نگاه به گردشگری در ایران با وجود ظرفیتهای بینظیر طبیعی، تاریخی، فرهنگی، تمدنی، همچنان نگاهی است که اغلب آن را یا کالایی لوکس و صرفاً تفریحی تلقی میکند، یا در سایه سیاستهای کلان دیگر، آن را به حاشیه میبرد.
نگاه" حاکمیتی "حاکم بر گردشگری ایران هنوز به طور کامل از مرحله شعار به مرحله عمل عبور نکرده است. در بسیاری از برنامهها و اسناد توسعهای، جایگاه گردشگری ذکر میشود، اما در زمان تخصیص بودجه، طراحی ساختارهای مدیریتی، اولویتبندی منابع و سیاست گذاری کلان، این بخش همچنان در متن توسعه قرار نگرفته است. این در حالیست که تجربه کشورهای موفق در حوزه گردشگری نشان میدهد که نقطه شروع تحول، تغییر نگاه حاکمیتی از مصرف گرایی به توسعه محوری است.
درنگاه مصرفگرا، گردشگری معادل سفر و سرگرمی تعریف میشود، اما در رویکرد توسعه محور، گردشگری ابزاری برای عدالت فضایی، تقویت اقتصاد محلی، ارتقای سرمایه اجتماعی، حفاظت از میراثفرهنگی و طبیعی و دیپلماسی فرهنگی است. این نگاه ایجاب میکند که دولت به جای تصدیگری نقش تسهیلگر، سیاستگذار هوشمند و حامی بخش خصوصی و جامعه محور را ایفا کند.
در سالهای گذشته، با ارتقای سازمان میراثفرهنگی گردشگری و صنایعدستی به وزارتخانه گامی ساختاری برای تقویت جایگاه این حوزه برداشته شد، اما تجربه نشان داده است که تغییر ساختار لزوماً به معنای تغییر رویکرد نیست. تغییر واقعی زمانی رقم میخورد، که در "ذهنیت حاکمیتی" نسبت به گردشگری، از آن به عنوان یک ابزار لوکس یا صرفاً اقتصادی به یک" راهبرد توسعه محور" نگاه شود؛ راهبردی که همزمان قادر است اقتصاد ملی، فرهنگ ملی و امنیت ملی را تقویت کند. همچنین، ضرورت تغییر نگاه به عواملی چون گردشگری تنها راه حل درآمدزایی غیر وابسته به نفت در شرایط تحریم و فشار اقتصادی است، توسعه متوازن منطقهای بدون گردشگری تقریباً غیر ممکن است، زیرا تنها بخش اقتصادی است که میتواند، ثروت را به مناطق دور افتاده منتقل کند، گردشگری ابزار تقویت سرمایه اجتماعی و پیوند ملی در جامعه چند فرهنگی ایران است، این صنعت به ویژه در مناطق روستایی و کم برخوردار، پیشران اشتغالزایی مولد و کم هزینه است، و نیز گردشگری ابزاری برای دیپلماسی فرهنگی و بازتعریف چهره بینالمللی ایران در سطح افکار عمومی جهانی است.
اما در ارتباط با چالش اصلی در خصوص موضوع یادداشت، نگاه بخشی، کوتاه مدت و کم عمق به گردشگری است، که این حوزه نتوانست کانون تصمیمگیریهای راهبردی کشور قرار گیرد. هنوز در تصور برخی از سیاستگذاران، گردشگری صرفاً محل مصرف منابع است نه تولید ثروت. لذا در نتیجه، شاهد کم توجهی در تخصیص بودجه، ضعف در اصلاح قوانین و اولویت پایین آن در نظام حکمرانی است. بنابراین، برای تغییر نگاه حاکمیتی به گردشگری میتوان نقشه راه پیشنهادی در چند گام ارائه نمود، تثبیت جایگاه گردشگری در سیاستگذاری کلان کشور، اصلاح حکمرانی گردشگری در سطوح ملی و استانی، ارتقای سواد حکمرانی گردشگری در میان مدیران عالی و میانی، جهتگیری سیاستهای مالی و اقتصادی به سمت حمایت هوشمند از گردشگری و همچنین تقویت نهادهای مردمی و بخش خصوصی به عنوان بازوان دولت در توسعه گردشگری، و... ز جمله آنهاست
پایان سخن اینکه، تغییر نگاه حاکمیتی به گردشگری نه تنها یک ضرورت راهبردی، بلکه یک دروازه ورود به ایران آینده است. ایران بدون نفت، متوازن فرهنگی و مشارکت محور برای عبور از وضعیت فعلی باید همت جمعی و آگاهی مدیریتی شکل گیرد. در جهانی که قدرت نرم، اقتصاد خلاق و توسعه پایدار، رمز بقای کشورها است، نمیتوان گردشگری را با نگاهی سطحی، فصلی و تبلیغاتی نگریست.
لذا طراحی مدل حکمرانی مطلوب برای گردشگری ایران، مدلی پیشنهادی است که چهار سطح را با هم درگیر کند:
سطح کلان، نهادهای حاکمیتی ( دولت، مجلس ،شورای عالی امنیت ملی)
سطح میانی، وزارتخانهها (میراث ،اقتصاد، راه، ارشاد، کشور، بهداشت )
سطح استانی: استانداری ها، ادارات کل مرتبط، اتاق بازرگانی، شوراهای شهر
سطح محلی: جامعه محلی، دهیاریها ،سمن ه،ا تعاونیهای گردشگری
و در نهایت اینکه، کشورهایی که گردشگری را به عنوان ابزار تحول در اقتصاد و برند ملی تلقی کردهاند، از نگاه " حاکمیتی توسعه محور" بهرهمند بودهاند، نه از تصمیمات مقطعی یا نمادین.
مهران حسنی کارشناس ارشد گردشگری عضو انجمن متخصصان گردشگری ایران پژوهشگر و تحلیلگر سیاستهای توسعه گردشگری
انتهای پیام/
نظر شما