مهرناز بردبار کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانششناسی،مسئول کتابخانه تخصصی و مرکز اسناد تختجمشید در یادداشتی نوشت: ابنندیم در الفهرست از قول ابومعشر بلخی درباره عشق و علاقه ایرانیان باستان به صیانت از کتاب و کتابخانه افسانهای نقل میکند. بلخی از قول فردی مطلع و مطمئن مینویسد که در سال ۲۵۰ ق. قسمتی از دژ ((سارویه جی)) اصفهان خراب شد گمان نمیرفت که در آنجا اتاق و جای سکونتی باشد، لیکن انباری پدیدار شد که در آن کتابهای بسیار به دست آمد که کسی به خواندن آنها آشنا نبود. به گفه بلخی وی مجلداتی از این کتابها را دیده بود و ابنعمید نیز آنها را برای ترجمه به بیتالحکمه بغداد فرستاد که یکی از مترجمان یوحنای مسیحی بود.
دوره هخامنشی یکی از نقاط عطف در تاریخ مدیریت دانش و اسناد بوده است و ایرانیان هخامنشی با ایجاد سیستم سازمانیافتهای از بایگانی در تختجمشید روشی منظم و دقیق برای ثبت و نگهداری اسناد اداری، مالی و حقوقی به وجود آوردند. کشف ۷۵۰ لوح گلین به خط و زبان عیلامی در خزانه تختجمشید و بیش از ۳۰ هزار لوح گلین به همان خط و زبان از دیوانسرای تختجمشید در شمال شرقی بارو گواه این مطلب است.
در واقع میتوان گفت هخامنشیان با ایجاد آرشیوهای منظم و معتبر، گامی مهم در جهت توسعه مدیریت اسناد و آرشیوهای سازمان یافته برداشتند.
بیتردید سازمانهای آرشیوی سلطنتی ایران در بابل، اکباتان، شوش، هگمتانه، تختجمشید و دیگر شهرهایی که محل زندگی شاهان ایرانی بوده، وجود داشته است.
از معروفترین کتابخانهها در این دوران که نام آنها در منابع تاریخی آمده میتوان از کتابخانه « دژنِپِشت» یا «گنجنِپِشت» در تختجمشید، نام برد. با توجه به پیدا شدن قسمتی از خزانه اسناد تختجمشید در دهه ۱۹۳۰ میلادی، احتمال نزدیک به یقین میتوان داد که مقصود از «دژنِپِشت» همان شهر پارسه بوده است که اسناد و دفاتر شاهی در آنجا نگهداری میشد. در دژنپشت علاوه بر اوستا که بر پوست گاو نوشته شده بود دفاتر شاهی و سالنامههای مدون و مضبوط و کتابها و نوشتارهای علمی این دوره که بیشتر مربوط به طب و نجوم بود نگهداری میشد.
پس از اینکه اسکندر مقدونی سپاه داریوش سوم هخامنشی را درهم شکست و تختجمشید را به آتش کشید، میراث معنوی و فرهنگی هخامنشیان نیز به کلی آسیب دید.
حمله اسکندر چنان تأثیر فرهنگی منفی برجای نهاد که به گفته حمزه اصفهانی((علت مشوش بودن تاریخ ایرانیان قبل از ساسانیان این است که اسکندر کتبایشان را آتشزده، موبدان و هیربدان و علما و حکما را کشته و مخطوطات علمی و تاریخیایشان را از میان برده است)).
جانشینان اسکندر حدود شصت سال بر ایران حکومت کردند و سلسله مقدونی را بنا نهادند. آنان به ترویج و هنر یونان پرداختند. اگرچه تأثیر تمدن یونان دامنه و تنوع گستردهای داشت اما مدت آن کوتاه بود. تأسیس دو کتابخانه اسکندریه و پرگامون (یا پرگاموم) از جمله رویدادهای فرهنگی مهم در این دوران به شمار میرود.
در دوره اشکانیان تلاشهایی برای احیای فرهنگ پارسی صورت پذیرفت. جمعآوری اوستا به همت بلاش، پادشاه اشکانی از جمله این موارد است. اردشیر بابکان مؤسس سلسله ساسانیان نیز که با اتکا به مذهب زرتشتی به قدرت رسید، تلاش وسیعی در جهت احیاء و گسترش مذهب و فرهنگ زرتشتی به عمل آورد. پس از وی پسرش شاپور اول به جمعآوری اوستا پرداخت و با کمک موبدان اوستا را بار دیگر احیا کرد.
در دوره انوشیروان ساسانی نیز کتابهایی به زبان یونانی و هندی تألیف گردید و یا از این دو زبان به پهلوی ترجمه شد. از جمله معروفترین این کتابها میتوان کلیله و دمنه را نام برد که برزویه طبیب آن را از هندی به پهلوی ترجمه کرد.
به نوشته ابومعشر بلخی و ابنندیم، در زمان ساسانیان ۸۲ کتاب یا رساله درباره امور مذهبی و ۹ کتاب در موضوعات دیگر به زبان پهلوی تألیف گردید. ابنندیم نیز میگوید ۷۰ عنوان کتاب در موضوعات دامپزشکی، دین، فنون جنگی، سیاست، اداره کشور و داستان از پهلوی به عربی ترجمه گردید.
انتهای پیام/

نظر شما