راهخراسان یا شاهراه بزرگ شرق که در سال ۱۸۷۷م جاده ابریشم نامیده شد، مشتمل بر یک محور اصلی یا راه چاپاری بود که شهر شیانچین را از طریق ایران به بینالنهرین در جنوبغرب و کنارههای دریای سیاه و دریای مدیترانه در شمالغرب ارتباط میداد و شاخههای فرعی با نامهای متنوع بومی و محلی که شهرها و مراکز تجاری یا مذهبی را به محور اصلی وصل میکردند.
یکی از آن شاخههای فرعی، راهی بود که در مسیر راهابریشم از دیزباد پایین به سمت شمالشرق جدا میشد و به نام راه شریفآباد، پس از عبور از دامنههای جنوبشرق رشته کوه بینالود به نوقان، مشهد کنونی، میرسید و بعد از نوقان بر کنارۀ کشفرود به سمت شرق پیش میرفت و در مجاورت رباط ماهی در فاصلۀ حدود ۶۵ کیلومتری شرق مشهد به محور اصلی راهابریشم ملحق میشد و نوقان را به راهابریشم ارتباط میداد.
آنچه اکنون به رباط ماهی شهرت دارد بنای فاخری متعلق به دوران سلجوقی و کاخ رباطی همانند و همزمان با رباطشرف است.
اما رباط ماهی اصلی و اولیه رباطی بوده است در سمت جنوبشرق رباط فعلی که خرابههای آن به صورت تپه ماهورهایی مشخص است و به دلیل گذشت زمان و احتمالا استفاده از مصالح ساختمانی آن در تجدید بنای کاروانسرای جدید، تردد انسانها و احشام بر روی خرابههای آن، بقایای معماری مشخصی از آن برجای نمانده است.
آندره گدار، رباط ماهی را با رباطچاهه یکی دانسته و با استناد به کتاب جغرافیای حافظ ابرو، بنای آن را سال ۴۱۰ه.ق انگاشته و دیگران نیز نظر او را پذیرفته و تکرار کردهاند، در حالیکه این امر محتمل نیست، زیرا روستای چاهه که بر سر راه ابریشم قرار داشته و تا کاروانسرای ماهی فاصلۀ زیادی دارد، خود کاروانسرایی به نام رباطچاهه داشته که اکنون بقایای آن موجود است.
چرا رباط ماهی
دلیل نامگذاری رباط ماهی را برخی به علت مجاورت آن با کشف رود میدانند اما دلیل منطقیتر این است که آن رباط احتمالا نام خود را از ابوالحسنمحمدبنحسنماه گرفته و چه بسا که از جملۀ بناهای خیر او بوده باشد، زیرا بنا به نوشتۀ ابن حوقل او از نیکوکارترین مردم و پیش قدمان در خیرات بود و در دوران سامانیان، رباطها، بیمارستانها و کاروانسراهای متعدد در ماوراءالنهر و خراسان ساخت، از جملۀ آنها رباطهایی در نزدیکی ترمذ، قبادیان و چغانیان، بیمارستانی در ترمذ و کاروانسرای بزرگی به نام میله در راه بلخ به جیحون بود و برای فقیهان و طالبان دانش و مسافرانی که در آنها اقامت میکردند، نفقه و مستمرات تعیین میکرد و برای تامین مخارج بیمارستان از املاک خود وقف آن کرده بود.
اما کاروانسرایی که اکنون خرابۀ آن موجود است رباطی بوده است از نوع کاخ رباطها یا کاروانسراهای شاهی از نوع رباطشرف که همزمان با آن در زمان سلجوقیان در کنار ویرانههای رباطماهی اولیه ساخته شده است.
رباط ماهیِ عصر سلجوقی بنایی چهار ایوانی و برخوردار از یک میانسرای نسبتا وسیع، اطاقها و اصطبلهایی در اطراف بوده است. ورودی رباط ماهی همانند ورودی رباط شرف رفیع و مجلل، مزین به کتیبههای آجری و گچبری بوده و بعد از ورودی در سمت چپ مسجد و در سمت راست اطاقی برای اقامت متصدی رباط قرار داشته است. در این بنا هم مانند رباطشرف آجر نقش اصلی در آرایش آن داشته و به شکلها و اندازههای مختلف و متنوع بر دیوارها و سقفها نشسته است به گونهای که هیچ پوشش، طاق یا گوشوار، همانند یکدیگر مشاهده نمیشود. گچبریها نیز به زیباترین شکل ممکن در قالب کتیبه و نقش اسلیمی یا تزیین دیوار اجرا شدهاند.
بدون تردید رباطماهی در دوران رونق راهابریشم و قبل از حملۀ ویرانگر مغولها از جایگاه و اهمیت فراوانی برخوردار بوده که اکنون غریب و بیدفاع در معرض انواع آسیبها قرار گرفته است.
بقایای آبانبار بسیار بزرگی در نزدیکی رباطماهی نشانۀ جمعیت انبوهی از مسافران راهابریشم در آن مکان است و بقایای قراول خانهای مشرف بر آن، دلیل بر اهمیت و جایگاه والای آن بوده است.
ریزش تدریجی سقف و دیوارها موجب شده است که بخش بزرگی از دیوارها در زیر خاک پنهان باقی بمانند و جای امیدواری است که در صورت خاکبرداری، بخش عمدۀ رباطماهی از خاک برآید و یکی دیگر از گوهرهای تابناک خراسان به گردشگران و پژوهشگران عرضه شود.
* گزارش از رجبعلی لباف خانیکی
انتهای پیام/