شهرخوانی، تمرینی برای بازخوانی هویت شهری

شهرخوانی تنها یک پروژه‌ی مقطعی نیست، بلکه این ظرفیت را دارد و می تواند به سنتی فکری و اجتماعی در شهر بدل شود. در آینده، این نشست‌ها قادر خواهند بود بستر شکل‌گیری شبکه‌ای میان‌رشته‌ای باشند تا جایی که دانشگاهیان، هنرمندان، مدیران شهری، کنشگران محلی و مردم در کنار هم راه‌حل‌های عملی برای مسائل پیچیده‌ی شهر بیابند.

مرضیه لرکی، کارشناس جامعه‌شناسی در یادداشتی نوشت: در جهانی که شتاب مدرنیته و فشارهای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی، فرصت تأمل و گفت‌وگو را از زندگی روزمره گرفته است، ابتکارهایی چون «شهرخوانی» بیش از پیش اهمیت پیدا می‌کنند. شهرخوانی عرصه‌ای است برای گفت‌وگو میان شهروندان دغدغه‌مند، معماران، شهرسازان و جامعه‌شناسان شهری. جاییکه شهر با همه پیچیدگی‌ها و تضادهایش موضوع خوانش و بازخوانی جمعی قرار می‌گیرد.

چرا شهرخوانی؟

تجربه‌ زیسته در شهرهای ایران، به‌ویژه در اهواز، نشان می‌دهد که بسیاری از تصمیم‌های شهری بدون حضور و مشارکت واقعی مردم گرفته شده‌اند. معماری‌هایی که از بافت تاریخی گسسته‌اند، فضاهایی که هویت محله‌ای را نادیده گرفته‌اند و طرح‌هایی که بیشتر محصول نگاه اداری بوده تا خواست اجتماعی. این شکاف، نیاز به بستری برای گفت‌وگو را آشکار می‌کرد. شهرخوانی دقیقاً از دل همین ضرورت سر برآورد تا جمعی کوچک اما دغدغه‌مند با هدف ارتقای گفت‌وگو درباره‌ی شهر و بازگشت به هویت معماری و شهری.

از همان ابتدا، برای آنکه این نشست‌ها مسیر منسجم و اندیشیده‌ای داشته باشند، «کارگروه شهرخوانی» شکل گرفت. اتاق فکری متشکل از تحصیل‌کردگان رشته‌های مطالعات معماری، شهرسازی و جامعه‌شناسی که تلاش می‌کنند میان دانش تخصصی و تجربه زیسته‌ شهروندان پلی ارتباطی برقرار کنند. این کارگروه علاوه بر طراحی موضوعات نشست‌ها، وظیفه دارد تا جریان فکری و تحلیلی آن‌ها را نیز در راستای بازشناسی هویت شهری هدایت کند. محور اصلی در انتخاب موضوعات و گفت‌وگوها، ایده‌ی «شهر انسان‌محور» است. یعنی شهری که اولویت در آن با نیازها، تجربه‌ها و روایت‌های شهروندان باشد و فضاهای عمومی امن، در دسترس و زنده دارد، چون انسانها به تعامل نیاز دارند. در شهر انسان محور بجای اولویت دادن به زیرساخت، خودرو، برج‌سازی و منطق سرمایه، بر تجربه زیسته انسان‌ها تکیه دارد.

از آغاز تا امروز، بیش از ۲۳ نشست شهرخوانی برگزار شده که هرکدام به موضوعی خاص پرداخته‌اند. از بحران فضاهای عمومی و فراموشی بافت‌های تاریخی تا مسئله‌ی زیست‌پذیری شهر در مواجهه با گرما. این استمرار خود نشان‌دهنده‌ی عطش جامعه محلی برای شنیدن و گفتن درباره‌ی شهر است.

اهمیت گفت‌وگوی شهری

شهر چیزی فراتر از کالبد فیزیکی ساختمان‌ها و خیابان‌هاست، شهر شبکه‌ای زنده از روابط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است. وقتی این روابط دچار گسست شوند، هویت شهری نیز آسیب می‌بیند. گفت‌وگوهایی از جنس شهرخوانی کمک می‌کند تا این پیوندها دوباره دیده شوند و شهر از یک فضای صرفاً زیستی به عرصه‌ای معنادار برای زیست اجتماعی بدل گردد.

از منظر تحلیلی، می‌توان سه دستاورد مهم برای چنین نشست‌هایی برشمرد:

۱. بازشناسی هویت شهری: گفت‌وگو میان معماران، شهرسازان و مردم باعث می‌شود عناصر هویت‌بخش شهر از میدان‌ها و بازارها گرفته تا محله‌های قدیمی، دوباره در ذهن جمعی برجسته شوند.

۲. ارتقای سواد شهری: بسیاری از شهروندان از چرایی تغییرات شهری و پشت‌پرده‌ی طرح‌ها بی‌خبرند. شنیدن روایت‌های کارشناسان و تجربه‌های زیسته‌ی یکدیگر، نوعی سواد شهری جمعی می‌سازد که برای مشارکت آگاهانه در آینده شهر حیاتی است.

۳. ایجاد اعتماد اجتماعی: وقتی تصمیم‌گیران شهری بدانند شهروندان دغدغه‌مند و پرسشگر هستند، احتمال بیشتری دارد که به شفافیت و مشارکت تن دهند و فرآیند تصمیم‌گیری را دموکراتیک‌تر کنند.

چشم‌انداز آینده

شهرخوانی تنها یک پروژه‌ی مقطعی نیست، بلکه این ظرفیت را دارد و می تواند به سنتی فکری و اجتماعی در شهر بدل شود. در آینده، این نشست‌ها قادر خواهند بود بستر شکل‌گیری شبکه‌ای میان‌رشته‌ای باشند: جایی که دانشگاهیان، هنرمندان، مدیران شهری، کنشگران محلی و مردم در کنار هم راه‌حل‌های عملی برای مسائل پیچیده‌ی شهر بیابند. چشم‌انداز مطلوب‌تر آن است که شهرخوانی به تدریج از فضای کوچک نشست‌ها فراتر رود و به جنبشی فرهنگی-اجتماعی تبدیل شود. جنبشی که به جای نسخه‌های از بالا به پایین، بر مشارکت همگانی و گفت‌وگوی افقی تکیه دارد.

در این چشم‌انداز، شهروندان دیگر تنها مصرف‌کنندگان منفعل تصمیم‌های شهری نخواهند بود بلکه به کنشگران فعال در تولید فضا بدل می‌شوند. این تغییر جایگاه، هم قدرت اجتماعی شهروندان را افزایش می‌دهد و هم کیفیت زندگی شهری را ارتقا می‌بخشد.

چرا شهرخوانی مهم است؟

پاسخ ساده است: چون شهر بدون صداهای گوناگون، شهر نمی‌شود. شهرخوانی فرصتی است برای شنیدن این صداها، برای درک این‌که پشت هر کوچه و میدان، روایتی انسانی و تاریخی نهفته است. در جهانی که بحران‌های زیست‌محیطی و اجتماعی شهرها را تهدید می‌کند، تنها با گفت‌وگو و بازاندیشی می‌توان به سمت آینده‌ای پایدارتر حرکت کرد.

هانری لوفور، فیلسوف و جامعه‌شناس شهری فرانسوی، در کتاب «تولید فضا» و همچنین در مباحث مربوط به «حق به شهر» تأکید می‌کند که شهر یک موجودیت ایستا نیست، بلکه حاصل بازآفرینی و گفت‌وگوی مداوم میان نیروهای اجتماعی، تاریخی و آینده‌نگر است.

شهرخوانی، تلاشی کوچک اما ماندگار در همین مسیر است. تلاشی برای آن‌که اهواز و هر شهری که این تجربه را بازآفرینی می‌کند عرصه‌ی زیست معنادار و مشارکتی باشد.

انتهای پیام/

کد خبر 1404060800436
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha