جنگل هیرکانی‌؛ حفاظت از میراث زنده عصر یخبندان- وظیفه‌ای فراتر از مرزها

در دل سواحل جنوبی دریای خزر، جایی که مه‌های صبحگاهی هنوز با عطر خاک مرطوب می شود و ریشه‌های باستانی سرخدارها، گویی خطوطی از تاریخ زمین را در عمق خاک کنده‌اند، جنگل‌های هیرکانی همچنان نفس می‌کشند نفسی که امروز سخت تر می‌شود.

علی قمی اویلی؛ متخصص  اکولوژی و میراث طبیعی جهانی در یادداشتی نوشت: در دل سواحل جنوبی دریای کاسپین، جایی که مه ‌های صبحگاهی هنوز با عطر خاک مرطوب می شود و ریشه ‌های باستانی سرخدار ها، گویی خطوطی از تاریخ زمین را در عمق خاک کنده‌اند، جنگل ‌های هیرکانی همچنان نفس می‌کشند نفسی که امروز سخت تر می‌شود. این جنگل ‌ها تنها پوشش گیاهی یک منطقه جغرافیایی نیستند؛ آن ‌ها صفحه ‌ای زنده از دفتر تاریخ طبیعی سیاره ‌اند، بقایایی از عصری که انسان هنوز حتی نامی نداشت و درختان بی‌صدا شاهد زمان بودند.

بیش از سی میلیون سال عمر، مقاومت در برابر یخبندان ‌ها، تغییرات اقلیمی و زلزله ‌هایی که کوه ‌ها را ساختند، جنگل های هیرکانی‌ را به یکی از نادر ترین گنجینه ‌های زیستی جهان تبدیل کرده است. اما این گنجینه، امروز در خطری بی‌سابقه قرار دارد ، خطری که ریشه در تغییرات اقلیمی دارد، بله، اما عمیق‌تر از آن، در بی‌توجهی ‌های ما، در سیاست ‌های کوتاه‌مدت، در دید تک‌بعدی به جنگل به‌مثابه «منبع قابل بهره‌برداری» نه «میراثی قابل پاسداری». جنگل هیرکانی‌ متعلق به همه ماست، نه به یک نسل، نه به یک کشور. و این واقعیت، حفاظت از آن‌ها را فراتر از یک وظیفه محیط‌زیستی، به یک تعهد اخلاقی و تاریخی تبدیل می‌کند.

این جنگل‌ها، با وجود ده ‌ها گونه گیاهی منحصربه‌ فرد از شمشاد تا لرگ، از انجیلی تا آزاد  نه‌تنها ذخیره‌گاه تنوع زیستی، بلکه بایگانی ژنتیکی جهانی هستند؛ بایگانی ‌ای که می‌تواند راهکار های سازگاری با آینده ‌ای داغ ‌تر و خشک ‌تر را در خود نهفته داشته باشد.

هر درخت هزارساله، تنها یک موجود زنده نیست؛ او یک آزمایشگاه طبیعی است که در طی قرون، با بیماری‌ ها، خشکسالی ‌ها و تغییرات شدید اقلیمی سازگار شده است.

از دست دادن چنین گونه‌ هایی، تنها یک کاهش در آمار تنوع زیستی نیست؛ یک فصل از دانش زیستی انسان برای همیشه پاک می‌شود. اما خطر تنها در بُعد زیست ‌شناسی نیست؛ در بُعد انسانی نیز، جنگل‌ های هیرکانی با هویت فرهنگی مردم شمال پیوند خورده‌اند. داستان‌ ها، اعتقادات، آیین ‌های فصلی، ساخت خانه‌ های بومی، ساخت ابزار، حتی گیاه‌ درمانی سنتی  همه در گرو ارتباطی عمیق با جنگل شکل گرفته‌اند. از بین رفتن جنگل، پس تنها طبیعت را نابود نمی‌کند؛ بخشی از حافظه جمعی ما را محو می ‌سازد.

در این میان، آنچه هنوز امید را زنده نگه داشته، همین حافظه جمعی است، حافظه ‌ای که در قالب مشارکت مردمی، خود را نشان می‌ دهد. گروه ‌های محلی که بی‌ دریافت هیچ حق ‌الزحمه ‌ای، زمانی که خطر آتش‌ سوزی به اوج می‌رسد، در کنار جنگل سپری می‌کنند؛ جوانان روستایی که با گوشی ‌های تلفن همراه، از قطع غیرمجاز درختان خبر می ‌دهند. تجربه جهان نشان داده که هیچ طرح حفاظتی، بدون مالکیت جمعی و مشارکت واقعی جوامع محلی، در بلند مدت جوابگو نیست.

جنگلی که مردم آن را تنها «مال دولت» بدانند، در برابر تهدیدات، بی ‌دفاع خواهد ماند. اما جنگلی که هر کودک به نام درختانش آشنا باشد، هر خانواده در کاشت نهال سهم داشته باشد و هر روستا در نظارت بر حریم خود فعال باشد، می‌تواند در برابر بحران‌ های پیش ‌رو مقاومت کند.
 
این مشارکت، الزاماً نیاز به ساختار های رسمی پیچیده ندارد؛ گاه شکل ساده ‌ترین حمایت است مثلاً جلوگیری از پارک کردن خودرو در زیر درختان؛ گاه، یک گزارش ساده از فعالیت ‌های غیرقانونی به مراجع مربوطه؛ گاه، شرکت در کارگاه ‌های آموزشی درباره احیای جنگل با گونه ‌های بومی؛ و گاه، پذیرش این واقعیت ساده که جنگل نه یک «فضای تفریحی» برای عبور با ماشین و عکس گرفتن، بلکه یک موجود زنده با نیاز های خاص خود است.

گردشگری در جنگل هیرکانی می‌تواند زمینه‌ ساز اقتصاد پایدار باشد، اما تنها زمانی که بر پایه احترام به جنگل استوار باشد  یعنی گردشگری ‌ای که جایگزین ریختن زباله، با جمع ‌آوری زباله شود؛ جایگزین قطع درخت، با کاشت درخت شود؛ جایگزین تخریب، با آموزش شود. این فرهنگ، تنها از طریق آگاهی‌بخشی مداوم شکل می‌گیرد.

در برابر این موج مشارکت مردمی، چالش ‌ها همچنان سنگین است: آتش ‌سوزی ‌هایی که با گرمایش هوا و خشکسالی ‌های پیاپی، فصلی بیشتر از تابستان، کشیده شده‌اند؛ آفاتی مانند شب‌ پره شمشاد که با جابه‌ جایی‌ های جهانی، وارد اکوسیستم‌ های بکر شده‌اند؛ قارچ‌ هایی که درختان را از درون می‌ خورند؛ و مهم ‌تر از همه، فشار های انسانی از ساخت ‌و ساز های غیر اصولی تا دامداری بی‌رویه، از جاده‌ هایی که بدون مطالعات کافی در دل جنگل کشیده می‌شوند تا قطع چوب برای مصارفی که گاه تنها چند ساعت عمر می‌کنند.

اما این چالش‌ها، اگر چه جدی ‌اند، نباید ما را به سمت رکود و تسلیم سوق دهند. چرا که تاریخ جنگل ‌های هیرکانی، تاریخ تاب ‌آوری است. آن‌ها بارها و بارها در معرض انقراض قرار گرفته‌اند و هر بار، با همکاری گونه‌ها، با سازگاری خود، ایستاده‌ اند. امروز، نوبت به ما رسیده تا این سازگاری را با آگاهی و مسئولیت‌ پذیری، همراهی کنیم.

نکته اینجاست که حفاظت از جنگل، الزاماً به معنای «دست نخورده گذاشتن» آن نیست؛ انسان هزاران سال است که در حاشیه و درون این جنگل‌ ها زندگی کرده و ارتباطی پویا با آن ‌ها داشته است. مسئله، نحوه این ارتباط است. زمانی که این ارتباط بر پایه تعادل، احترام و دانش استوار باشد نه بر پایه بهره ‌برداری تک‌ سویه آن‌ وقت جنگل نه تنها باقی می ‌ماند، بلکه با همراهی انسان، توانایی بازسازی و تقویت خود را نیز پیدا می‌ک ند. پروژه ‌هایی که در برخی نقاط آغاز شده مثلاً کاشت گونه‌ های بومی با مشارکت جوانان روستا، یا تشکیل تیم‌ های محلی گواه این است که راه‌ حل‌ها درون خود جوامع نهفته‌ اند؛ فقط باید فضای تصمیم ‌گیری را سطحی‌تر، دموکراتیک‌تر و شفاف‌تر کرد تا این صدای پایه‌ای، بلندتر از صدای ماشین‌آلات و قرار دادها شنیده شود.

جنگل هیرکانی‌، به‌عنوان یکی از قدیمی‌ ترین جنگل ‌های جهان، در سال ۲۰۱۹ وارد فهرست میراث جهانی یونسکو شدند نه به ‌خاطر زیبایی منظره‌ای، بلکه به‌خاطر ارزش تکاملی، اکولوژیکی بی ‌همتا و غیر قابل جایگزینی ‌شان. این ثبت، اعتباری بین ‌المللی است، اما نمادی از اعتماد است؛ اعتمادی که جامعه جهانی به ما سپرده تا این میراث را حفظ کنیم. آیا ما این اعتماد را حفظ می‌کنیم، یا به تدریج، با هر قطع یک درخت قدیمی، با هر تخریب یک بخش از حریم، این اعتماد را از دست می‌دهیم؟

ما هنوز در موقعیتی هستیم که می‌توانیم پاسخ دیگری بدهیم پاسخی که در آن، حفاظت از جنگل، یک اقدام فردی، گروهی، ملی و جهانی باشد. پاسخی که در آن، هر شهروند، نه به‌عنوان بیننده، بلکه به‌عنوان دلسوز و پاسدار، نقشی فعال داشته باشد.

پاسخی که در آن، مدیریت جنگل، دیگر حوزه‌ای انحصاری برای دستگاه‌ها نباشد، بلکه زمینه‌ای برای همکاری علم، حکمت محلی، فناوری و اراده جمعی باشد. جنگل ‌های هیرکانی، مانند تنفس زمین، آهسته، عمیق و پایدار هستند؛ اما این تنفس، امروز به تنفس ما وابسته است تنفسی که باید با آگاهی، با امید، با مسئولیت و با عشقی که مردم شمال هزاران سال است به این درختان داشته‌اند، همراه شود.

این جنگل‌ها، را ما از گذشتگان به ارث برده ‌ایم؛ آن‌ها چیزی هستند که ما باید با افتخار و وفا داری، به آینده ‌ای تسلیم کنیم  آینده ‌ای که هنوز می ‌تواند، در سایه یک درخت قدیمی، نفس بکشد.

انتهای پیام/

کد خبر 1404090900602
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha