میراث آریا: شهر سوخته نام تپه و یا در حقیقت سلسله تپههای طبیعی بزرگی است که در ۵۶ کیلومتری راه بین زابل و زاهدان در استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته است. این شهر، یعنی مهمترین محوطه باستانی سیستان در کنار دلتای رود هیرمند در بالاترین لبه نقطه شمال غربی دلتای قدیمی در روی یک سلسله تپههای تراس رمرود و زمینهای زراعی تراس نیمروز واقع شده و موجودیت آن طی هزارههای چهارم و سوم پیش از میلاد مدیون رودخانه پرآب هیرمند و دلتای آن بوده است.
هم اکنون جاده اصلی زاهدان به زابل از کنار این تپه میگذرد و شهر سوخته در جانب چپ این راه واقع شده است. ارتفاع این محوطه از سطح دریا ۴۸۰ متر بوده و در موقعیت ۳۰ درجه و ۷۰ دقیقه عرض شمالی و ۶۱ درجه و ۲۲ دقیقه طول شرقی واقع شده است. مساحت کل تپههای شهر سوخته حدود ۱۵۱ هکتار و میانگین ارتفاع آن از سطح زمینهای اطراف ۱۲ متر و بلندترین نقطه آن ۱۸ متر است. جهت این تپهها از شمال به جنوب و طول آنها ۲۲۲۰ متر با پهنای ۱۰۹۰ متر است.
در بسیاری از بخشهای جهان پیکرکهای کوچک گلی یا سنگی - سفالی - رایجترین یافتههای هنری از استقرارهای کشاورزی ابتدایی را تشکیل میدهند. وجود تعداد زیادی از آنها در دورریزهای این مردمان نشان از فراوانی بهرهگیری از آنها در خانههایشان دارد. همچنان که نهادهای سیاسی متمرکز تر شده و روستاها به شهر بدل شده اند، این سنتهای خانگی نیز بیشتر ناپدید یا کمرنگ تر میشوند.
شکوفایی پیکرکسازی در میان جوامع انسانی به پایان دوره فراپارینه سنگی و آغاز نوسنگی، نزدیک به ده هزار سال پیش، همزمان با گرم شدن آب و هوا و دگرگونی در شیوه زندگی اجتماعات انسانی و گزینش شیوه یکجانشینی به جای کوچ روی باز میگردد. از آن زمان به بعد، گونههای ناهمسان پیکرک میان بقایای فرهنگی انسانها پدیدار میشوند. ساخت این اشیا بیش از همه در آسیای باختری رایج میشود. بیشترشان از گل ورز داده شده و با دست ساخته میشدند. یکی از نمونههای جالب دوره نوسنگی پیکرههای سنگی یا گلی زنانی با سینه و تهیگاه بسیار برجسته ای که معمولا از آن به عنوان «الهه مادر» یاد میشود.
همین نکته درباره پیکرههای کوچک جانوری نیز صادق است. این گونه از پیکرهها حداقل از اوایل دوره هولوسن در اسکانگاههای خاور میانه تولید میشده است. اگر پیکرههای کوچک انسانی و بهویژه انسانی مونث را در ارتباط با باروری بدانیم، این دسته دوم بدون شک در ارتباط با پرورش جانوران ارتباط بسیار نزدیکی داشته است، زیرا این دسته از پیکرهها از همان ابتدا در مناطق مسکونی دوره نوسنگی و همچنین اسکانگاههای فصلی یافت میشوند.
در جوامع باستانی فاقد نگارش و خط که اطلاعاتی مکتوب درباره آیینها و اندیشههای مذهبی آنان موجود نیست، برای شناخت و بازسازی این موضوعات باید به شیوههای باستانشناسانه متوسل شد. پیکرکها با توجه به اینکه از دیرباز به عنوان اشیایی آیینی در نظر گرفته شدهاند، میتوانند در این زمینه بسیار سودمند واقع شوند و ما را در یافتن پاسخ برخی پرسشهای مهم در خصوص تکامل آیینی جوامع باستان یاری کنند. پیکرکهای انسانی و حیوانی را میتوان اشیایی آیینی در نظر گرفت که ارتباط نزدیکی با اعتقادات جوامع یکجانشین و کشاورز داشته است.
پیکرکهای جانوری که در میان مواد کاوشهای شهر سوخته که به اشکال و اندازههای گوناگون و از مواد مختلف ساخته شده و جایگاه خاصی دارند. تعداد این پیکرهها اعم از سالم، شکسته، ناقص و گاهی غیر قابل تشخیص دقیق از آغاز کاوشهای این شهر تاکنون حدود ۵هزار عدد تخمین زده شده است.
تعداد دقیق پیکرههای جانوری پیدا شده در شهر سوخته معلوم نیست. یکی از علل، این نقص آماری در آن است که طی کاوشها صدها و صدها قطعه گل شکسته، نامنظم و ناقص و خرد شده بدست آمده که برخی از آنها را میتوان به نوعی بخشی از یک پیکره انسانی یا جانوری تعبیر کرد، اما بخش اعظم آنها به دلیل صدمات زیادی که دیده اند غیر قابل تشخیص و تفسیر هستند. بیشترین پیکرهها از نظر زمانی متعلق به دورههای دوم و سوم استقرار هستند و تعداد کمی نیز به اواخر دوره اول نسبت داده شدهاند در حالی که از دوره چهارم و پایانی استقرار تقریبا هیچ نمونهای بدست نیامده است. پیکرههای جانوری شهر سوخته نیز به مانند پیکرههای انسانی و همراه بقایای اشیای دیگر زندگی تخصصی و روزمره مانند اشیای سفالی، فلزی، سنگی، چوبی، گلی و مانند آن در لایههای پرکننده مناطق مسکونی به دست آمده است و تعداد بسیار کمتری از بررسیهای انجام شده در سطح تپه جمعآوری شدهاند.
تاکنون تنها چند پیکره محدود از داخل قبور پیدا شده است. به نظر میرسد یکی از علل این تراکم زیاد پیکرهها در مناطق مسکونی بیشتر و به دلیل بالا بردن کف خانهها در نوسازیهای بعدی باشد که برای انجام این کار، فضاهای خالی دورههای پیشین توسط بقایای شکسته و فرسودههای دورههای پیشین پر میشده است.