جمعیت در اوج گرما با پاهای برهنه با پیکره بزرگی که بر دوش گرفتهاند، دور تا زمینی که نامش را تکیه گذاشتهاند، میدوند و عزاداری میکنند. آن پیکره بزرگ چوبین را با پیراهنی مشکی و سبز با آینه و گل آراستهاند، انگار کشتی بزرگ و چوبینی روی امواج دستهای جمعیت به حرکت درآمده است.
در حین بلند کردن پیکر بزرگ، شیپور و طبلها به صدا در میآید، نوای «حسین» «حسین» جمعیت در محوطه می پیچد و زنان سر در گریبان چادرهای سیاهشان، بلند بلند به گریه در میآیند.
همه چیز خبر از سوگواری بزرگی میدهد، داغی عمیق و ریشهدار که جان و روح مردم یک شهر را سوزانده است. همانطور که آن پیکره برمیخیزد، عده ای از مردان بر سرزنان پیشتر میدوند و صدای بلند فریادشان در محوطه تکیه میپیچید، خورشید هنوز در حال سوختن است که در سومین دور پیکره چوبین را به زمین میگذارند، نامش نخل یا نقل است.
گفته میشود که آنچه امروز به عنوان پیکر حسین بن علی بر دستان مردان یزد قرار گرفته مشابهت با سوگواری ایرانی در سوگ سیاوش دارد.
اینطور روایت شده که وقتی پهلوان اسطورهای ایران میمیرد تخت پادشاهی او را به دست میگیرند و دور تا دور آتش میگردانند و سوگواری میکنند آتشی که در آتشدانهای قدیمی بوده و ردپای آن در تکیههای یزد به جا مانده و بعضا به آنها «کلک» در حسینیه میگویند.
البته معدود افرادی هم معتقدند که خواهر همسر امام حسین(ع) برای سوگواری دامادشان در ایران چنین مراسمی را احیا کرده و این مراسم تا امروز در یزد و نقاطی با ریشه فرهنگی مشترک، ادامه یافته است که البته این رویداد در ابتدا در عقدا انجام شده و سرو را به جای تابوت به دست گرفتهاند اما در این خصوص نه تنها مستندی تاریخی و روایت مطمئنی وجود ندارند بلکه اطلاعات تاریخی نشان میدهد که خواهر همسر امام حسین(ع) قبل از وی، توسط سربازان ارتش عمرسعد کشته شده یا به روایت زرتشتیان به آسمان رفته است.
«حمیدرضا امیری کمال آباد» ایرانشناس و پژوهشگر نیز ضمن رد این روایت محلی از خواهر همسر امام حسین(ع) و نبود هیچ مستند و نوشته تاریخی به عاشورای یزد اشاره میکند و میگوید: چندی از عاشورای ۶۱ هجری نگذشته بود که آن واقعه با تاریخ و زندگی مردم یزد پیوند خورد؛ یعنی همان زمانی که ابوالعلاء طوفی یا توقی عامل حکومت بنیامیه در یزد شد. او پرچم یزید را به یزد آورده بود. همان پرچمی که در کربلا همراه با عمر سعد بود و بعد از آن نشانه فتحش به حساب میآمد.
او اضافه میکند: ابومسلم خراسانی که قیام کرد، احمد زمجی یا زمچی را روانه یزد نمود تا طومار عامل حکومت بنیامیه را در هم بپیچد. او علَم یزید را به آتش کشید، ابوالعلاء را در همان آتش انداخت، اتباعش را کشت، قصرش را با خاک یکسان کرد و در جنب آن، باغی خوبتر ساخت و کوشک جدیدی ساخت. نام محله «کوشکنو» در یزد ریشه در همین روایت تاریخی دارد.
این ایرانشناس با بیان این که جور حکومت بنیعباس هم باعث پیوند محکمتر تاریخ یزد با خاندان اهل بیت شد، میگوید: زمانی که امامزاده جعفر از نوادگان امام جعفر صادق(ع) به صورت ناشناس به یزد آمد و در این شهر در دکّان آهنگری مشغول کار شد. والی یزد که امیر اوجش نام داشت، از حضور فرزندی از فرزندان رسول خدا در یزد با خبر شد، به استقبالش رفت، یاریاش کرد و دختر خود را به همسری او در آورد و برایش خانهای ترتیب داد. آن کوچه و آن خانه از همان زمان به کوچه و خانه حسینیان مشهور شد.
او با اشاره به این که حکومت آل بویه و حضور خاندان کاکویه در یزد زمینه را برای ابراز اعتقادات شیعی اهل یزد بیشتر فراهم کرد، بیان میکند: در آن دوران بود که به یاد عبور امام رضا(ع) قدمگاههایی در یزد بنا شد. این که خاندان کاکویی در یزد چگونه به سوگواری امام حسین(ع) میپرداختند، چیزی گزارش نشده اما از آنجا که آنها با آل بویه نسبت نزدیکی داشتند، میتوان نقشآفرینیشان را در برپایی آیینهای عاشورایی از منابع تاریخی بازخوانی کرد.
امیری با بیان اینکه در عاشورای ۳۵۲ قمری به فرمان معزالدوله، بازارها تعطیل شد، تصریح میکند: مردم در کوی و برزن آشکارا نوحهخوانی کردند و نقل است که برپایی مراسم سوگواری در دههی اول محرم از ابتکارات اوست.
پیکره عظیم و چوبین «نخل» آن تابوت نمادین از حسین بن علی(ع) را در آخرین دور بر زمین میگذارند، عدهای روی سر جمعیت گلاب میپاشند، عده ای شکلات و آنگونه عزاداری میکنند که سوگ فرزندی جوان برای مادری که باور نداشته فرزندش را از دست داده است.
نخل یا نقل نمادی از درخت نخل است که در اسلام و در فرهنگ عرب بسیار معنادار و ارجح شمرده میشود، اما در عین حال به واسطه شباهتش به سرو و ریشه و معنای درخت سرو در میان پارسیان قبل از اسلام و ایرانیان، این دو نماد در این مراسم با یکدیگر پیوند خوردهاند. نخلبرداری در واقع نمادی از درخت نخل است که به دلیل شباهتش به سرو از نظر استواری و ایستادگی، در این مراسم مورد توجه قرار گرفته است.
انتهای پیام/
نظر شما