اردبیل؛ خاستگاه هویت ایرانی

محمدجواد حق‌شناس، مشاور فرهنگی وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی در یادداشتی برای میراث‌آریا نوشت: در هوای نمناک اردبیل، جایی که مه بر گنبد فیروزه‌ای بقعه شیخ‌صفی‌الدین می‌نشیند و نسیم از میان صحن و صُفه‌های کاشی‌پوش می‌گذرد، می‌توان تپش کهن‌ترین لایه‌های هویت ایرانی را شنید. در این مکان، تاریخ و معنا در هم آمیخته‌اند؛ دین و فرهنگ، زبان و معماری، همه به زبانی واحد سخن می‌گویند؛ زبانی که قرن‌هاست روح ایران را زنده نگاه داشته است. بقعه شیخ صفی نه تنها آرامگاه پیر طریقت اردبیل، بلکه آیینه‌ای از اندیشه‌ای است که بعدها در قامت دولت صفوی، ایران را دوباره در وحدت سیاسی، دینی و فرهنگی بازآفرید.

اردبیل، زادگاه خاندان صفوی، نقطه تلاقی تصوف و سیاست در سده‌های پرآشوب پس از فروپاشی ایلخانان بود. در خانقاه شیخ صفی، اندیشه‌ای شکل گرفت که بر مبنای ایمان، عدالت و ایران‌دوستی، بنای دولت ملی را بنیان نهاد. شاه اسماعیل صفوی، فرزند این خاک و پرورده مکتب اردبیل و سپس فرزندان شایسته و برومندش چون شاه تهماسب و شاه عباس بزرگ، با تکیه بر همان میراث معنوی، ایران را از تشتت محلی به وحدتی سیاسی رساندند و تشیع را به ستون هویت ملی بدل کردند. پس از ساسانیان، این صفویان بودند که نخستین دولت ملی ایران را بنیان گذاشتند؛ دولتی که هویت ایرانی را در چارچوب سرزمینی و فرهنگی تازه‌ای بازتعریف کرد.

در این میان، زبان فارسی ـ که پیش‌تر زبان شعر و ادب بود ـ در سایه صفویان به زبان دولت، دیوان و ایمان بدل شد. از مکاتبات رسمی دربار تا متون دینی و آثار هنری، فارسی به محور ارتباط میان مردم و حاکمیت تبدیل گشت. این روند در بقعه شیخ صفی‌الدین به شکلی عینی و زیباشناختی تبلور یافت. در کنار آیات قرآن و احادیث عربی، بر کاشی‌های لاجوردی و طاق‌نماهای چینی‌خانه، اشعار فارسی با مضامین عرفانی و اخلاقی نقش بسته است؛ سروده‌هایی که نه تنها ستایشگر پیر اردبیل‌اند، بلکه روح ایران فرهنگی را بازتاب می‌دهند:

«به حق شیخ صفی و دودمانش
که نور از مشرق ایمان عیانش»

این هم‌نشینی آیه و شعر، عربی و فارسی، دین و فرهنگ، نشان از درک ژرف صفویان از پیوند ایمان و ایران دارد. خط نستعلیق، این فرزند ناب ذوق ایرانی، در بقعه به زبان ایمان تبدیل می‌شود؛ همان‌گونه که معماری صفوی، با تناسب و تقارن خود، بازتابی از نظم باطنی و وحدت الهی است. هنر در اینجا نه زینت که عبادت است؛ و خوشنویسی، تجلی ایمان در قالب زیبایی.

معماری بقعه شیخ صفی‌الدین را می‌توان تجسمی از چهار مؤلفه بنیادین هویت ایرانی دانست: دین، زبان، هنر و ایران‌دوستی. کاشی‌های فیروزه‌ای که آیات و اشعار را در کنار هم جا داده‌اند، نماد هم‌نشینی خرد و عرفان‌اند؛ رنگ لاجورد، رنگ آسمان ایران است و طنین واژگان فارسی در میان سنگ و کاشی، پژواکی از هویت زبانی این سرزمین. خوشنویسانی چون علیرضا عباسی و عبدالباقی تبریزی با قلم خویش ایمان را بر دیوارها نگاشتند و هنر را به زبان الهی بدل کردند.

صفویان با تکیه بر این میراث اردبیلی، نه‌فقط دولت شیعی ایران را بنیان گذاشتند، بلکه سنتی فرهنگی را پدید آوردند که در آن دین، زبان و هنر در خدمت معنا و هویت ملی قرار گرفت. نقالی و شاهنامه خوانی در همه شهرهای ایران رونق گرفت از همین روست که بقعه شیخ صفی را باید نه تنها یادمانی تاریخی، بلکه سندی زنده از ایران معنوی دانست؛ جایی که روح ملی در کالبد معماری دمیده شده است.

امروز که از فراز گنبد شیخ صفی به اردبیل می‌نگریم، درمی‌یابیم که این شهر تنها زادگاه یک دودمان سیاسی نیست، بلکه مبدأ پیدایش مفهوم تازه‌ای از «ایران» است؛ ایرانی که در وحدت ایمان و فرهنگ، در زبان فارسی و هنر ایرانی معنا می‌یابد. این میراث معنوی همچنان در روح شهرهای ما زنده است؛ از اردبیل تا تهران، از کاشی بقعه تا سنگ خیابان.

در سال‌هایی که مسئولیت کمیسیون نام‌گذاری شورای اسلامی شهر تهران را بر عهده داشتم، پیشنهاد دادم خیابانی در شمال آزادی به نام‌ اردبیل  و چند معبر دیگر به نام  شهرهای این استان افتخارآفرین نام‌گذاری شود. تصویب آن پیشنهاد، برای من نه فقط اقدامی اداری که ادای دِینی فرهنگی بود؛ چراکه باور دارم هویت ملی ما در تداوم نام‌ها و نمادها زنده می‌ماند. اردبیل، با همه پیشینه و معنویت خود، شایسته آن است که در حافظه شهری پایتخت نیز جایگاهی درخور داشته باشد؛ زیرا از دل این شهر بود که نخستین دولت ملی پس از ساسانیان برخاست و ایرانی نوین، بر پایه  مهر و عشق به حضرت علی  و خاندان پاکش به ویژه شهیدان کربلا ، زبان فارسی و هنر ایرانی، پدید آمد.

انتهای پیام/

کد خبر 1404081200737
دبیر مهدی نورعلی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha