فخری دانشپور پرور، باستانشناس و پژوهشگر برجسته حوزه تاریخ و هنر، که قرار است امروز یکشنبه ۲۰ مهرماه در همایش ملی «جهان ایرانی: ساسانی و پساساسانی» سخنرانی کند، در گفتوگو با خبرنگار میراثآریا با محوریت روابط تاریخی ایران و چین در دورههای اشکانی، ساسانی و پساساسانی، به ابعاد گوناگون این پیوند تمدنی پرداخت.
او با اشاره به اینکه این همایش به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گروه پژوهش باستان پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری و دانشگاه گناباد برگزار میشود، اظهار کرد: موضوع سخنرانی من بررسی پیوندهای تاریخی و فرهنگی ایران و چین در دورههای اشکانی، ساسانی و پساساسانی است؛ پیوندی که برخلاف تصور عمومی، ریشهای عمیق و مستند دارد و از دوران اشکانی آغاز میشود.
دانشپور پرور با اشاره به نخستین تعاملات تاریخی ایران و چین افزود: بر اساس منابع تاریخی، ارتباط رسمی دو سرزمین به دوره مهرداد دوم اشکانی و امپراتور هان، «هودی»، بازمیگردد؛ زمانی که راه زمینی ابریشم گشوده شد و سفیرانی از چین به ایران آمدند. از آن پس، جاده ابریشم به شاهراهی برای رفتوآمد کاروانهای تجاری، هنرمندان، مبلغان و گروههای سیاسی بدل شد.
این باستانشناس پیشکسوت با تأکید بر اوجگیری این روابط در دوره ساسانی تصریح کرد: در زمان ساسانیان، بهویژه در تعامل با سلسله تانگ، روابط ایران و چین به نقطه اوج خود رسید. در طول بیش از سه دهه، حدود ده هیئت از ایران به چین اعزام شد و این مسیر به گذرگاهی برای انتقال اندیشه، دین، هنر و کالا تبدیل شد.
او در ادامه با اشاره به تأثیرات دینی و فرهنگی این روابط گفت: از طریق جاده ابریشم، آیین زرتشتی، مذهب مانوی و مسیحیت نستوری به چین راه یافت. در دورههای بعد نیز اسلام، گرچه از راههای دریایی نیز به چین رسید، اما ایرانیان – بهویژه خراسانیان – نقش مؤثری در گسترش آن در چین داشتند.
دانشپور پرور جلوههای هنری این تبادلات را نیز برجسته دانست و افزود: یکی از نمودهای هنری این تعامل، ظروف لعابدار سهرنگ دوره تانگ یا "سنتی" است که در فارسی به آن "لعاب پاشیده" میگویند. این سبک هنری تأثیری مستقیم بر سفالگری نیشابور در قرون سوم و چهارم هجری گذاشت و حتی پس از فروپاشی ساسانیان نیز استمرار یافت.
وی با استناد به منابع تاریخی، از حضور پررنگ ایرانیان در چین خبر داد و گفت: پس از گسترش آیین زرتشتی، حدود چهار هزار ایرانی در پایتخت سلسله تانگ، چانآن (شیآن کنونی) ساکن بودند. همچنین مانویان ایرانی نیز در چین حضور فرهنگی و اجتماعی فعالی داشتند. در دوره مغولان و ایلخانان، این روابط بار دیگر شکوفا شد.

دانشپور پرور همچنین به پیوندهای هنری و فرهنگی دو کشور در عصر صفوی اشاره کرد و افزود: در زمان شاه عباس صفوی، تبادل هنری با چین به اوج رسید. شاه عباس علاقهمند به هنر چینیسازی بود و برخی از ظروف چینی آبی و سفید را از پادشاه چین بهعنوان هدیه دریافت کرد. برای آموزش فن چینیسازی، حدود سی خانوار هنرمند چینی به ایران دعوت شدند تا در شهرهایی چون مشهد، یزد، کرمان و تبریز به هنرمندان ایرانی آموزش دهند.
این پژوهشگر برجسته در پایان با تأکید بر اهمیت راهبردی این پیوند تاریخی گفت: ارتباط ایران و چین صرفاً در چارچوب تجارت تعریف نمیشود؛ بلکه پیوندی فرهنگی، فکری و تمدنی است. این تعاملات نشان میدهد تمدن ایرانی، در گفتوگو با شرق دور، نهتنها پذیرنده بلکه الهامبخش بوده است.
انتهای پیام/
نظر شما