، اخلاقی، باشرافت و باعزت می‌­سازد. ممکن است برخی درس آن را بخوانند اما هرگز آن را فهم نکنند.

بیاد داشته باشیم فهم درست یا نادرست هویت ملّی می­تواند به امر خیر یا به امر شر بینجامد. میهن­‌دوستی و احساسات مثبتی که به پیشرفت و توسعۀ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعۀ بینجامد، امر خیر است لیکن افراطی­‌گری، برتری‌­جویی، شوونیسم و مصادیقی از این دست، وجه شر آن است. ایران­دوست در پی وجه خیر آن است و با پرهیز از فهم و روایت نادرست، مسیر اشتباه تاریخ را نمی­رود.

انتهای پیام/

کد خبر 1404052701814
دبیر محمد آوخ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha