میراث آریا: جهانگردان زیادی از این شهر دیدن کردهاند که در اینجا مجال پرداختن به آنها و توصیفات آنان نیست و چند مورد را که در رابطه با شورشیان زنجان است بیان میشود.
از جملهی آنان گلاویخو جهانگرد معروف است که در قرن ۱۴ منطقه را بازدید کرده و دربارهی زنجان چنین نقل میکند: «شب هنگام به محلی رسیدیم که به زنجان معروف است و بیشتر قسمتهای این شهر غیر مسون است اما گویند که در گذشته این شهر یکی از بزرگترین شهرهای ایران بوده است. این شهر در دشتی در میان دو کوه بلند که لخت و خالی از جنگل هستند قرار دارد. ما دیدیم که حصار شهر دیگر قابل تعمیر نیست. اما در داخل حصار هنوز خانه و مساجد بسیاری همچنان استوار و پابرجا بودند…»
به توصیف شهر زنجان از زبان ادوارد براون میپردازیم وی که در جریان شورش بابیان نیز در ایران به سر میبرد و گویا تمایل فراوانی داشته است تا در ضمن سفر خود به شهر زنجان با یکی از شورشیان به گفتگو بپردازد و ماجرای داخل شهر و حوادث و اتفاقات آن را از زبان یکی از اهالی بشنود ولی موفق به این کار نشده وی در گزارش خود از شهر زنجان چنین آورده است. «طول شهر از مشرق به مغرب بیش از عرض آن از شمال به جنوب است. قلعهی زنجان از لحاظ جنگی دارای وضع مستحکمی نیست و یک قشون دولتی در ظرف چند روز میتواند آن را تصرف کند فاقد یک در محکم بود گرچه اطراف شهر حصاری به ارتفاع ۲۰تا۲۵فوت (۸تا۱۰متر) وجود دارد ولی این حصار بر خلاف دژها و برجهای جنگی اروپا با مصالح بیدوام ساخته شده است و ویران کردن آن اشکال ندارد. لذا تردیدی نیست که اگر بابیها توانستند مدت مدیدی در شهر زنجان پایداری کنند بر اثر استحکام و وضع جنگی دژ نبود بلکه همت و استقامت بابیها سبب شد که آنها توانستهاند مدتی دراز پایداری نمایند. حتی زنهای بابی نیز در جنگ شرکت کردند مانند زنهای کار تاژ باستانی گیسوان خود را بریدند و به توپها و تفنگها بستند و به مردان گفتند اگر شکست بخورید مثل این است که زنهای خود را از دست داده باشید و هنگام محاصره ی بابیها در زنجان شدت جنگ مخصوصا در شمال و شمال غربی شهر نزدیک قبرستان و دروازه ی تبریز محسوس بود. بدبختانه هیچ یک از کسانی که در آن جنگ بزرگ شرکت کردند در زنجان بودند که من بتوانم از آنها اطلاعات راجع به جنگ کسب کنم».
همین طور یکی از مهندسین و باستانشناسان فرانسوی نیز دربارهی زنجان و دیدار خود از این شهر چنین عقیده داشته است: «در شورش بابیه هم به اندازه سختی و ویرانی دید که مصائب هجوم تاتارها را فراموش نکرده است در عوض در این شورش اخیر بقدری شجاعت و مقاومت بروز داده که شهرت آن تا تاریخ باقی است محفوظ است. در میان سیاحت به شخصی به نام نایب چاپارخانه محمود آقا خان یکی از بابیان که باغهای فاوانی داشت برخورد کرد او باغهای خود را به من نشان داد و اعلام کرد که اینجا بهشت روی زمین است».

اگر بخواهیم بافت قدیم شهر زنجان را ترسیم کنیم به این صورت خواهد بود به طور کلی در گذشته ۱۸محله در داخل قلعه و۹محله در خارج قلعه بوده است. تا اواخر دوران پهلوی شهر گسترش زیادی کرد روند گسترش شهر تا اواخر دوران قاجار بسیار بطنی و در سطح قلعه و به میزان ۱۸۵هکتار بوده که از حد فاصل اواخر دوران قاجار تا پهلوی با افزایش محلات خارج از قلعه وسعت شهر به میزان تقریبی ۴۸۰هکتار گسترش یافت.
منطقهی مرکزی شهر، با قرار گرفتن مراکز حکومتی، اداری و مذهبی در آن موجودیت یافته و فاقد یک اسم خاص بوده که مناطق به صورت اشاقه باش و یوخاری باش تقسیم شده بود.
اراضی و محدثات واقع در شرق محدودهی مرکزی در مجموعهی بازار تحت عنوان یوخاری باشی و افراد ساکن در آن و غرب محدوده ی مرکزی به نام اشاقه باش بوده و از نظر زندگی روزمره و مقررات اجتماعی دارای امکانات خاص و از نظر فیزیکی و کالبدی دارای وحدت و هماهنگی کاملی بوده است محلات از نام بانی مساجد و تکایا الهام گرفته یا با انتساب به صنف خاصی نامگذاری شده و محلات قدیم دارای عناصر شهری منسجمتری بوده است و به عنوان مراکز محلهای نقش اساسی را در زندگی روزمرهی عمومی ایفا میکرد و داای الگویی خاص بود.
قلعه زنجان از طریق ۶ باب و دروازهی ورودی به نامهای دروازه ارگ ودروازه رشت و دروازه قزوین و دروازه همدان و دروازه قلتوق و دروازه تبریز با روستاهای حوزهی نفوذ و شهرهای همجوار مرتبط بوده و در داخل این حصار عناصر تاریخی شهر مستقر شده بودند.

شهر زنجان در دورهی قاجاریه نیز مثل اغلب شهرهای کوچک ایران شهری بود با امکانات بسیار ساده و زندگی مردم به صورت سنتی بر پایه و اساس کشاورزی و برخی از مشاغل نیز رایج بوده است و به علت قرار گرفتن بر مسیر تجاری ری قدیم به آذربایجان و امروز همان جاده تبریز –تهران دارای اهمیت بوده و هست و از طرفی منطقهای کشاورزی محسوب میشد. چهرهی کنونی این شهر با گذشته بسیار تفاوت دارد. چهرهی گذشته آن را بخصوص تصویرش در زمان قاجار را باید در میان نقاشیهای جهانگردان اروپایی یافت.
بهطور کلی زنجان عصر قاجار شهری متوسط بوده که حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر جمعیت داشته و از لحاظ کالبدی نیز با رشدی تا حدّ دروازه رشــت و ارک فعلیj–در طرف- – به مساحت ۱۸۵ هکتاری رسیده است.
در شورش باب دلیل اصلی طولانی شدن مدت محاصره دفاع همه جانبهی مردمی از داخل شهر و بهره جستن از تمامی امکانات شهر و پناه گفتن در داخل شهر بوده است و همانطور که بررسی کردیم چندان حصار محکمی هم نداشته است. موقعیت کنونی شهر زنجان از نظر جغرافیایی بین ۴۸درجه و ۲۸تا ۳۰دقیقه طول شرقی از نصف النهار و۳۶درجه و۴۰تا ۴۱دقیقه عذض شمالی از خط استوا در ساحل راست رودخانهای به همین نام واقع است.

اســتقرار ســلطنت پهلوی ســر آغاز عصر جدیدی در تاریخ معاصر ایران است، زیرا شروع تحولات شهرسازی و شهرنشینی به مفهوم جدید آن تا حدّ زیادی مربوط به این عصر است. رضاخـان در دورهای از هرجومرج داخلی و با ّاتکا به نیروی نظامی و با شــعارهایی چون برقراری امنیت و حمایت از طبقات مسلط جامعه (شامل مالکان و تجّار سوداگر) و تقلید از کشورهای پیشرفته بر ســر کار آمد. در این دوره باوجود تحولات اجتماعی و اقتصادی که آبشــخور رشــد عظیم جمعیت شهرنشــین شد، نخســتین مداخلات در بافت شــهر زنجان در دهــه اول ۱۳۰۰ همزمان با هجوم موج نوگرایی درخیابان کشــیها آغاز شــد. در این راستا جاده تهران- تبریز که در پی سیاست تقویت جادههای بینالمللی کشــور احداث شده بود، با عبور از داخل شهر و امکان دادن بــه تجارت خیابانــی در مقابل مرکز تجارت قدیمی شــهر (بــازار)، موجب از رونق افتادن آن شــد.
و بر اساس آخرین اطلاعات و آمار این شهرداری جمعیتی بالغ بر ۲۹۵و۲۸۶هزار نفر و وسعتی در حدود ۳۰۲و۱۳ کیلومتر مربع دارای ۱ شهر و ۲ بخش از شمال با استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل و شمال غرب و غرب با گیلان و قزوین و جنوب با همدان و ازجنوب شرق با کردستان و شرق با آذربایجان غربی هم مرز است.
انتهای پیام/
نظر شما