مهران حسنی پژوهشگر و تحلیلگر سیاستهای توسعه گردشگری دبیر و نایب رئیس انجمن گردشگری پایدار سبز مازندران و عضو انجمن متخصصان گردشگری ایران در یادداشتی نوشت: در چنین بستری، پرداختن به گردشگری ادبی نه صرفاً یک حرکت تزیینی در صنعت گردشگری، بلکه ضرورتی راهبردی برای پاسداشت میراثفرهنگی، بازآفرینی هویت و خلق ظرفیتهای نوین اقتصادی است.
گردشگری ادبی در جهان امروز تنها بازدید از خانه شاعران و نویسندگان یا آرامگاه آنان نیست؛ بلکه یک تجربه چند وجهی است که گردشگر را به «زیست جهان» شاعر و نویسنده پیوند میزند. در انگلستان «مسیر شکسپیر» نه فقط خانه و مزار او، بلکه شهر، فضا، جشنوارهها و حتی خوراک و پوشاک محلی را در بر میگیرد. در ترکیه شهر مولانا، قونیه، با آیینهای سماع و جشنوارههای بینالمللی ادبیات را با معنویت، اقتصاد و گردشگری در هم میآمیزد. این نمونهها نشان میدهد که گردشگری ادبی، زمانی موفق است که فراتر از «مکان محوری» به مفهوم سازی و تجربه آفرینی دست بزند.
ایران سرزمینی است که ادبیاتش فراتر از یک میراث، یک هویت است. آرامگاه حافظ و سعدی در شیراز یا فردوسی در طوس مشهد، صرفاً مکانهای فرهنگی نیستند، بلکه عرصههای برای باز تعریف هویت ایرانی در عصر جهانی شدناند. با این حال، جای خالی مسیرهای ادبی مدرن و معرفی شاعران معاصر همچون نیما یوشیج و سلمان هراتی به چشم میآید، در حالی که جهان ادبیات معاصر، بیش از هر زمان دیگر آماده شنیدن صدای نوگرایی ایرانی است.
مازندران با طبیعت کوهستانی و ساحلیاش ،نه تنها مقصد گردشگری بلکه بستری فرهنگی است که شاعران بزرگی چون علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج را در دامان خود پرورده است. نیما با انقلاب شعری خویش ، در حقیقت مسیر ادبی نو را در تاریخ شعر فارسی گشود. خانه و مزار او در روستای یوش بلده امروز تنها یک موزه نیست، بلکه میتواند به عنوان کانون تجربه ادبیات نو در ایران و جهان معرفی شود.
از سوی دیگر، حضور شاعرانی چون سلمان هراتی: در تنکابن و شاعران در قید حیات و پرآوازه معاصر در جای جای مازندران ظرفیت بیبدیل برای شکلگیری شبکه گردشگری ادبی در استان را با همکاری دستگاهها و نهادهای متولی ذیربط و تشکلهای مردمی مرتبط و علاقمندان و دوستداران او فراهم آورد. پیوند بین طبیعت و شعر- از جنگل و دریا گرفته تا کوه روستا، میتواند تجربه یگانه برای گردشگر ادبی خلق کند، تجربهای که همزمان زیبایی طبیعت و ژرفای اندیشه ادبی را به گردشگر عرضه میدارد.
با وجود این ظرفیتها گردشگری ادبی به جایگاه بایسته خود نرسیده است، شاید نگاه سطحی و صرفاً نمادین به مقوله ادبیات در گردشگری، ضعف در طراحی مسیرهای ادبی و نبود، محور مفهومی، مشخص برای هر شاعر ، نبود زیرساختهایی مانند مراکز پژوهشی، خانه موزههای استاندارد و اقامتگاههای ادبی و... از جمله دلایل آن باشد. بنابراین راهبردها و راهکارهای عملیاتی را میتوان در چند بخش ارائه کرد:
طراحی مسیر ادبی نیما یوشیج، با ایجاد راه نیما، که از یوش آغاز شود و با اتصال به جشنوارهها، کارگاههای ادبی اقامتگاههای بومگردی، گردشگری ادبی مازندران را به برندی ملی و حتی بین المللی بدل سازد. مچنین، دیجیتال سازی و جهانی سازی میراث ادبی، با تولید تورهای مجازی از خانه نیما، انتشار اشعار او به دیگر زبانها و طراحی اپلیکیشن گردشگری ادبی مازندران برای معرفی شاعران، برگزار جشنواره شعر نو نیما دریوش، هم افزایی گردشگری ادبی با طبیعت در روستا، از طریق طراحی بستههای ترکیبی توسط آژانسهای گردشگری شامل بازدید از مزار شاعران ادبا و نویسندگان، پیادهروی در طبیعت و نشستهای شعرخوانی در اقامتگاههای بومگردی و حضور فعال شاعران معاصر برای مشارکت و حضور در برنامههای گردشگری ادبی، کارگاههای آموزشی، رویدادهای فرهنگی، و... از جمله آنها خواهد بود.
پایان سخن اینکه، اگر گردشگری ادبی در جهان امروز پلی بین میراث، تجربه و توسعه است، مازندران با برخورداری از چهرههایی چون نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی می تواند به عنوان یکی از شاخصترین قطبهای گردشگری ادبی معاصر ایران معرفی شود.
آنچه ضرورت دارد، رویکرد و نگاهی راهبردی و تجربه آفرین است. چنین نگاهی میتواند پیوندی عمیق میان مردم، ادبیات و گردشگری را رقم بزند. در این مسیر روز شعر و ادب فارسی میتواند نه پایان، بلکه آغاز حرکتی بزرگ برای بازشناسی و جهانی سازی میراث ادبی ایران و مازندران باشد.
انتهای پیام/
نظر شما