ناگفته‌های 50 سال خوشنویسی در ایران

وقتی که قدم به گنجینه گذاشتم با آن اُرسی‌های چشم نوازش سرشار از حس خوب شدم، فرهیخته‌ای با محاسن و موهای سفید انتظارمان را می‌کشید، استادی که باید زودتر سراغش می‌آمدیم ولی دور از انتظار نیست که همیشه هنرمندان واقعی دور از هیاهوها در گوشه‌ای دنج به کار خود مشغول هستند.

مردم روستای کودزر این خانه سنتی را گنجینه می‌نامند جایی که دارالکتابی است برای آن‌ها که علاقمند به هنر خوشنویسی هستند. استاد احد ترابی سال‌هاست که به تهران رفته ولی همچنان چند روز در هفته به زادگاهش می‌آید و کلاس‌های خوشنویسی در شیوه و سبک میرخانی‌ها را در این مکان دایر می‌کند. 

بیش از نیم قرن است که خط می‌نویسد و دست‌خط و قطعات کتابت شده او در بیشتر موزه‌های خصوصی و عمومی کشور موجود است، جدای از نستعلیق که در آن تبحر خاصی دارد، کتیبه‌نویس قهاری نیز است که دست‌خطش در بیشتر مساجد بزرگ ایران دیده می‌شود؛ او از ما دعوت کرده است تا حکایتی از خوشنویسی ایران بدهد، از روزهای پرفروغی که حالا تمام شده و نگرانی از آنچه استادان برجای گذاشتند ولی به میراث داران شایسته‌ای نرسید. احد ترابی را مردی آرام دیدم که درونش نگرانی‌ای موج می‌زند از خطری که هنر خوشنویسی ایران را تهدید می‌کند. 

روایت خطاطی و خوشنویسی در ایران غم‌انگیز است روایتی که از اوج این هنر در زمان‌های دور حکایت دارد، روایتی که از درخشش در دوره‌های گذشته آغاز می‌شود و می‌رسد به امروز که فقط هنرمندانی مانده‌اند که تنها با عشقشان دارند این هنر را به جلو می‌برند. هنری که شاید هنوز از آن به قدر کافی نمی‌دانیم، اما این هنر همان هنری است که مساجد ما را پر شکوه، نوشته‌های ما را جلوه و معماری ما را منحصر به فرد کرده است. 

به نظر می‌آید این روزها هنرمندان خطاط بیشتر به دنبال عرضه کردن خود و هنرشان هستند و از نگاه اصیل به آن جدا شده‌اند، به گفته استاد ترابی خطاطی زمانی یک منش، روش و راهی برای رسیدن به تزکیه نفس و پالایش روح بود. این استاد خط معتقد است: «این روزها مدعیان ناشایستی پا به این عرصه گذاشته‌اند که استادان خوشنویسی را دلخور و نگران کرده است و انتظار می‌رود مسئولان اساتید واقعی را به صدر کار آورند.» 

در ادامه گفت‌وگویی با این هنرمند را می‌خوانید. 

\"\"

لطفا خودتان را معرفی کنید؟ چه مدت است که به این حرفه مشغول هستید؟ 

احد ترابی هستم، متولد ۱۳۲۵ و از دوران نوجوانی مشغول به هنر خوشنویسی و کتیبه‌نویسی شدم. 

تا کنون هنرجود داشته‌اید؟ چند نفر این هنر را آموزش دیده‌اند؟ 

هنرجویان زیادی داشته‌ام که چهار نفر از شاگردانم در حد استادی و ممتاز خوشنویسی انجام می‌دهند. 

چه تعداد کتیبه تا به حال کار کرده‌اید؟ خاص‌ترین آن‌ها کدام بوده است؟ 

بیش از ۱۰۰هزار متر کتیبه را خوشنویسی کرده‌ام که در این ۱۰۰ سال اخیر بیشترین اثر کتیبه را به من نسبت داده‌اند و تاکنون آثاری همچون سردر سفارت ایران در مسکو، ورودی سازمان ملل در آمریکا، مسجد حضرت ابراهیم در نمایشگاه بین‌المللی تهران، حرم حضرت کاظمین در عراق، حرم حضرت رقیه در سوریه و مهم‌ترین آن‌ها محراب دانشگاه الظهر در کشور مصر بوده است که به صورت کتیبه کار شده است. 

در اراک چه آثاری را کار کرده‌اید؟ 

در اراک بیش از ۲۰۰ متر آیه در مسجد سیدهای اراک، سردر ورودی فرهنگسرای آئینه و سردر ورودی اداره آب منطقه‌ای را انجام داده‌ام. 

بیشتر آثار شما آیات قرآنی است یا شعر؟ 

بیشتر آیات قرآنی است که در حدود ۱۰هزار مسجد در سطح کشور را کتیبه کار کرده‌ام ولی بعضی مواقع از اشعار شعرا نیز استفاده می‌کنم مثلا سردر سازمان ملل از شعر «بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش زیک گوهرند» به‌صورت نستعلیق را کار کرده‌ام. 

اصول کارتان را از چه کسی آموخته‌اید؟ 

اصول اصلی را از اساتیدم مرحومان سید حسن و سید حسین میرخانی که استاد مسلم خط بودند آموختم و خط‌شناسان واقعی ارزش کار نستعلیق مرا می‌دانند اگر هم حالا لب به سخن گشوده‌ام دل نگرانی برای هنر خوشنویسی ایران است. شاید ندانید ولی استاد تمام خوشنویسان ائمه و در راس آن‌ها حضرت امیرالمومنین (ع) است. 

حضرت امیر هم مدیر بودند هم هنرمند و قرآنی به خط کوفی در ۱۴۰۰ سال پیش نوشتند، از آنجا که دیدگاه خوشنویسی دیدگاه ائمه است، ما باید در آن به ائمه تاسی و توجه داشته باشیم که اگر این رشته و تداوم را رها کنیم راه به جایی نخواهم برد. 

اساتید شما در این رشته چه کسانی بودند؟ 

مرحومان سیدحسین و سیدحسن میرخانی اساتید من در خط بودند. در مورد این دو برادر این دو استاد عظیم‌الشان، شاگرد پدرشان آقاسیدمرتضی برقانی که خود شاگرد عمادالکتاب بود، استاد سیدحسن دقت وافری به تاریخ خط داشت و خطوط بزرگانی چون میرعماد و میرزا رضای کلهر و عمادالکتاب را بررسی کرده و کتابی نیز در این حوزه دارد و به جرات می‌توان گفت نتیجه تحقیق او خط نستعلیقی است که امروز در اختیار هنرمندان است. برادر دیگر استاد سیدحسین، استاد تعلیم بود و شاگردان بسیاری را تربیت کرد و در این زمینه خستگی‌ناپذیر بود، معمولا قسمت اول تعلیم شاگردان با استاد حسین بود و شاگردان با استعداد به استاد حسن که توجهش به ریزه کاری‌ها بیشتر بود ارجاع داده می‌شدند. 
من در دوره عالی مشغول تعلیم گرفتن از استاد حسین بودم که گفتند از جلسه بعد باید به محضر برادرم بروی ایشان در ابتدا گفتند نمی‌توانم شاگرد جدید بپذیرم؛ ولی استاد حسین گفتند این مورد متفاوت است و از آن پس من از محضر استاد حسن نیز بهره بردم. من نزدیک به ۲۰ جلسه از محضر ایشان بهره بردم و به همراه دو دوست دیگر دوره چهارساله انجمن گذشته را که در واقع انجمن خوشنویسی واقعی بود در سه سال گذراندم.

لطفا در مورد صلوات معروف‌تان توضیح بیشتری بدهید؟ 

در سال ۵۲ مدیر وقت انجمن خوشنویسان ایران خسرو زعیمی از طرف اداره فرهنگ و هنر ماموریت می‌یابد که نمونه خط‌های خوشنویسان برتر کشور را در یک نمایشگاه گرد آورد تا از میان آن‌ها برترین‌ها انتخاب شوند. یادم است شب هنگام وقتی خانواده خواب بودند ابتدا وضو گرفتم و بعد بساط خطاطی‌ام را که شامل یک مقوا، یک لاستیک قطع خورده و مقداری جوهر که در یک نعلبکی بود را آماده کردم و مشغول نوشتن شدم و همان شب صلواتی را کتابت کردم. در گذشته نوشتن آدابی داشت باید وضو می‌گرفتی و یا گاه دو رکعت نماز موفقیت می‌خواندی، ذات خوشنویسی سادگی بود مثل حالا نبود که وسایل خوشنویسی اینقدر بزک داشته باشد. هنگامی که استاد حسن و استاد حسین کار من را دیدند شگفت زده شدند و تعجب کردند، سال‌ها بعد من هنوز این نکته در ذهنم بود و از استاد حسن دلیل آن را پرسیدم، پاسخ دادند تا آن روز صلواتی با آن سبک و شیوه نوشته نشده بود و منظور من این بوده که صاحب صلوات دستت را گرفته و صلوات نظر کرده است. 

ارتباط شما با انجمن خوشنویسان چگونه است؟ 

یک روز به استاد حسن گفتم حال و هوای انجمن تغییر کرده و فضایش برایم دلچسب نیست، گفت اگر این فضا تو را درگیر می‌کند بهتر است نروی و حالا قریب به ۴۵ سال است که به دلایل متعدد در این انجمن چه برای همکاری و چه برپایی کلاس پا نگذاشته‌ام مگر دو سه بار برای تهیه کتاب‌های اساتیدم. یکی از آفت‌های کنونی خطاطی و خوشنویس در کشورما ورقه استادی است. ورقه استادی یعنی استادی یادداشت و امضا می‌کند که فلانی در خط وضعیتش خوب است که این در واقع آفت کنونی خوشنویسی شده است. یادم است که یک بار فردی برای گرفتن یادداشت تایید نزد استاد حسن آمده بود، استاد حسن به آن دوستمان گفت نیازی به نوشته من نیست شما خطتان خوب است بهتر هم می‌شود خط من هرچه هست مردم می‌بینند، آن‌ها که خط را می‌شناسند و خوب و بد را درک می‌کنند وضعیتشان معلوم است؛ ولی آن‌ها که نمی‌شناسند من هر چه باشم درک نخواهند کرد، این نکته در جوانی به من آموخت که اگر اهل فن و هنر باشی تو را خواهند شناخت و نباید دنبال مدرک رفت. 

روزی برای خرید کتاب به انجمن رفته بودم متوجه حضور رئیس جدید انجمن شدم که به‌دلیل تشابه اسمی با اساتید من دچار معروفیت شده بود، در همان روز فردی برای گرفتن ورقه استادی پیش او آمده بود که من با ذکر خاطره و گفته استادم به آن‌ها یادآور شدم که یک یادداشت نمی‌تواند معیار باشد و ورقه استادی خیلی‌ها هم اکنون زیر سوال است، البته این برگه هم اکنون بیشتر با رابطه و منفعت طلبی به برخی افراد داده می‌شود که البته برخی جوانان خوشنویس اراکی که اتفاقا مسئولیت‌هایی در زمینه انجمن دارند هم از این ورقه‌ها بی‌بهره نبوده‌اند. 

توصیه شما به علاقه‌مندان این رشته و جوانان خوشنویس چیست؟ 

امیدواریم که جوان‌ها در شناخت اساتید بهتر و عمیق‌تر عمل کنند زیرا در آینده خودشان نیز موثر است. ماموریت فنی و اخلاقی ما ایجاب می‌کند که نگذاریم کار اشتباهی چون این باب شود بیشتر از یک ماه پیش در اراک نشستی در مورد خوشنویسی برگزار شد، البته من در آن مراسم دعوت نداشتم ولی به حسب وظیفه خودم در آن شرکت کردم. جای تاسف است که بودجه‌هایی برای برنامه‌هایی از این دست هزینه می‌شود آن هم برای تبلیغ و معرفی چهره‌هایی که به جرات می‌گویم شایسته القاب و عناوینی که به آن‌ها داده شده نیست، او مدعی است که شیوه‌ای در خطاطی ابداع کرده ولی باید گفت که این شیوه بر هیچ اصولی پایدار نیست ولی متاسفانه برخی افراد ناآگاه تبلیغ کارش را می‌کنند. همانطور که گفتم بر حسب وظیفه در این نشست حاضر شدم و متنی را که به همراه چند تن از اساتید بنام دیگر نوشته بودیم را قرائت کردم، در بخشی از آن متن آمده بود: «قلم که به مقام واسط تعلیم ربوی تشرف یافت هنرمندانه‌ترین آثار ارزشی خود را ترسیم و شگفت انگیزترین خطوط سیمای دانش را به نگارش در آورد تا آنکه منزلت قلم را دریافتند و به نوشتار خویش چهره زیبا دادن و هنر خوشنویسی را پایه ریزی کردند. بزرگان این فن به گواهی آثار و تذکره‌ها از پیشگامان تسلیم به تعلیمات قرآنی بودند پاسداری از حرمت قلم آثاری جاویدان در انواع خطوط از خود به یادگار گذاشتند و هم از اینان بودند که با تلفیق دو خط نسخ و تعلیق و به همت و ابتکار خود خط نستعلیق را در عرصه فرهنگ پربار اسلامی عرضه کنند.»

تاریخچه هنر خوشنویسی پانصد سال گذشته معرف استادانی در زمینه خط زیبای نستعلیق است که یکی از آن میان میرعماد حسنی، به‌عنوان صاحب مکتب، محمدرضا کلهر مبتکر سبک، عمادالکتاب بنیانگذار شیوه معروف هستند و در عصر حاضر برادران میرخانی به‌عنوان امنای این میراث هستند، امین این میراث این ۲ بودند که اینان آنچنان حرکتی در راستای تکامل خوشنویسی پدید آوردند که آن را به مطلوب‌ترین وجه ارتقا بخشیدند به حدی که اثر این اساتید به حد معیار و میزان برای تمام هنرمندان و هنرشناسان قرار گرفته و قاطبه خوشنویسان امروز خود را پیرو شیوه اینان می‌دانند. و با این بیت یادی از آن‌ها کردم. 

شیوه میرخانی‌ها شیوه عشق وصفاست/ هر کی در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست

دلیل خواندن این متن که برای عده‌ای از جمله مهمانان و بانیان آن مراسم خوشایند نبود نهیبی از سوی من به جوان‌هایی بود که چنین مراسم‌هایی را بدون هیچ آگاهی ترتیب می‌دهند و برای برخی تبلیغات و نام و لقب راه می‌اندازند. متاسفانه امروز بیشتر هنرمندان خطاط پیشکسوت اراک و استان خانه‌نشین شده‌اند، اگر هم قرار است لقبی با عنوان امیرکبیر داد باید آن فرد حداقل برخی صفات و ویژگی‌های مرد بزرگی چون امیرکبیر داشته باشد، از دید من خوشنویس معاصر و در حال حیاتی که شایسته این لقب است استاد کیخسرو خروش است که هم استاد نقاشی و هم حرف اول در کتابت را می‌زنند. 

از قواعد فن خوشنویسی بگویید؟ 

استادان به ما آموخته‌اند که خط ۱۲ قاعده دارد که ۱۰ مورد در خصوص فن نوشتن است و دو مورد اصلی صفا وشان است در واقع ۱۰ ویژگی بعدی، پس از این دو قرار دارد متاسفانه امروزه آن‌ها که در راس و عنوان هستند فقط به ۱۰ ویژگی توجه دارند و البته آن را هم نارسا انجام می‌دهند در گذشته خودِ‌شان و جایگاه خط برای خوشنویس و هنرمند مطرح بود ولی امروز هنر جنبه تبلیغاتی پیدا کرده و متاسفانه بودجه‌های کلانی صرف برنامه‌های تبلیغاتی برای افراد راس انجمن می‌شود چرا به اشتباه و از روی ناآگاهی افرادی که شایسته نیستند را معرفی می‌کنیم چرا تاریخ را اشتباه عرضه می‌کنیم؟ البته من به ساختار انجمن خوشنویسی در استان مرکزی هم اعتراض دارم و اینکه چطور این انجمن جدید شکل گرفت و بسیاری پیشکسوتان کنار زده شدند. هم اکنون تعداد زیادی از هنرمندان خوشنویس به نحوه انتخابات و انتخاب رئیس فعلی انجمن ایران اعتراض دارند و کاش برخی جوان‌ترها نیز متوجه این موضوع باشند که با صله و خرج نمی‌توان هنرمند شد و حقانیت تعدادی هنرمند را از بین برد. من با استناد به مدرک می‌گویم که هم اکنون حتی تخلفاتی نیز در انجمن خوشنویسان انجام می‌شود و خوشنویسی از مسیر اصلی منحرف شده است.

 

* گفت‌وگو از سمیه انصاری‌فر

انتهای پیام/

کد خبر 1400082372137

برچسب‌ها