سپهر رنجبر فعال حوزه رسانه استان اصفهان در یادداشتی نوشت: گرمایش زمین، خشکی رودخانه زایندهرود، افزایش گردوغبار، کاهش بارش و آلودگی هوا، به تدریج شرایطی را رقم زده که پایداری فیزیکی و زیباشناختی بناهای تاریخی را به خطر انداخته است. بناهایی که قرنها در برابر باد و باران ایستادهاند، اکنون زیر فشار گرمای سوزان و خشکی بیسابقه در حال فرسایشاند.
حفاظت از این آثار دیگر تنها به معنای مرمت گچ و آجر نیست؛ بلکه نیازمند درک عمیق از تغییر اقلیم، رویکردی پایدار و نگاه علمی و مشارکتی است.
چهره تازه اقلیم اصفهان
اقلیم اصفهان همواره نیمهخشک بوده است، اما در دهههای اخیر، شدت گرما و کاهش رطوبت بهگونهای است که حتی ساکنان قدیمی شهر نیز از تغییر آن سخن میگویند.
کاهش بارندگی ها و به دنبال آن کاهش رطوبت نسبی و افزایش دمای هوا برای بناهایی که با مصالح سنتی چون خشت، گچ، ساروج و آجر ساخته شدهاند و متناسب با اقلیم پیش از این اصفهان، تغییری مرگبار برای میراث نصف جهان محسوب می شود.
خشکشدن زایندهرود، نهتنها ضربهای زیستمحیطی بلکه اقلیمی و فرهنگی به شهر وارد کرده است. در نبود این رود، رطوبت نسبی در محدوده مرکزی شهر بهشدت افت کرده و جریان باد و ذرات معلق افزایش یافته است.
در واقع، زایندهرود در طول تاریخ نه فقط شریان حیات، بلکه تنظیمکننده تعادل اقلیمی شهر بود.
اثر تغییر اقلیم بر پیکره بناهای تاریخی
تغییرات اقلیمی در اصفهان خود را بهصورت تدریجی و در چند سطح نشان میدهد: فیزیکی، شیمیایی و زیباشناختی.
۱. نوسانات حرارتی و ترکخوردگی مصالح
افزایش دمای میانگین روزانه و اختلاف شدید دمای شب و روز، موجب انبساط و انقباض مداوم مصالح میشود.
در بناهای آجری و گچی مانند مسجد جامع اصفهان، این پدیده باعث ایجاد ترکهای ریز در پوسته بنا و جدا شدن لایههای تزئینی میشود.
در عمارت عالیقاپو نیز بخشهایی از نقوش دیواری و گچی به دلیل همین تغییرات دمایی پوسته شدهاند.
۲. کاهش رطوبت و فرسایش تزئینات
کاهش رطوبت نسبی هوا، باعث تبخیر آب در ملاتهای سنتی و کاهش چسبندگی مواد آلی در گچ و رنگ میشود.
در خانههای تاریخی مانند بروجردیها و طباطباییها در کاشان، پوستهپوسته شدن تزئینات رنگی و افت مقاومت دیوارها ناشی از همین خشکی بیشازحد هواست.
۳. آلودگی هوا و بارانهای اسیدی
افزایش آلودگی صنعتی و سوختهای فسیلی در اطراف شهر، ترکیبات اسیدی را در هوا افزایش داده است. بارانهای حاوی دیاکسید گوگرد و اکسید نیتروژن باعث حل شدن آهک و گچ در سطوح تاریخی میشوند.
در مسجد شیخ لطفالله، فرسایش سطحی کاشیها در بخشهای رو به باد، از نشانههای این نوع تخریب است.
۴. گردوغبار و فرسایش سطحی
افزایش روزهای غبارآلود و طوفانهای محلی، بهویژه در تابستان، موجب سایش سطح کاشیها، شیشههای رنگی و سنگنوشتهها میشود.
این ذرات، در ترکیب با رطوبت و آلودگی، لایهای مضر بر سطوح بنا تشکیل میدهند که بهتدریج تزئینات را از بین میبرد.
۵. افت سطح آب زیرزمینی و فرونشست
یکی از خطرناکترین اثرات اقلیمی، کاهش آبهای زیرزمینی است. در اصفهان، افت بیش از ۱۰ متری سطح آب در دو دهه اخیر موجب فرونشست زمین شده که تهدیدی جدی برای پلهای تاریخی و بناهای سنگین با پیهای کمعمق است.
در برخی نقاط، حتی ترکهای سطحی در مسیر سیوسهپل مشاهده شده است.
میراث فرهنگی در برابر تهدیدی پنهان
این پدیدهها، در ظاهر آرام و تدریجیاند، اما در بلندمدت بنیان بناها را سست میکنند. اگرچه در نگاه نخست تخریبها کوچک و پراکنده به نظر میرسند، اما ترکیب آنها، نوعی فرسایش تدریجی ایجاد میکند که در دهههای آینده ممکن است منجر به از دست رفتن بخشهایی از بافت تاریخی شهر شود.
مسئله اصلی این است که برنامههای مرمتی کنونی، عموماً با نگاه سنتی و کوتاهمدت انجام میشود؛ در حالی که امروز نیازمند رویکردی نوین هستیم: مرمت سازگار با اقلیم و حفاظت پایدار.
راهکارهای حفاظت پایدار در برابر تغییر اقلیم
۱. پایش علمی و هوشمند
برای حفاظت از میراث در برابر اقلیم جدید، نخست باید وضعیت دقیق تغییرات محیطی را بشناسیم.
نصب حسگرهای اندازهگیری دما، رطوبت و آلایندهها در اطراف بناهای مهم، اطلاعات ارزشمندی در اختیار متخصصان قرار میدهد تا بتوانند تغییرات را پیشبینی و پیشگیری کنند.
در کشورهای اروپایی، چنین سامانههایی در کلیساها و بناهای قرون وسطایی نصب شده و نتایج آن بسیار موفق بوده است.
۲. استفاده از مصالح بومی و اصلاحشده
یکی از نقاط قوت معماری ایرانی، سازگاری با اقلیم بوده است. ملات ساروج، آجرهای پختهشده در دمای پایین و پوششهای گچی با افزودنیهای طبیعی، همگی با شرایط خشک ایران سازگارند.
اکنون باید این دانش بومی را با فناوریهای نوین ترکیب کرد تا مصالحی با مقاومت بیشتر در برابر گرما و خشکی تولید شود.
۳. مرمت سازگار با اقلیم
در پروژههای مرمتی، لازم است دما و رطوبت محیط در طراحی روشهای اجرا لحاظ شود. مثلاً استفاده از ملاتهای آهکی در شرایط خشک بدون زمانبندی مناسب، موجب ترکخوردگی میشود.
مرمت باید در بازههای زمانی با رطوبت مناسب انجام شود و از خشککردن مصنوعی مصالح اجتناب گردد.
۴. احیای زایندهرود و تعادل محیطی
خشک شدن زایندهرود فقط یک بحران زیستمحیطی نیست؛ این رودخانه عنصر حیاتی برای پایداری اقلیمی و حتی فرهنگی اصفهان است.
بازگشت جریان آب، ولو بهصورت فصلی، میتواند رطوبت نسبی هوا را افزایش داده و از شدت تخریب در پلهای تاریخی بکاهد.
۵. توسعه فضای سبز و باغهای شهری
اصفهان در دوره صفوی الگویی از شهرسازی پایدار بود؛ باغها و جویبارها، تعادل حرارتی شهر را تنظیم میکردند. بازآفرینی این فضاهای سبز تاریخی در مقیاس شهری، علاوه بر زیبایی، نقش اقلیمی حیاتی دارد.
۶. آموزش و مشارکت مردم
مردم ساکن در بافت تاریخی، نخستین نگهبانان میراثاند. آگاهیبخشی درباره اثرات اقلیمی و نحوه نگهداری از بناها میتواند مانع بسیاری از آسیبها شود.
ایجاد برنامههای آموزشی در مدارس و انجمنهای محلی با همکاری شهرداری و میراث فرهنگی ضروری است.
۷. همکاریهای بینالمللی
یونسکو و ایکروم (مرکز بینالمللی مطالعه حفاظت) برنامههایی برای مقابله با تغییرات اقلیمی در شهرهای تاریخی ارائه کردهاند. اصفهان میتواند با بهرهگیری از این تجارب، به الگوی منطقهای در حفاظت پایدار تبدیل شود.
اصفهان؛ آزمایشگاه طبیعی میراث و اقلیم
اصفهان بهدلیل تنوع بینظیر آثارش، از بناهای صفوی تا خانههای قاجاری، میتواند به مرکز مطالعات اقلیم و میراث در خاورمیانه تبدیل شود.
تلفیق دانش دانشگاهی، توان مرمتگران سنتی و ابزارهای فناورانه، راه را برای ایجاد «مرکز پژوهش اقلیم و میراث فرهنگی اصفهان» هموار میسازد.
چنین مرکزی میتواند الگویی برای شهرهای تاریخی دیگری چون یزد، کاشان و کرمان باشد.
فراتر از مرمت؛ نگاه فرهنگی به بحران اقلیمی
باید پذیرفت که تغییر اقلیم، تنها یک مسئله فنی یا فیزیکی نیست، بلکه پدیدهای فرهنگی است.
وقتی دمای هوا بالا میرود و رودخانه خشک میشود، نهفقط گچ و آجر، بلکه روح زندگی شهری نیز دچار دگرگونی میشود.
کاهش رطوبت و گرمای بیش از حد، فضاهای باز شهری را غیرقابلاستفاده میکند و تعامل اجتماعی در میدانها و گذرها را کاهش میدهد.
در نتیجه، بافت تاریخی نهتنها از نظر کالبدی، بلکه از نظر فرهنگی و اجتماعی نیز آسیب میبیند.
از اینرو، حفاظت از میراث فرهنگی باید همزمان با بازسازی هویت زیستپذیر شهری انجام شود.
مدیریت اقلیم؛ مدیریت آینده میراث
تجربه جهانی نشان داده است که مقابله با آثار تغییرات اقلیمی در شهرهای تاریخی نیازمند برنامهریزی بلندمدت و هماهنگی بیننهادی است.
در اصفهان نیز این موضوع باید به عنوان سیاست کلان در شورای برنامهریزی استان و شهرداری مطرح شود.
طرحهای توسعه شهری باید اثرات اقلیمی خود بر بافت تاریخی را ارزیابی کنند.
افزایش مصرف انرژی، توسعه بیرویه صنعتی و کاهش فضای سبز، بهطور مستقیم بر دوام آثار تاریخی اثر میگذارند.
پیشنهادها
۱. ایجاد بانک داده اقلیمی و میراثی برای رصد تغییرات در طول زمان
۲. اجرای پروژههای مشترک دانشگاهی و اجرایی میان سازمان میراث فرهنگی و مراکز علمی
۳. اختصاص بودجه ویژه برای پایش اقلیمی آثار ثبت جهانی اصفهان
۴. تعریف شاخصهای «پایداری فرهنگی» در کنار شاخصهای زیستمحیطی
۵. تدوین نقشه راه حفاظت پایدار میراث فرهنگی استان اصفهان تا سال ۱۴۱۵
میراث در گرو آگاهی اقلیمی
تغییر اقلیم تهدیدی است که مرز جغرافیایی نمیشناسد، اما در شهرهایی چون اصفهان که ریشه در تاریخ و هنر دارند، تأثیر آن بسیار عمیقتر است.
اگر امروز برای سازگاری و حفاظت چارهاندیشی نکنیم، فردا ممکن است بسیاری از جلوههای باشکوه این شهر تنها در عکسها و کتابها باقی بماند.
نجات میراث اصفهان، نیازمند تلفیق سه عامل دانش علمی، تجربه سنتی و مشارکت مردمی است.
تنها با این همافزایی میتوان از «میراث دیروز» برای «پایداری فردا» محافظت کرد.
اصفهان، این شهر خلاق و زنده، شایسته است که الگوی ملی در حفاظت پایدار میراث فرهنگی در برابر تغییرات اقلیمی باشد — الگویی که به جهان نشان دهد چگونه میتوان میان تاریخ، طبیعت و زندگی معاصر تعادل برقرار کرد.
انتهای پیام/

نظر شما