محمدرضا تاجیک، رئیس اداره میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی شهرستان ورامین در یاداشتی نوشت: یکی از مظاهر برجستهی این سنتهای مذهبی، آیین علمگردانی روز عاشورا در روستای کهنهگل از توابع شهرستان ورامین است. این آیین، حول محور «علم»ی شکل گرفته که بنابر روایتها و باورهای مردمی، بیش از دویست سال قدمت دارد و به عنوان نمادی از علم حضرت ابوالفضل (ع) شناخته میشود. جایگاه این علم نزد مردم آنچنان والا بود که تنها در روز عاشورا به مدت چند ساعت از جایگاه خاص خود در "اتاق علم" خارج میشد و در میان عزاداران به گردش درمیآمد.
ریشههای تاریخی علم کهنهگل
براساس روایتهای شفاهی و باورهای محلی، این علم از سوی جمعی از طایفهی بزرگ کنگرلو به کهنهگل آورده شده است. این طایفه که در دورهی فتحعلیشاه قاجار از منطقه نخجوان در جمهوری آذربایجان امروزی به ورامین مهاجرت کرده بودند، از ترکهای شیعهمذهب بوده و علم خانوادگی و آیینی خود را به همراه داشتند. گفته میشود این علم در شکل صلیبمانند خود، برگرفته از علم حضرت ابوالفضل (ع) بوده و برخی از اهالی، کرامات و نشانههایی خاص را به آن نسبت میدادند.
محل نگهداری علم، اتاقی در کنار مسجد روستا به نام بابالحوائج بود که مردم آن را با عنوان "اتاق علم" میشناختند. در این اتاق، علم در جلدی چرمی و سبزرنگ، بر بستری از گل سرخ و آغشته به گلاب، داخل جعبهای با عنوان "صندوق علم" نگهداری میشد. علم تنها در یک روز از سال، یعنی عاشورا، از این محل خارج میشد، اما در طول سال نیز زیارتگاه مردم روستا و حتی زائرانی از شهرهای دیگر بود؛ کسانی که برای برآورده شدن حاجات خود، با احترام به زیارت این نماد مقدس میآمدند، آن را میبوسیدند و با توسل به حضرت ابوالفضل (ع) دعا میکردند.
شکوه آیین عاشورایی در کهنهگل
روز عاشورا در روستای کهنهگل، صحنهی یک حماسهی آیینی پرشور و زنده بود. از نقاط مختلف ورامین و حتی شهرهای تهران، ری، قم و کاشان، هیأتهای عزادار برای حضور در مراسم علمگردانی به این روستا میآمدند. علم بر روی پایهای بلند از چوب نصب میشد که با پارچههای مشکی و سبز پوشانده شده بود. علمدار، آن را به حمایل دور کمر خود میبست و با کمک چندین علمدار دیگر که گاه تعدادشان به ده نفر میرسید، در میان انبوه عزاداران به حرکت درمیآورد.
مردم در اطراف علم حلقه میزدند، سینهزنی میکردند و با فریاد «یا حسین» فضای روستا را از عطر محبت و اندوه اهلبیت لبریز میکردند. کسانی که نذری داشتند، با اشاره به علمدار، علم را مقابل خود میدیدند، آن را میبوسیدند و نذر خود را در کیسههای چرمیای که به کمر افراد نذریگیر بسته شده بود، میریختند. همه چیز با نظم، احترام و حال و هوایی از نورانیت و حزن آمیخته بود.
در هنگام اذان ظهر که یادآور شهادت امام حسین (ع) است، علم به نشانهی مظلومیت و شهادت، در مقابل حسینیه بنیفاطمه بر زمین گذاشته میشد. این لحظه برای مردم بسیار تأثیرگذار بود. عدهای از عزاداران فریاد میزدند «حسین چه شد؟ شهید شد»، و گروهی دیگر در پاسخ میگفتند: «پس خاک بر سر ما». این گفتوگوی آیینی، اوج همدلی و همراهی با واقعهی کربلا را به نمایش میگذاشت.
مردم خاک محل افتادن علم را به نشانهی تبرک با خود میبردند. برخی از عزاداران میگفتند در آن لحظه سه قطره خون از علم بر زمین میچکد، که البته به دلیل ازدحام، تنها معدودی توانسته بودند آن را ببینند. در صورت برآورده شدن حاجت، نذرکنندگان سال بعد با نذورات بیشتر به مراسم بازمیگشتند.
سخن آخر
علم کهنهگل فقط یک شیء یا نماد مذهبی نبود؛ بخشی از حافظهی تاریخی مردم منطقه، بخشی از هویت آیینی آنان و جلوهای از عشق بیپایان به اهلبیت (ع) بود. خاموش شدن این سنت، صرفاً به معنای توقف یک مراسم نیست، بلکه نشان از گسستی است که در زنجیرهی انتقال میراثهای فرهنگی و دینی رخ داده است. امروز، وظیفهی ماست که این آیینها را بازخوانی کنیم، ارزش آنها را دریابیم و برای نسلهای آینده از نو روایت کنیم؛ باشد که بار دیگر، علم در دستان عاشوراییان این دیار بدرخشد.
انتهای پیام/
نظر شما