میراث آریا: در دل دامنههای چینخورده البرز غربی، آنجا که کوهها سکوت را تمرین میکنند، روستای نویز محوطهای را در خود پنهان کرده که بیش از آنکه یک اثر تاریخی باشد، روایت زندهای از زیست انسان در هزارههای دور است. گورستان گَبری نویز، مجموعهای از گورهای دستکند در دل صخرهها، یادگار مردمانی است که در هزاره نخست پیش از میلاد، مرگ را نه پایان که امتداد زندگی میدانستند.
این محوطه که در سال ۱۳۸۱ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد، گذرگاهی است میان اکنون و پیشازتاریخ. گورهایی که با دست انسان و در هماهنگی کامل با طبیعت تراشیده شدهاند، هنوز بر دامنههای سنگی آرام گرفتهاند؛ بیادعا، خاموش و در عین حال پرحرف.
مسیر رسیدن؛ مقدمهای برای ورود به زمان
رسیدن به گورستان نویز خود بخشی از تجربه است. جادهای باریک و پرپیچوخم، که کوه را دور میزند و بازدیدکننده را آرامآرام از شتاب روزمره جدا میکند. در صبحهای زود، قطرات شبنم روی علفها میدرخشند، صدای چشمهها با خشخش برگها در هم میآمیزد و نسیم خنک کوهستان، حتی در گرمترین روزهای تابستان، ذهن را برای مواجههای متفاوت آماده میکند.
با نزدیک شدن به محوطه، سنگها غالب میشوند. دامنههایی که گورها در دل آنها تراشیده شدهاند، تصویری مشترک از بلندهمتی انسان و صلابت طبیعت میسازد. اولین مواجهه، شبیه ورود به تونل زمان است؛ لحظهای که انسان حس میکند میهمان گذشته شده است.
گورهای نویز یکدست نیستند. برخی ساده و بیپیرایهاند؛ حفرههایی ابتدایی که تنها با حداقل دخالت انسانی شکل گرفتهاند. برخی دیگر اما با دقت، تقارن و نشانههایی ظریف تراش خوردهاند؛ نشانههایی که هنوز محل پرسش باستانشناسان است. این تفاوتها، از تحول آیینهای تدفینی و لایههای اجتماعی مردمان آن دوران حکایت دارد.
جهتگیری گورها، انتخاب نوع سنگ، شیب دامنه و حتی محل قرارگیری هر حفره، نشان میدهد که دفن مردگان در نویز، عملی تصادفی نبوده است. اینجا مرگ، بخشی از نظم طبیعت بوده؛ آیینی که با کوه، نور و سکوت تنظیم میشده است.
ایستادن بر فراز صخرهها و نگاهکردن به دشتهای طالقان، تصویر مردمانی را زنده میکند که جهان معنوی خود را در دل همین سنگها میجستند. بسیاری از بازدیدکنندگان، تجربه خود را چنین توصیف میکنند: «ایستادن میان دو زمان». جایی که مرز گذشته و حال محو میشود و انسان در برابر تاریخ بیکلام، کوچک اما آگاه میایستد.
پیرمردی که هر روز از پای همین دامنهها رد میشود، عصایش را روی سنگها میکشد و لحظهای مکث میکند. نگاهش به کوه است؛ انگار با چیزی قدیمیتر از تاریخ رسمی حرف میزند. میگوید: «این سنگها را اگر بشناسی، میفهمی چرا قدیمیها مردههایشان را اینجا میآوردند. کوه امن بود؛ هم برای زندهها، هم برای مردهها».
ادامه میدهد: وقتی بچه بودم راه مشخصی به گورستان نبود و ما با ترس و احترام پا به این محدوده میگذاشتیم. بزرگترها همیشه میگفتند آرام راه بروید، بلند حرف نزنید. میگفتند اینجا جای خواب آدمهاست، نه جای بازی. ما هم باور میکردیم.
برای او، گورستان گبری نویز فقط یک اثر تاریخی نیست؛ مرز نامرئی میان احترام و فراموشی است. باور دارد که بیتوجهی به این محوطه، فقط آسیب به سنگ نیست، آسیب به خاطره جمعی است.
مکثی میکند و میگوید: «اگر این گورها خراب شود، انگار بخشی از حرفهای این کوه را پاک کردهایم. آنوقت دیگر کسی نمیداند قبل از ما چه کسانی اینجا نفس کشیدهاند. مردهای این گورستان از ما چیزی نمیخواهند. فقط میخواهند یادشان بماند که بودهاند».
زندگی در سایه سنگها
هاجر زنی که پنجره خانهاش به دامنهای باز میشود که گورهای سنگی در آن نشستهاند؛ میگوید سالهاست صبحها، پیش از آنکه سماور را روشن کند یا سراغ کارهای خانه برود، ناخودآگاه نگاهش به این صخرهها میافتد.
از کودکیاش این چنین میگوید: «مادرم همیشه میگفت وقتی از کنار گورستان رد میشوی، آرام حرف بزن. میگفت اینها آدم بودهاند، مثل خودمان. شاید اسمشان را ندانیم، اما همگی حرمت دارند».
او اضافه میکند: «اینجا تاریخ میآید وسط زندگی. وقتی نوههایم میپرسند چرا این گورها روی کوه است، نمیتوانم یک جواب کوتاه بدهم. مجبور میشوم از باور، از احترام، از اینکه آدمها فکر میکردهاند کوه امنترین جاست، حرف بزنم».
نگرانیهای هاجر اما کم نیست. از رفتار بعضی بازدیدکنندگان میگوید: وقتی میبینم روی سنگها مینشینند، عکس میگیرند، اسم مینویسند. ناراحت میشوم. در پایان حرفش را با جملهای تمام میکند که معنای زندگی کنار تاریخ را خلاصه میکند: «این سنگها فقط مال دیروز نیستند؛ مال بچههای ما هم هستند. اگر از بین بروند، چیزی از ریشهمان کم میشود».
نگاه میراث فرهنگی؛ از حفاظت تا زیست فرهنگی
علیرضا طهماسبی، رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی طالقان، گورستان گبری نویز را فراتر از یک محوطه باستانی میداند.
او میگوید: این گورستان یکی از نقاطی است که هویت طالقان را بهوضوح نشان میدهد. این محوطه سندی است از نحوه فکرکردن، زیستن و مواجهه انسان با مرگ و طبیعت».
طهماسبی ادامه میدهد: تلاش ما این است که این محوطه را به مردم بشناسانیم. گورستان گبری باید وارد روایت زندگی امروز طالقان شود. اگر میراث فرهنگی در ذهن و زندگی مردم جا نگیرد، هیچ دیوار و حصاری نمیتواند آن را حفظ کند. ما میخواهیم ساکنان نویز و طالقان احساس کنند این گورها فقط متعلق به گذشته نیستند، بلکه سرمایهای فرهنگی برای امروز و آیندهاند.
طهماسبی از برنامههای آینده نیز میگوید: ایجاد مسیرهای بازدید کنترلشده، نصب تابلوهای آموزشی، و حتی راهاندازی یک مرکز معرفی کوچک، از جمله طرحهایی است که میتواند هم به حفاظت علمی محوطه کمک کند و هم تجربه بازدید را غنیتر کند. اگر مدیریت درست باشد، این گورستان میتواند به یکی از مقاصد شاخص گردشگری فرهنگی البرز تبدیل شود.
آنچه نویز را متمایز میکند، همنشینی کمنظیر طبیعت و تاریخ است. طبعیت طالقان در کنار گورهای سنگی، تصویری میسازند که نشان میدهد فرهنگ انسانی بدون طبیعت معنا ندارد. این پیوند، هنوز در رفتار و گفتار مردم این شهرستان زنده است.
گورستان گبری نویز به ما یادآوری میکند که میراث فرهنگی دانشی انباشته از شیوه زیستن انسان در جهان است. این محوطه نشان میدهد که مردمان باستان چگونه مرگ، طبیعت و زندگی را در یک نظام معنایی واحد میدیدند.
این گورستان، فرصتی است برای تأمل؛ برای بازاندیشی در رابطه امروز ما با تاریخ. اگر این محوطه بهدرستی روایت و مدیریت شود، میتواند به کلاس درسی زنده بدل شود؛ جایی برای گفتوگوی میان نسلها، میان گذشته و آینده.
در نهایت، گورستان گبری نویز نمادی است از تداوم زندگی انسانی. سنگها شاید خاموش باشند، اما پیام آنها روشن است: تاریخ هنوز با ما سخن میگوید؛ اگر گوش شنیدن داشته باشیم.
انتهای پیام/
نظر شما