سیداحمد ساداتنژاد لمراسکی کارشناس اقامتی و طبیعتگردی استان گلستان در یادداشتی نوشت: مفهوم «گردشگری پایدار» امروز یکی از مهمترین رویکردهای جهان در عرصه سفر و توسعه مقصد بهشمار میرود؛ رویکردی که تلاش دارد میان لذت سفر، مسئولیتپذیری گردشگران و نیازهای واقعی جوامع میزبان تعادلی هوشمندانه برقرار کند. رشد فزاینده گردشگری انبوه در دهههای اخیر نشان داده است که اگر سفر بدون برنامهریزی، نظارت و درک عمیق از ظرفیتها انجام شود، نهتنها تجربه گردشگران را بهبود نمیدهد، بلکه میتواند به تهدیدی جدی برای محیطزیست، میراثفرهنگی و اقتصاد محلی تبدیل شود.
گردشگری پایدار در اصل ترجمان گردشگری مسئولانه است؛ رویکردی که نیازهای امروز گردشگران و مقصد را برآورده میکند، اما به قیمت تضعیف توان نسلهای آینده برای استفاده از همان منابع نیست. این مفهوم سه بُعد اصلی را در برمیگیرد: زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی ـ فرهنگی. هر یک از این ابعاد نهتنها مکمل یکدیگرند بلکه بیتوجهی به یکی، عملاً پایدار بودن دو بُعد دیگر را نیز از بین میبرد.
در بُعد زیستمحیطی، گردشگری پایدار بر حفظ طبیعت، تنوع زیستی، منابع آب و انرژی و جلوگیری از هرگونه تخریب اکوسیستمها تمرکز دارد. تجربه بسیاری از مقاصد پرگردشگر جهان نشان میدهد که فشار بیشازحد بر منابع طبیعی، آلودگی، تولید زباله و توسعه بیضابطه زیرساختها، اولین پیامدهای گردشگری غیرپایدار هستند؛ پیامدهایی که بازگشت از آنها، سالها هزینه و برنامهریزی نیاز دارد. در ایران نیز نمونههای مشابهی را در برخی سواحل، جنگلها و مناطق طبیعی مشاهده کردهایم که ضرورت بازنگری در مدیریت مصرف منابع را دوچندان میکند.
در بُعد اقتصادی، گردشگری پایدار به معنای ایجاد فعالیتهای درآمدزا و بلندمدت برای مردم محلی است. این رویکرد تأکید دارد که سود گردشگری نباید در انحصار سازمانها و سرمایهگذاران غیرمحلی باقی بماند، بلکه باید بهصورت عادلانه در میان جامعه مقصد توزیع شود. حمایت از کسبوکارهای کوچک، اقامتگاههای بومگردی، صنایعدستی و مشاغل مبتنی بر فرهنگ بومی، از مهمترین مؤلفههایی است که اقتصاد محلی را تقویت و وابستگی آن را به منابع شکننده محیطی کاهش میدهد.
اما شاید مهمترین بُعد در کشورهایی با تنوع فرهنگی غنی مانند ایران، بُعد اجتماعی ـ فرهنگی باشد. گردشگری پایدار از جوامع محلی میخواهد که تنها میزبان منفعل نباشند، بلکه در برنامهریزی، تصمیمگیری و مدیریت گردشگری نقش فعال ایفا کنند. این مشارکت، از یکسو به حفظ سنتها، آدابورسوم، زبان و میراث ناملموس کمک میکند و از سوی دیگر، تضادهای اجتماعی ناشی از هجوم ناگهانی گردشگران را کاهش میدهد. تجربه استان گلستان و دیگر استانهای برخوردار از اکوسیستم فرهنگی و طبیعی متنوع نشان میدهد که هر جا مردم محلی در تصمیمگیری نقش پررنگتری داشتهاند، هم کیفیت زندگی آنها ارتقا یافته و هم تجربه گردشگران عمیقتر و واقعیتر بوده است.
اصول راهبردی گردشگری پایدار، چارچوبی روشن برای حرکت مقاصد گردشگری در مسیر صحیح ارائه میدهد. مصرف مسئولانه منابع، مدیریت ضایعات، حفظ تنوع زیستی، احیای زیستگاهها، افزایش دانش و آگاهی گردشگران و مهمتر از همه، مشارکت جوامع محلی ازجمله اصولی هستند که اجرای آنها نه یک توصیه، بلکه یک ضرورت مدیریتی است. موفقیت این اصول زمانی تضمین میشود که میان دولت، بخش خصوصی و جامعه محلی همکاری واقعی و نظاممند شکل بگیرد. سیاستگذاری بدون سرمایهگذاری کافی، و سرمایهگذاری بدون مشارکت مردم محلی، هر دو محکومبه شکستاند.
اهمیت گردشگری پایدار زمانی آشکارتر میشود که بدانیم بسیاری از منابع طبیعی و فرهنگی ما آسیبپذیر و غیرقابلبازسازیاند. جنگلهای هیرکانی، تالابها، بافتهای تاریخی، آیینها و سنتهای بومی، هر یک بخشی از هویت ملی ما هستند که اگر با نگاه کوتاهمدت به گردشگری مورد فشار قرار گیرند، خسارتهای آن جبرانناپذیر خواهد بود. در مقابل، گردشگری پایدار میتواند به موتور محرک توسعه در استانهایی مانند گلستان تبدیل شود؛ توسعهای که بهجای مصرف منابع، بر احیا و نگهداری آنها تکیه دارد.
در نهایت، گردشگری پایدار شعار نیست؛ یک شیوه رفتار، یک الگوی مدیریتی و یک مسئولیت مشترک است. دولت باید با سیاستگذاری درست مسیر را تعیین کند، بخش خصوصی با سرمایهگذاری سبز آن را پیش ببرد و گردشگران با انتخابهای مسئولانه از آن حمایت کنند. مقصدی که بر پایه اصول پایداری اداره شود، نهتنها تجربهای بهتر برای گردشگران فراهم میآورد، بلکه میراث طبیعی و فرهنگی خود را نیز برای آینده حفظ میکند. این همان مسیری است که میتواند ایران را در ردیف مقاصد پیشرو گردشگری پایدار قرار دهد و گنجینههای ارزشمند آن را برای نسلهای آتی مصون نگه دارد.
انتهای پیام/

نظر شما