مهدی صفی آبادی فعال هنرهای نمایشی در یادداشتی نوشت: شب یلدا، بلندترین شب سال، در فرهنگ ایرانی تنها یک مناسبت تقویمی نیست؛ بلکه آیینی است که در آن گذشته، حال و آینده در کنار هم مینشینند. در خوزستان، سرزمین رودهای کارون، دز و کرخه، یلدا رنگی متفاوت دارد؛ رنگی که از حافظهی جمعی مردمی برمیخیزد که قرنها با طبیعت و تاریخ زیستهاند. این شب، بیش از آنکه جشن باشد، شیوهای از زیست جمعی است؛ تجربهای که میراث ملموس و ناملموس را در هم میآمیزد و هویت ایرانی را بازتاب میدهد.
میراث ناملموس: خوشبختی جمعی در برابر فردگرایی
یلدا در خوزستان یادآور این حقیقت است که خوشبختی، اگر صرفاً فردی باشد، زودگذر است. اما وقتی در جمع تجربه میشود، ماندگار میگردد. نشستن کنار هم، قصهگویی، فال حافظ و شاهنامهخوانی، همه لحظاتی هستند که خوشی را به تجربهای مشترک بدل میکنند. این آیین، پاسخی است به جهان مدرن فردگرا؛ یادآوری اینکه شادی و امید تنها در جمع دوام میآورند.
میراث ملموس: بازار، سفره و خانه
بازارهای سنتی: در روزهای منتهی به یلدا، بازارهای اهواز و دزفول به نمایشگاه زندهای از هویت بدل میشوند؛ هندوانهها، انارها، آجیلها و عرقیات، نه فقط کالا بلکه نشانههای فرهنگیاند.
سفرهی یلدا: ترکیبی از خوراکهای تازه و سنتی؛ از هندوانه و انار تا ارده و شیرهی خرما. هر خوراک، روایتی از گذشته و تداوم سنتهاست.
خانههای حیاطدار: معماری سنتی با حوض، ایوان و اتاقهای گرداگرد حیاط، فضایی برای کنار هم بودن میسازد. کرسیهای قدیمی یا بخاریهای بزرگ، دایرهای از صمیمیت ایجاد میکنند که سه نسل را گرد هم میآورد.
روایت و چندزبانگی
شب یلدا در خوزستان با روایتها زنده میشود:
شاهنامهخوانی، حافظهی جمعی و هویت ملی را زنده نگه میدارد.
شعرخوانی به زبانهای فارسی، عربی و بختیاری، تنوع فرهنگی را به سمفونی بدل میکند. این چندصدایی، امضای خوزستان است؛ جایی که تفاوتها نه شکاف، بلکه ثروتاند.
آیینهای امید
افسانهی «قارون» و فال حافظ، امید جمعی را تقویت میکنند. روایتها یادآور این نکتهاند که امید، همچون خوشبختی، تنها در جمع پایدار است. فال حافظ نیز با تفسیرهای جمعی، پلی میان دلهای متفاوت میسازد و معنای مشترک خلق میکند.
سحر: گنج واقعی
با پایان شب، وقتی هندوانه و انار تمام میشوند و کودکان در آغوش بزرگترها به خواب میروند، پیام یلدا آشکار میشود: گنج واقعی نه در اشیای مادی، بلکه در حضور جمعی و تداوم رابطههاست. همان «ما»یی که هر سال با آیینی ساده اما سترگ دوباره ساخته میشود.
چالشهای امروز
میراث یلدا در خطر است:
کاهش خانههای سنتی و بازارهای قدیمی.
فراموشی زبانهای محلی و صنایعدستی.
تبدیل یلدا به دکورهای عکاسی به جای آیین زیستن.
با این حال، امید باقی است؛ جوانانی روایتها را ثبت میکنند، زبانها آموزش داده میشوند، خانهها به بومگردی بازمیگردند و صنعتگران سنت را با طراحی امروز پیوند میزنند. میراث اگر کارکرد داشته باشد، زنده میماند؛ اگر تنها نوستالژی شود، خاموش خواهد شد.
یلدا در خوزستان آیینهای از هویت ایرانی است؛ هویتی چندلایه که میراث ملموس و ناملموس، محلی و ملی، کهن و امروزی را در کنار هم نشان میدهد. اصلهای ثابت این تجربه عبارتاند از:
اهمیت جمع بر فرد
احترام به گذشته و تداوم
پذیرش تنوع به عنوان ثروت
هماهنگی با طبیعت
حضور معنا در زندگی روزمره
و شاید مهمترین پیام یلدا این باشد: خوشبختی واقعی در «بودن با هم» است، نه در مصرف فردی. وظیفهی همهی ما روشن نگه داشتن چراغ این میراث است؛ نه در موزهها و کتابها، بلکه در زندگی روزمره، در همان لحظهی سادهی کنار هم نشستن و تجربهی خوشی جمعی.
انتهای پیام/
نظر شما