هوش مصنوعی؛ تهدیدی خاموش علیه میراث صنایع دستی

صنایع دستی به‌عنوان یکی از کهن‌ترین جلوه‌های هویت فرهنگی و اقتصادی جوامع، همواره حامل داستان‌ها، باورها و ذوق انسانی بوده است.

حمید الماسی نیا فعال رسانه‌ای در یادداشتی نوشت: صنایع دستی، میراثی زنده از فرهنگ، تاریخ و هویت جوامع ایرانی است که هر نقش، هر رنگ و هر بافت در این آثار حامل داستان‌ها و تجربه‌های نسل‌هاست، اما امروز این میراث ارزشمند در برابر موجی به ظاهر نوآورانه به نام «هوش مصنوعی» قرار گرفته است؛ موجی که می‌تواند به نابودی آرام، اما حتمی، هنرهای سنتی منجر شود.

هوش مصنوعی، با توان تولید انبوه و تقلیدی، آرام‌آرام اصالت و هویت فرهنگی صنایع دستی را زیر پا می‌گذارد و الگوریتم‌ها می‌توانند طرح‌ها و نقش‌هایی مشابه با آثار سنتی خلق کنند؛ آثاری که ظاهرشان شبیه به هنر انسانی است اما فاقد روح، خلاقیت و اصالت بومی‌اند که این مسأله نه تنها تمایزات محلی و قومی را به خطر میاندازد، بلکه به تدریج ذائقه عمومی را به سوی تقلید ماشینی سوق می‌دهد و هنرمند سنتی، که روزگاری با عشق و تعهد به فرهنگ خود خلق می‌کرد، امروز با بازاری روبروست که خالی از ارزش انسانی است.

از منظر اقتصادی، هوش مصنوعی تهدیدی مستقیم علیه بازار صنایع دستی محسوب می‌شود و محصولات تولیدشده توسط الگوریتم‌ها با هزینه پایین و سرعت تولید بالا، بازار آثار دست‌ساز را تضعیف می‌کنند که این روند باعث کاهش درآمد هنرمندان، تعطیلی کارگاه‌های سنتی و در نهایت از بین رفتن فرصت‌های اشتغال بومی خواهد شد و به زبان ساده، هوش مصنوعی ممکن است هنر سنتی را به یک کالای بی‌هویت و ارزان قیمت بدل کند که جایگاهش در جامعه و گردشگری فرهنگی از بین می‌رود.

چالش‌هایی نیز وجود دارد که نمی‌توان از آن چشم پوشید و نخستین نگرانی، کاهش اصالت و روح انسانی آثار در صورت اتکای بیش از حد به ابزارهای هوشمند است همچنین الگوریتم‌ها قادرند آثار سنتی را بازتولید کنند، اما در این میان خلاقیت فردی و ارزش‌های فرهنگی هنرمند به حاشیه رانده می‌شود.

از سوی دیگر، مسائل حقوق مالکیت فکری اهمیت ویژه‌ای دارد؛ چراکه احتمال کپی‌برداری دیجیتال از طرح‌های بومی و سنتی توسط ماشین‌ها وجود دارد که دسترسی نابرابر به فناوری در مناطق مختلف می‌تواند و به شکاف تازه‌ای میان هنرمندان شهری و روستایی منجر شود.

همچنین، هوش مصنوعی به‌طور جدی حقوق معنوی و مالکیت فکری هنرمندان را نقض می‌کند و الگوریتم‌ها می‌توانند طرح‌ها و نقش‌های اصیل را بازتولید کنند بدون آنکه نامی از خالق اثر برده شود یا سهمی از سود به او برسد و این سرقت هنری، فراتر از بی‌عدالتی اقتصادی است؛ توهین به میراث فرهنگی و بی‌ارزش کردن تلاش نسل‌ها محسوب می‌شود.

در سطح اجتماعی و آموزشی، نسل جوان ممکن است دیگر تمایلی به یادگیری صنایع دستی نداشته باشد و با حضور پررنگ محصولات شبه‌دستی ماشینی، مهارت‌های بومی و سنتی در خطر فراموشی قرار می‌گیرند و حلقه انتقال دانش از نسل قدیم به نسل جدید قطع می‌شود.

در این میان، راهکار اصلی در بهره‌گیری متوازن از هوش مصنوعی نهفته است که سیاست‌گذاری فرهنگی و حمایتی باید به‌گونه‌ای باشد که فناوری نقش مکمل ایفا کند، نه جایگزین. به بیان دیگر، هوش مصنوعی می‌تواند ابزار نوآوری، بازاریابی و مستندسازی باشد، اما خلاقیت انسانی و اصالت بومی باید همچنان محور اصلی تولید صنایع دستی باقی بماند و اگر جامعه، سیاست‌گذاران و نهادهای فرهنگی برای مقابله با این تهدید اقدامی عاجل نکنند، باید منتظر انقراض آرام صنایع دستی و افول هویت فرهنگی باشیم.

صنایع دستی تنها یک کالا نیست؛ ریشه‌های فرهنگی و هویت تاریخی ملت را نمایندگی می‌کند و اجازه دادن به هوش مصنوعی برای بازتولید بی‌وقفه آثار بدون نظارت، معادل نابودی میراث فرهنگی است.

زمان آن رسیده که حفاظت هوشمندانه در برابر فناوری هوشمند را جدی بگیریم، نه برای اینکه نوآوری را سرکوب کنیم، بلکه برای آنکه ارزش انسانی و فرهنگی هنر را فدای سرعت و سهولت نکنیم و صنایع دستی باید با حمایت نهادهای فرهنگی، قوانین مالکیت فکری، آموزش نسل‌های جوان و ایجاد بازارهای پایدار، در برابر موج ماشینی شدن ایمن شود و در غیر این صورت، فردا دیر است و آنچه امروز میراث ماست، فردا به یک تقلید ماشینی بی‌هویت تبدیل خواهد شد.

انتهای پیام/

کد خبر 1404070600529
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha