یلدای ایرانی؛ معنایی از امید و تاب‌آوری

یلدا، کهن‌ترین روایت ایرانی از عبور جمعی از تاریکی است؛ آیینی که در آن انسان‌ها به امید روز، شب را کنار هم می‌گذرانند و با نور و حکمت، تاب‌آوری اجتماعی خود را بازآفرینی می‌کنند. در روزگاری که جامعه بیش از هر زمان دیگری نیازمند امید و همبستگی است، یلدا و بازخوانی آن در قالب گردشگری فرهنگی می‌تواند به بستری مؤثر برای تقویت پیوندهای انسانی و افزایش تاب‌آوری جمعی بدل شود.

هانی رستگاران در یادداشتی نوشت: یلدا، تنها بلندترین شب سال نیست؛ یلدا روایت دیرپای امید در فرهنگی است که آموخته چگونه در تاریک‌ترین شب‌ها، به طلوع روز ایمان داشته باشد. این آیین کهن، بیش از آن‌که یک مناسبت تقویمی باشد، یک تجربه جمعی و انسانی است؛ تجربه‌ای که در آن، مردم «به امید روز»، شب را در کنار یکدیگر می‌گذرانند. در جهانی که گسست‌های اجتماعی، تنهایی و اضطراب‌های جمعی رو به افزایش است، بازخوانی معنای یلدا می‌تواند دریچه‌ای نو به مفهوم تاب‌آوری اجتماعی بگشاید.

در فرهنگ ایرانی، تاریکی هرگز پایان نیست. یلدا به ما می‌آموزد که شب، هرچقدر هم طولانی، سرانجام به روشنایی ختم می‌شود. این معنا، نه‌تنها یک باور نمادین، بلکه یک حکمت زیسته است که طی قرن‌ها در ذهن و رفتار ایرانیان نهادینه شده است. کنار هم نشستن، گفت‌وگو، روایت، شعرخوانی و شنیدن قصه‌های کهن، همگی ابزارهایی بوده‌اند برای عبور جمعی از دشواری‌ها؛ سازوکاری فرهنگی برای حفظ امید و تقویت پیوندهای انسانی.

تاب‌آوری اجتماعی، مفهومی نو در ادبیات توسعه است، اما در زیست ایرانی، پیشینه‌ای کهن دارد. جامعه‌ای تاب‌آور است که بتواند در برابر فشارها، بحران‌ها و نااطمینانی‌ها دوام بیاورد و خود را بازسازی کند. یلدا یکی از مهم‌ترین بسترهای فرهنگی این بازسازی است. وقتی خانواده‌ها، دوستان و همسایگان گرد هم می‌آیند، شبکه‌ای از حمایت اجتماعی شکل می‌گیرد که فراتر از مناسبات رسمی عمل می‌کند. این شبکه، سرمایه‌ای نامرئی اما حیاتی برای سلامت روان و انسجام اجتماعی است.

در این میان، گردشگری می‌تواند نقشی فراتر از یک صنعت اقتصادی ایفا کند. گردشگری فرهنگی و آیینی، اگر به‌درستی طراحی و روایت شود، قادر است تجربه «کنار هم بودن» را از سطح خانواده فراتر برده و به سطح جامعه و حتی فراملی ارتقا دهد. رویدادهای یلدایی، شب‌های فرهنگی، جشنواره‌های آیینی و احیای فضاهای تاریخی به‌عنوان محل گردهمایی، می‌توانند به تقویت احساس تعلق، همدلی و امید جمعی کمک کنند. گردشگری در این معنا، ابزار پیوند است؛ پیوند انسان با انسان، انسان با فرهنگ و انسان با تاریخ.

یلدا، آیین نور است. نوری که نه صرفاً به معنای روشنایی فیزیکی، بلکه نماد آگاهی، خرد و حکمت است. در سنت ایرانی، عبور از تاریکی بدون فهم و دانایی ممکن نیست. شعر حافظ، قصه‌های کهن، فال و روایت، همگی حامل پیام‌هایی از تجربه زیسته انسان در مواجهه با رنج، عشق، انتظار و امید هستند. این حکمت جمعی، در دل آیین‌ها زنده مانده و نسل به نسل منتقل شده است. امروز، جامعه بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازگشت به این ذخیره معنوی است.

از منظر سیاست‌گذاری فرهنگی، یلدا ظرفیتی کم‌نظیر برای بازآفرینی سرمایه اجتماعی است. در شرایطی که شکاف‌های اجتماعی و فشارهای روانی افزایش یافته‌اند، تقویت آیین‌های همگرایانه می‌تواند نقش مکمل سیاست‌های رسمی ایفا کند. گردشگری داخلی، به‌ویژه در قالب رویدادهای فرهنگی، این امکان را فراهم می‌کند که مردم در فضاهای امن، زیبا و معنادار گرد هم آیند و تجربه‌ای مشترک از امید و آرامش داشته باشند.

یلدا همچنین فرصتی برای گفت‌وگوی بین‌فرهنگی است. همان‌گونه که نوروز به‌عنوان پیام‌آور صلح و زندگی در جهان شناخته شده، یلدا نیز می‌تواند روایت ایرانی از مواجهه انسان با تاریکی و انتظار را به جهان معرفی کند. گردشگری فرهنگی، با روایت صحیح این آیین، قادر است تصویری انسانی، عمیق و حکمت‌محور از ایران ارائه دهد؛ تصویری که فراتر از کلیشه‌ها، بر اشتراکات انسانی تأکید دارد.

در نهایت، یلدا یادآور یک حقیقت ساده اما بنیادین است: هیچ جامعه‌ای بدون امید تاب نمی‌آورد. امید، نه یک احساس زودگذر، بلکه یک سازوکار اجتماعی است که در آیین‌ها، نمادها و روایت‌ها شکل می‌گیرد. وقتی مردم به امید روز، شب را کنار هم می‌گذرانند، در واقع در حال بازسازی اعتماد، همدلی و آینده مشترک خود هستند. این همان نقطه‌ای است که فرهنگ، گردشگری و توسعه اجتماعی به هم می‌رسند.

یلدا، شب طولانی نیست؛ راهی است به سوی نور؛ و اگر این راه را با هم طی کنیم، تاب‌آوری نه یک شعار، که یک تجربه زیسته جمعی خواهد بود.

انتهای پیام/

کد خبر 1404092802068
دبیر مهدی نورعلی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha