ملیحه فخاری، فعال رسانه در یادداشتی نوشت: آیینهکاری یکی از درخشانترین آفرینشهای هنر ایرانی است؛ هنری که با تکههای کوچک و بزرگ آیینه، فضایی از نور، شکوه و تجلی معنوی میآفریند. وقتی نور به آیینهکاری میتابد، معماری جان تازهای میگیرد و دیوارها و طاقها، به زبان نور با مخاطب سخن میگویند. این هنر در طول سدههای گذشته، از قاجاریه تا امروز، در بسیاری از بناهای مذهبی و تاریخی ایران راه یافته و بهنوعی امضای بصری معماری ایرانی شناخته میشود.
اگرچه خاستگاه و اوج شکوفایی آیینهکاری را باید در شهرهایی چون اصفهان، شیراز و کرمان جستوجو کرد، اما یزد نیز از این جریان هنری بیبهره نمانده است. هرچند آیینهکاری در یزد به گستردگی آن شهرها دیده نمیشود، اما حضور آن در برخی بناهای مذهبی و تاریخی شهر، بخشی از روایت کمتر گفتهشده معماری یزد است؛ روایتی که نشان میدهد این شهر تنها سرزمین بادگیرها و خشت نیست، بلکه گاهی تلالوء نور آیینهها هم گوشهای از هویت بصری آن را شکل داده است.
در یزد، آیینهکاری بیشتر در بناهای مذهبی دورههای متأخرتر دیده میشود؛ جایی که برای ایجاد حس شکوه و تقدس، از این هنر استفاده شده است. در برخی بقعهها، رواقها و حسینیههای شهر، بازتابهای زیبای نور بر تکههای آیینه، حالوهوایی معنوی خلق میکند و گرچه حجم این نمونهها زیاد نیست، اما ارزش هنری و هویتی آنها قابل توجه است. همین حضور محدود اما معنادار، آیینهکاری یزد را به بخشی از هویت تزیینی این شهر تبدیل کرده است؛ بخشی که کمتر معرفی شده و نیازمند توجه بیشتر است.
آیینهکاری، مانند بسیاری از هنرهای سنتی، تنها یک تزیین نیست؛ بلکه حاصل ترکیبی از دانش معماری، زیباییشناسی و مهارت دقیق هنرمندانی است که آینه را به پارههای کوچک تقسیم میکردند و با نظم، ریتم و ذوق هنری، طرحهایی بدیع میآفریدند. در واقع، هر ریزهآیینه بخشی از یک داستان است؛ داستانی که هنرمندان ایرانی با نور روایت کردهاند.
در یزد، در کنار معماری خشتی و ساختارهای اصیل که با اقلیم کویری سازگارند، حضور هنرهایی مانند گچبری، مقرنسکاری و کاشیکاری همواره دیده شده است. در این میان، آیینهکاری گرچه کمتر و محدودتر بوده، اما نمونههای موجود نشان میدهد که هنرمندان یزدی نیز این هنر را دریافت کرده و در بناهای مذهبی به کار گرفتهاند. این هنر در یزد بیشتر نقش تأکیدی داشته؛ یعنی برای برجستهسازی فضاهای خاص یا ایجاد جلوه نوری در بخشهایی از بنا به کار رفته است. همین موضوع نشان میدهد که نگاه یزدیها به آیینهکاری بیشتر کاربردی، معنوی و بر محور فضاهای مقدس بوده است.
از سوی دیگر، توجه به آیینهکاری در یزد، میتواند فرصتی برای معرفی دوباره این هنر باشد. در سالهای اخیر، هنرمندان جوان یزدی نیز به این حوزه علاقهمند شدهاند و برخی تلاشها برای احیای این هنر ارزشمند شکل گرفته است. این امر اهمیت دارد؛ زیرا آیینهکاری نیازمند آموزش دقیق، صبر، ظرافت و شناخت عمیق از طرحهای هندسی و نقشمایههای ایرانی است. انتقال این مهارت به نسل جدید، تضمینی برای تداوم این هنر خواهد بود.
در معماری ایرانی، آیینهکاری نماد نور و روشنایی است؛ بازتابی از مفهوم معنوی نور در فرهنگ ایرانی-اسلامی. هر تکه آیینه، نوری را چند برابر میکند و این نور در فضا میچرخد، به چشمها میرسد و حس حضور و بزرگی ایجاد میکند. شاید همین ویژگی باشد که باعث شده آیینهکاری در بناهای مذهبی جایگاه ویژهای پیدا کند. در یزد نیز، نمونههای موجود بازتابی از همین نگاه است؛ نگاهی که نور را نه یک عنصر فیزیکی، بلکه نشانهای از معنویت میبیند.
یزد شهری است که بهدلیل اقلیم خاص و معماری خشتیاش شناخته میشود، اما معرفی هنرهایی مانند آیینهکاری میتواند تصویر کاملتری از تنوع فرهنگی و هنری این شهر ارائه دهد. پرداختن به آیینهکاری یزد، فرصتی برای برجسته کردن جنبههایی کمتر دیدهشده از هنر این شهر است؛ جنبههایی که در لابهلای تاریخ و معماری آن پنهان ماندهاند.
امروز، بازخوانی و معرفی دوباره هنرهای سنتی، ازجمله آیینهکاری، نه تنها برای حفظ هویت فرهنگی اهمیت دارد، بلکه میتواند زمینهساز توسعه گردشگری فرهنگی نیز باشد. بازدیدکنندگان داخلی و خارجی، زمانی که در کنار بناهای خشتی و بادگیرها با جلوههای آیینهکاری مواجه میشوند، با لایه دیگری از فرهنگ هنری یزد آشنا میشوند. این تنوع، جذابیت بیشتری برای گردشگران ایجاد میکند.
در نهایت، آیینهکاری یزد اگرچه گسترده نیست، اما حضورش الهامبخش و ارزشمند است؛ حضورِ کمتعداد اما پرمعنا. معرفی این هنر در کنار دیگر عناصر معماری یزد، روایت این شهر را کاملتر میکند و نشان میدهد یزد تنها در آفتاب کویر نمیدرخشد، بلکه گاهی هم در تلالوء آیینهها نور میگیرد.
انتهای پیام/

نظر شما