آنگاه که انسانهای غارنشین عزم رهایی از ناامنی و سرمای طاقت فرسا و مرگآور بلندیهای البرز کردند، نخستین جای که پناهگاه امن و نیز عرصه شکوفایی و خلاقیت ذهن تاریک و بستهاش شد، همین پهنه تهران و ری، بهویژه دامنه غربی کوه طبرک کهن یا بیبیشهربانوی متأخر مناسبترین و در عین حال شاید شبیهترین نقطه گرمتر و ایمنتر نسبا به البرز، ماوای نخستینشان بود.
بیش از 4هزار سال زندگی و پایداری در این جایگاه کهن حتماً دلایل محکم و کمنظیری داشته است.
هرچه بود زندگی جمعی از نوع «انقلاب نوسنگی» یعنی بر پایه مسکن (نخستین مسکن دست ساز)، کشاورزی، دامداری، پیشه انقلابی سفالگری و هنرهای مفهومی وابسته به آن، حتی نخستین بارقههای دینی و بسیاری آیینهای نخستین، در همین جا شکل گرفت و در تاریخ و فرهنگ بشری رسوب کرد.
این جایگاه برای آنها، تقریباً فراموش ناشدنی و غیر قابل جایگزینی بود.
با کثرت جمعیت ناشی از پیشرفتهای گام به گام بشری و آغاز شهرنشینی و توسعه گستره (فیزیکی) زیستگاهشان و نیز کسب دانش و تجربههای استراتژیک، امنیتی جمعی و دفاعی لازم بود تغییری حیاتی در زیست، جایشان بدهند و این تنها یک تغییر تاکتیک و البته که کاملاً مهم و تعیین کننده بود، چراکه افزونی جمعیت و شکلگیری روستاها و مراکز جمعیتی اقماری چشمهعلی و به تبع آن زیاده خواهی و توسعهطلبی طبیعی این جوامع عملاً به مرور زمان زمینه بروز تهدیداتی را فراهم میکرد که تعرض و جنگ بدیهیترین نتایج آن بود و لذا نیاز به جایگاه ایمنتری بود. نزدیکترین مکان تنها چند صدمتر با چشمهعلی فاصله داشت و کوه طبرک در شرق چشمهعلی، تکیهگاه و پناه، جای مستحکم و مطمئنی برای این جا به جایی بود.
به تجربه ثابت شده بود که بلندای کوهک صخرهای چشمهعلی که اشرافی نسبی به دشتهای پیرامون برای ساکنان و مدافعان و نخستین هستههای محافظان و جنگاوران فراهم کرده بود اما با وجود تجارب روزافزون مهاجمان، دیگر چشمهعلی مکان امنی بشمار نمیرفت و حتماً بارها بلندیهای غربی طبرک در تهدیدآمیزترین روزها به دادشان رسیده و اینک ناگزیر از کوچ و نقلمکان به کمی آن سوتر، بودند.
از هزاره دوم قبل از میلاد، آثار زندگی جوامع توسعه یافتهتر نسبت به آثار جوامع پیشین در دامنه غربی کوه طبرک و زمینهای پست پیرامونی به دست آمده است.
اشراف به مهاجمان و تضمین امنیت ساکنان ری با تسلط به کوه طبرک یا همان کوه بیبی شهربانوی پسین، اهمیت این رشته کوه را تا جایگاه کوهی مقدس برای آنان ارتقا بخشید. بهگونهای که باگذشت زمان در دوران بعد رنگ و لعاب اسطورهای نیز به خود گرفت بهویژه که بهزودی دریافتند که این کوه مخزن و معدن برخی فلزات حیاتی آن اعصار نیز است.
هوشنگ پیشدادی نخستین کسی که در دنیا حکومت کرد، شهر ری را بنا نهاد. این اولین شهری است که او بعد از شهری که کیومرث در دماوند ساخته بود، بنا کرد.
کاوشهای باستانشناسی اگر چه تاکنون ناتوان از یافتن آثار شهر «ماد» ری که در متون کهن بهعنوان بزرگترین شهر ماد از آن یاد شده و نیز ری دوره هخامنشی بوده است، اما آثار باروی اشکانی شهر شناسایی و البته، گستره و آثار معماری، فرهنگی و هنری ری دوران باشکوه ساسانی تا اندازه زیادی آشکار شده است.
ری شهر باشکوه دوران اسلامی را همواره متون تاریخی ستوده و با عناوین زیبای و منحصربهفردی چون امالبلاد، عروسالبلاد، ماه جان، سکه جهان و... توصیف کردهاند.
ری مشهور عهد خلفای عباسی که زمانی تختگاه دو خلیفه محمدالمهدی و جانشینش بوده (و از همین روی روزگاری نام محمدیه گرفت و دارالضرب سکههای زرین و سیمین عهد شد) و شعرای زمانه از زیباییها و رونق و شکوهش سرودند، ری پایتخت ثروتمند آلبویه و ری آن شهر بزرگی که سامانیان و غزنویان و سلجوقیان همواره بدان چشم داشته و بر تختگاهش به تناوب شاهان یا امرای قدرتمندشان، تکیه زدهاند و در همه کتب تاریخی و نیز رمانها و داستانهای شیرین تاریخیمان، همواره یکی از جذابترین و پر رمز و رازترین شهرهای شرقی ایرانزمین است.
با پایان دوران پررونق سلجوقیان و هجمه مغول و سپس تیمور گورکانی، ری دیگر هیچگاه روز خوش و روزگار رؤیایی گذشته را به خود ندید.
بنیان گرفتن قلعه طهماسبی تهران در فاصله نه چندان زیادی از شمال، خود گویا تیر خلاصی بر حیات تاریخی ری و تمدن دیرپایش بود و ابتدا پایتخت و سپس ابرشهری شد که ری و شمیران را هم بلعید و امروز آن شهر پرآوازه جهانی تنهای منطقهای شهری از مناطق ۲۲ گانه تهران بزرگ به شمار میآید و بس!
* باستانشناس ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان تهران
انتهای پیام/