طاهره رحمانیان مشهدی، هنرمند سوزندوز، طراح لباس اقوام و خالق برند «بافه»، در گفتوگو با خبرنگار میراث آریا با بیان اینکه ریشه ورودش به هنر در زندگی روزمره و خاطرات خانوادگی نهفته است گفت: رویداد «جلیقه ایرانی» فرصتی بود تا میراث خانوادگی خود را در قالبی معاصر بازآفرینی کند. او معتقد است جلیقه ایرانی میتواند بهعنوان نمادی زنده از تاریخ، فرهنگ و هویت زنان ایرانی معرفی شود.
الهام از خانه مادربزرگ تا خلق یک برند
رحیمیان، متولد بهمن ۱۳۴۳ مشهد، درباره مسیر ورودش به هنر میگوید: ۲۶ سال پیش با یک پرسش در ذهنم وارد این مسیر شدم و با خلق ایدهای تازه ادامه دادم. امروز خالق برند بافه هستم؛ مجموعهای که به حفظ، احیا و بازسازی نمونههای قدیمی سوزندوزی و تولید بهروز لباس اقوام میپردازد.
او ریشه این مسیر را در خاطرات کودکیاش میداند؛ خانهای اصیل با هشتی، حوض آبی، پنجرههای پنجدری، شیشههای رنگی، بقچهها، سوزنیها و سفرههای افطاری مادربزرگ.
به گفته او: این خانه و زنان هنرمند خانوادهام نخستین الهامبخش من بودند. هنر ادامه طبیعی زندگی خانوادگی من بود.
رحیمیان همچنین به میراث ارزشمند سوزندوزی در خاندان پدری اشاره میکند؛ آثاری که نسلها حفظ شده و برای او نشانهای روشن از جایگاه هنر در زندگی زنان خانواده بوده است.
پیوستن به پروژه «جلیقه ایرانی»
این هنرمند از سال ۱۳۹۴ با گروه «پیوند فرهنگ اقوام پارس» همکاری داشته و در چندین برنامه داخلی و خارجی این گروه شرکت کرده است.
او میگوید: رویداد جلیقه ایرانی یکی از همین برنامهها بود که به من فرصت داد میراث خانوادگیام را در قالبی معاصر بازآفرینی کنم.
الهامگیری آگاهانه و ناخودآگاه
رحیمیان الهام آثارش را ترکیبی از مطالعه و شهود میداند: بخشی از الهام من آگاهانه است؛ از لباسهای محلی اقوام، سوزندوزیهای قدیمی، زیورآلات سنتی، معماری ایرانی و سفالهای تاریخی. بخش دیگر ناخودآگاه است؛ طبیعت و نقوشی که در حافظه جمعی ما ریشه دارند.
او تأکید میکند که ترکیب این دو سطح، آثارش را هم به تجربه زیسته شخصی و هم به حافظه فرهنگی ایرانیان پیوند میدهد.
زنانگی؛ جوهره پنهان در سوزندوزی ایرانی
رحیمیان زنانگی را عنصر اصلی آثارش میداند: هر قطعه سوزندوزی قدیمی تجسم هویت زن ایرانی است. زنانی که جهان درونیشان را بیواسطه بر پارچه نقش میزدند. در این آثار ردّ عشق، فلسفه، ریاضیات، روانشناسی و هندسه دیده میشود.
او معتقد است بازخوانی این میراث، زنانگی و هویت زن ایرانی را دوباره زنده و معاصر میکند.
جلیقه ایرانی؛ نمادی زنده از فرهنگ و تاریخ
به گفته این هنرمند، جلیقه در فرهنگ اقوام ایرانی تنها یک پوشش ساده نبوده، بلکه کارکردهای هویتی، اقتصادی و اجتماعی داشته است: جلیقه گاهی نقش گاوصندوق شخصی داشته، گاهی نشانه طبقه اجتماعی بوده و همیشه بستری برای نقشزدن تجربهها و اندیشههای زنان.
او با اشاره به روایتهای معاصر در رویداد جلیقه ایرانی میگوید: یکی از هنرمندان چاههای نفت خوزستان را نقش زد، دیگری ماهیهای منقرضشده خزر را. من هم قطعات قدیمی آسیبدیده را بازسازی کردم. این یعنی جلیقه ایرانی میتواند روایتگر تاریخ امروز ما باشد.
جلیقه ایرانی؛ بستری برای آموزش نسل جوان
رحیمیان رویداد جلیقه ایرانی را یک «کارگاه زنده» میداند: این پروژه بستری شد برای انتقال دانش سوزندوزی، شناخت نقوش و فلسفه پشت طرحها به نسل جوان. دختران و پسران جوان با شگفتی با این حجم از هنر و زیبایی روبهرو شدند.
او معتقد است این تجربه میتواند نسل تازهای از هنرمندان و روایتگران را پرورش دهد.
عرضه آثار؛ از شبکههای شخصی تا فضای دیجیتال
رحیمیان درباره مسیر عرضه آثارش توضیح میدهد: سالها آثارم را از طریق شبکه روابط خانوادگی و دوستانه عرضه میکردم، چون آثار خاص و محدود بودند. در نمایشگاههای داخلی و خارجی هم شرکت داشتهام.
او میافزاید: مدتها بود ضرورت ورود به فضای دیجیتال را میدانستم. اخیراً با سرمایهگذاری جدی در شبکههای اجتماعی فعالیت کردهام و نتایج بسیار خوبی گرفتهام.
چالشهای یک زن صنعتگر
این هنرمند سوزندوزی را «هنری زنانه» میداند که در دورههای رکود تنها به دست زنان حفظ شده است.
او میگوید: تسهیلگری و حمایت نهادهای متولی میتواند موجب رونق این هنر فاخر شود. اما امروز هیچ انتظاری از هیچ نهادی ندارم. تلاشهایم برای جلب حمایت نتیجه نداده و به توانمندیهای خودم تکیه کردهام.
رحیمیان تأکید میکند: برای کارشکنیها و عدم حمایت سند دارم، اگر گوش شنوایی باشد.
انتهای پیام/
نظر شما